این روزها مسائل ارزی، تورم ناشی از اون، و سقوط ارزش پول ملی تبدیل به یک بحران فراگیر ذهنی، اجتماعی و اقتصادی شده. در اینکه حالِ اقتصاد ایران خوب نیست کمتر کسی شک داره، ولی در اینکه در کجای اقتصاد و چقدر وضعیت بغرنجه، سوالیه که نیاز به آمار و ارقام، تحلیل و بررسی داره.
به دور از بحرانهای امروز که قسمتی مربوط به مسائل روابط بینالمللی میشه، فکر میکنید کجای کار اقتصاد میلنگه و چرا؟ دلیل، عدد و رقم یا خبر معتبری دارید که پشتوانه نظرتون باشه؟
از سری بحثهای آزاد در «تحلیل مسائل روز ایران». برای اطلاعات بیشتر راجع به قوانین این سبک از بحث در پادپُرس، لطفا به توضیح اتاق تحلیل مسائل روز ایران مراجعه کنید.
نظر شخصی
به وضعیت کلی اقتصاد ایران با هر دید و دسته بندی ای نگاه کنیم فکر میکنم نتیجه یک چیز باشد
وضعیت اقتصاد ایران در همه پارامتر ها بسیار بد هست بجز پتانسیل و منابع بالقوه
چرایی و چقدری بد بودن حال اقتصاد ایران شاید صرفا با مرور اعداد مولفه های تشکیل دهنده یک اکوسیستم اقتصادی قابل تشریح نباشد
چراکه عدم تمرکز و صرف هزینه های اشتباه
فساد گسترده و گروهی بودن ساختار اقتصادی
جایگزاری مهره ها بر اساس روابط بجای شایستگی
و عدم تعهد ملی و فقدان وجدان کاری؛ چندتایی از مواردی هستند که بر چگونگی وضعیت اقتصاد بسیار تاثیر گذارند
پیشنهاد میکنم فرم بودجه کشور در یک موضوع دائم بررسی شود
شاید جالب باشد
مبالغ فوق العاده زیادی که با عنوان گسترش آبیاری تحت فشار از بودجه کسر میشود و این درحالیست که آب کافی برای انجام آبرسانی به این شبکه حتی در صورت انجام شدن در ظرفیت کنونی با این نرخ رشد ظرفیت قابل تامین نیست
پیشنهاد عالیه. میتونیم برای موردهای بعد در نظر داشته باشیم.
جدا از اینکه شاهد باید داشته باشیم (در این موارد بسیار سخته دستیابی به آمار)، این موضوعات بلندمدت هستن. چه چیزی الان موتور محرک بحران به حساب میاد؟
این نکته خوبیه. کمی بیشتر در مورد پتانسیل و منابع بالقوه توضیح میدید؟
من قاچاق رو یک مولفه جدا به حساب نمیارم. به دلیلی بسیار اساسی:
قاچاق وقتی مضره که به تولید داخلی ضربه بزنه و در مقابل اون مسیر واردات با تمهیدات مناسب از تولید داخلی حمایت کنه. لزوما تعرفه بر کالای وارداتی بدون دلیل حمایت از تولید داخلی، نه تنها دردی رو دوا نمیکنه، بلکه قیمت تمام شده برای مصرف کننده رو بالا میبره.
معادن کشور رو میشه از این لینک بصورت خیلی کلی بررسی کرد
البته طبق اخرین عملیات اکتشافی معادل نفتی ایران مثل اینکه حجم بسیار زیادی از این منبع کشف شده که عدد تخمین نفت ایران رو از 40 سال به 100 سال ارتقا داده که فعلا گزارش دقیقی ازش منتشر نکردن
ولی از افراد مطرح کشور تا الان چند باری بهش اشاراتی کردند
میدان های نفتی ایران میدان های گازی ایران
نفت و گاز که بصورت بونس در اقتصاد کشور میتوانند عمل کنند به وفور در کشور یافت میشوند
البته ایجاد وابستگی به این بونس های بزرگی اقتصادی خود باعث بروز مشکلات فراوانی در چرخه اقتصادی کشور شده
( باید گفت در برخی منابع اساسی ضعف هایی نیز در جغرافیای ایران وجود دارد ولی خب قطعا قرار نیست تمام آنچه نیاز است را در اختیار داشته باشیم - هیچ کشور دیگری نیز چنین وضعیتی ندارد )
ایران در منطقه ای از آسیا واقع شده که میتوان آنرا شاه راه و البته تنها راه اتصال شرق به غرب دانست و این خود از بزرگترین مزایای اقتصادی از عصر پیدایش تمدن تا امروز است .
گستردگی و مساحت بالای کشور از دیگر پتانسیل های بالقوه موجود است که خود در صورت عدم برنامه ریزی و توجه میتواند به یک تهدید جدی تبدیل شود
حقیقتا احساس میکنم مواردی از این دست هستند که باعث و محرک بروز بحران ها و تشدید آنها تا رسیدن به سطح تخریب کنونی هستند.
ایران قابلیت تولید را دارد ولی تولید صورت نمیگیرد
چرا؟
تولید کننده حمایت لازم را دریافت نمیکند
ابزار مورد نیاز موجود نیست
مصرف کننده به تولید داخل اعتماد کافی نداشته و واکنش مناسب نشان نمیدهد
ایران قابلیت انجام صادرات را دارد ولی صادرات چندانی صورت نمیپذرید
چرا؟
بستر تولید ، فرآوری و فن آوری در داخل موجود نیست
ضعف های موجود انجام فعالیت های فوق در ایران را از توجیه پذیری اقتصادی خارج کرده
بازار های همکار ایران بسرعت در حال کوچکتر شدن و از بین رفتن هستند
تمام دلایل به کجا بر میگردد؟
زمانی که مدیران یک شرکت افراد احمقی باشند با تهیه بهترین فضا و امکانات برای شرکت موفقیتی در عملکرد حاصل نمیشود حتی اگر بهترین ، متعهد ترین و ماهر ترین کارکنان در شرکت مشغول باشند
دقیقا موردی که در مورد ایران صدق میکند
محرک بحران ها در ایران شاید موارد غیر قابل اندازه گیری در قالب اعداد باشد که راهکار هایی ورایی صرف عمل صادقانه نیاز دارند
بحران زمانی ایجاد میشود که کشتی شما غرق شده و شما وزیر کار را مسئول بررسی و پیگیری آن میکنید
وزیر کار چقدر در مورد کشتی و کشتی رانی تخصص دارند؟ آیا مشکلات کاری کشور حل شده که ایشان زمان خودرا برای بررسی کشتی رانی صرف میکنند؟
بحران زمانی ایجاد میشود که آقای مسعود سلطانی فر میشوند وزیر ورزش در دولت دوازدهم و این درحال است که ایشان مدرک کارشناسی ارشد علوم سیاسی دارد ! و سابقه کاری گذشته او آمیخته ای از سیاست - فرهنگ و گردشگری و کمی هم ورزش ( در سمت های قائم مقام و معاونتی ) بوده است
این در حال است که ایشان قائم مقام آقای مصطفی هاشمی طبا بوده اند که خود آقای هاشمی طبا با مدرک کارشناسی ارشد نساجی رئیس سازمان تربیت بدنی بودند !!!
در این سیستم چگونه میتوانید حرف از استعداد یابی ورزشی بزنید و بفکر گسترش و پیشرفت صنعت ورزش کشور باشید در حال که مدیران اصلی و افرادی که حرف نهایی را میزنند در دنیای دیگری مشغولند؟!!!
نمیخوام انکار کنم مسائل رو. بلکه میخوام به این نکته اشاره کنم که چیزی که میبینید درسته ولی مسیر ممکنه در جائی دیگه هم اشتباه باشه. مورد به مورد پیش بریم تا من در هر مورد تجربیاتی رو به اشتراک بزارم.
صرف اینکه تولید انجام بشه، کار جالبی نیست. حداقل شرط اولیه برای تولید، نیاز و بازار است. اگر که نیاز و بازار داخلی وجود داشته باشه، حمایت اولیه نمیتونه از فردی سرمایهگذار دریافت بشه؟ این دیدگاه باید در بیزینس وجود داشته باشه که برای جلب حمایت نیاز به اقناع سرمایهگذار دارید حتی اگر که این سرمایه از طرف دولت قراره وارد بشه.
این از اون نکاتیه که خیلی در 40-50 سال گذشته غفلت شده در موردش. ابزار و دانش لازم فراهم نیست چون سیستم دانشگاهی که قرار بوده حامی صنعت باشه به قهقهرا رفته. امروز نه کار مفید پایهای در دانشگاه انجام میشه و نه تخصص معنی اطمینان به دانش فرد رو داره. این نکته رو میگم چون در مورد بعدی هم برمیگردیم به بحث تخصص.
کپیبرداری از کارهای به ظاهر پیشرفته با هدف ظاهرسازی در جامعه علمی رواج بسیار زیادی داره. این یعنی اینکه مسیر علم و دانش از نیاز صنعت ایران عبور نمیکنه بلکه از نیاز صنعت کشوری عبور میکنه که داریم کار علمی از روی اون کپی میکنیم.
به همین دلیل فکر میکنم چالش اصلی عدم تخصص در این مواردی که گفتید نیست
به دلیل اینکه اطمینان به تخصص در این سیستم آموزشی بسیار پائین آمده و البته نکته مهمتر، در یک سیستم عظیم یک فرد نمیتونه مقصر یا ناجی باشه، قسمتی عظیم از اون سیستم دچار بحرانه.
وضع تولید بده، ولی شاید بشه مسیر آماری پیدا کرد که این وضعیت در طول زمان چگونه تغییر کرده، در چه زمانی بهبود پیدا کرده و در چه زمانی رو به افول گذاشته.
در سیستم کشور ما تقریبا تمام افراد به همین صورت هستند و بنده یک فرد رو مثال زدم تا موضوع به درازا نکشه
توجیه سرمایه گذار بجز اینکه نیاز به طرح پروژه مناسب به قابلیت عملیاتی سازی و نرخ بازگشت مناسب داره ، به بخش های بنیادین اقتصاد کاملا مرتبط هست
در بازاری که فرد میتونه با خرید دلار در سه ماه 300% سود بکنه قطعا هیچ پیشنهاد صنعتی و خدماتی نمیتونه نظرش رو جلب بکنه و توجیه این فرد در صورتی که منطقی فرد بکنیم غیر ممکن خواهد بود و این در حالیست که در این فعالیت هیچگونه مالیاتی هم شامل حالش نمیشه
وقتی ضعف بازار این اجاره رو میده که فرد ماشین از نمایندگی بخره و بیست درصد بیشتر از قیمت نمایندگی در بازار عرضه کنه و فروش ماشین رو در یک ماه انجام میده قطعا توجیهش برای نرخ بازگشت سرمایه گذاری در سال اول برای پروژه های خیلی خوب چیزی در حدود 0.4 تا 0.6 هست ( متوسط ) کار بسیار سختیست
این نوع ضعف های بازار که دلالی رو بسیار سود آور تر از سرمایه گذاری میکنند در کشور ما به وفور یافت میشوند
حتی شما ممکنه به این فرد طرحی با نرخ بازدهی 5 در مدت دو سال ارائه بکنید و این نرخ در حالی باشه که ریسک بازار شما میگه ممکنه تا دو سال آینده ارزش پول 4 برابر کمتر بشه و نرخ بازدهی شما میرسه به چیزی در حدود 1.2
شاید از اصلیترین دلایل به فنا رفتن اقتصاد ایران عدم پایداری باشه
پایداری و ثبات یا مدیریت منظم و منسجم ساختار اقتصادی از اصلیترین و مهمترین اصول رشد اقتصادی محسوب میشه
این در حالی باید انجام بشه که عدم ثبات در بازار ها همیشه به نفع دلال ها و واسطه های مخرب بازار هست که در ایران بسیار زیاد هستند و روابط بسیار نزدیکی با مقامات ارشد دولت دارد و از این لابی ها و بخشی از توانایی های مالیشون برای بی ثبات کردن بازار استفاده میکنند
در صورت عدم وجود ثبات در بازار روی هیچ چیز نمیشه حساب کرد
تولید ، فروش ، اشتغال ، سود و زیان ؛ پس انداز ، سرمایه گذاری و …
اینکه بخواییم در یک اقتصاد متلاطم راهی برای شکوفایی اقتصادی پیدا کنیم مثل این هست که قصد داشته باشیم یک رستوران رو باز در وسط اقیانوس بزنیم و اونجارو جایی امن و دلنشین معرفی کنیم در حال که هیچ کنترلی روی امنیتش وجود نداره
اینکه سرمایه از کدام مجرا تامین بشه امروز چندان مطرح نیست
سرمایه گذار و سرمایه ای برای انجام این کار اختصاص پیدا نمیکنه چه در بخش خصوصی و چه در بخش دولتی
حمایت هایی که بیان کردم صرفا ارائه حمایت های مالی ، مکانی ، مالیاتی و حفظ حقوق نیست بلکه دقیقا مواردی مثل ایجاد بستری با ثبات برای انجام فعالیت رو هم در بر میگیرده
فرض کنید در بازار بورس سهامی رو میبینید که شش ماه هست که یک روز در ماه 500% رشد کرده و باقی روز های ماه شامل افت بوده و در میان دو ماه هم روز های پر افتی داشته و مجموع نمودار رشد خاص یا افت خاصی رو نشون نمیده
این یعنی نهایتا میتونید از این سهام بصورت کوتاه مدت استفاده کنید و اگر شانس باهاتون یار باشه و درست بررسی کرده باشید میتونید در یک بازه کوتاهی سودی به جیب بزنید ، ولی خب امکان داره در همین بازه کوتاه ضرر خیلی بزرگی هم متحمل بشید
رویکرد های سرمایه گذاری در اقتصاد کلان در این سطح هیچ وقت کوتاه مدت نیست
هیچ سرمایه گذاری با هدف بازدهی شش ماهه یه سه ماهه یا حتی یک ساله دراین مقیاس انجام نمیشه
و برای تحلیل مسیر سرمایه گذاری های بلند مدت اولین نیازمندی وجود ثبات در بستری هست که شروع به فعالیت کردین
در ایران نتنها ثبات در تک تک بستر ها به سطح پایین تری میاد بلکه ثبات کلی بازار هم روند مثبتی نداره و به هیچ عنوان قابل پیش بینی نیست
منظور از ابياري تحت فشار در ايران استفاده ميشه ابياري باراني است
كه عملا حدود ده درصد از افرادي كه زمينشون رو باراني كردن از اين روش استفاده ميكنن
و كشاورزي داره به سمت ابياري قطره اي پيش ميره
و البته ميزان زيادي از هزينه ها صرف انتقال اب رودها به دشت هاي بي اب كشور ميشه كه خودش اصلا كارشناسانه نيست و نابودي اكوسيستم هاي زير دستي رو در پي داره
اگر اشتباه نکنم ایران در سال چیزی در حدود 270 میلیارد متر مکعب بارش دارد و در بهترین شرایط امکان ذخیره سازی چیزی بین 0.5 تا 1 درصد از این مقدار بارش و تزریق آن به شبکه آبرسانی تحت فشار است که برابر میشود با گنجایش سد کارون چهار ( کمی کمتر با احتساب اتلاف)
این در حالی است که هزینه انجام این برنامه معادل میشود با هزینه احداث 5 نیروگاه آب شیرین کن ( کل مشکل کمبود آب را حل کرده و مازاد منابع ابی در کشور ایجاد میکند که میتواند زمینه ساز گسترش جنگ ها و بیابان ضدایی باشد )
یا برابر میشود با هزینه تاسیس نیرو گاه های برق خورشیدی با برآیند تولیدی بیشتر از کل ظرفیت کنونی کشور
یا هزینه ای معادل تاسیس 8 سد کارون 4 ( این امکان وجود ندارد ولی این هزینه برابر با چنین مقیاسی است )
مشکلی که با بیشتر اقتصاددانها دارم این است که مثل خیلی از اقشار دیگر (از جمله مهندسان) فقط یک بعد قضیه را میبینند. به همین خاطر زمانی که برای حل یک مشکل راه حلی ارایه میدهند مشکلات بیشتری ایجاد میکنند. برای مثال در مورد همین پنجره جمعیتی، فقط به این نکته اشاره میکنند که با کاهش رشد جمعیت اقتصاد آسیب میبیند اما هرگز به این نکته اشاره نمیکنند که آیا ایران توانایی تحمل جمعیت بیشتر از این را دارد؟
فکر میکنم ما به جای افزایش جمعیت باید به فکر استفاده و نگهداری از جمعیت جوان فعلی باشیم. همینطور در صورت کاهش جمعیت جوان میتوانیم از جوانان کشورهای همسایه از جمله افغانستان استفاده کنیم.
ببینید پنجره جمعیتی بر رشد جمعیت به عنوان اهرم کمکی به رشد اقتصاد دلالت ندارد
پنجره جمعیتی بدین صورت تعریف میشه : بازه ای از زمان که در آن جمعیت آماده به کار و توانمند شما نسبت به دیگر گروه های سنی در اکثریت قرار دارند
این یعنی در این زمان شما نیاز به حداقل هزینه برای مدیریت کهن سالان دارید و بدلیل توانمندی جامعه تا حدود زیادی هزینه های ثابت در زمینه بعداشت و بهداری و همینطور توانمند سازی و آموزش صرفه جویی میشه
پنجره جمعیتی زمانی هست که این وضعیت در کشور ایجاد میشه
در حال حاضر فکر میکنم ایران از سال 1389 وارد پنجره جمعیتی شده باشه و این پنجره تا سال 1400 الی 1405 بسته میشه و بیشتر جمعیت کشور به تبدیل به افراد مسن میشن که دیگه راندمان کاری بالایی ندارند
برای مثال سال 1405 رو فرض کنید و متولدین ده 60 رو
این افراد به سن 45 سالگی رسیدند و توانایی های بدنی و ذهنیشون تا حدود قابل توجهی افت میکنه
این جامعه باید آماده بشه برای بازنشستگی تا 5 الی 15 سال بعد و دریافت حمایت های لازم
این حمایت ها و زیر ساخت های لازم باید توسط قشر جوان جامعه از قبل ایجاد و تامین شده باشه
اما موضوع اینه که جمعیت متولدین دهه شصت و هفتاد در کشور بدون بهره برداری داره به سمت پیر شدن پیش میره تا این جمعیت مفید تبدیل به یک جامعه مشکل ساز بشه
وقتی دهه شصتی ها و هفتادی ها به سنین شصت تا هفتاد سال برسند رو فرض کنید
تعداد افراد پیر در جامعه ما از مجموع افراد توانمند با اختلاف زیادی بیشتر خواهد بود و این موضوع تبعات بسیاری برای جامعه در پی خواهد داشت
اصل موضوع استفاده از پنجره جمعیتیست
دقیقا یکی از اصلیترین موضوعاتی که چین و ژاپن رو به جایگاه های امروزیشون رسوند
و این درحالیت که ایران در میان بازه پنجره جمعیتی خود مشکل بیکاری دارد آن هم در مقیاس بسیار بزرگ
جالب تر از آن اینکه اکثر بیکاران را قشر جوان و تازه نفس جامعه تشکیل میدهند و اکثریت شاغلین را افراد مسن
راه حل افزایش باروری همونطور که شما میفرمایید احمقانه ترین راهکار هست
حتی با افزایش نرخ باروری کشور همیشه در این پنجره نمیمونه و بصورت طبیعی این پنجره بین هز 35 الی 70 سال یکبار میتونه در کشوری با حدود جمعیتی ایران نمود پیدا کنه
پس اگر الان نرخ باروری بره بالا داریم برای رسیدن به امکانات کاربردی در 35 الی 70 سال آینده تلاش میکنیم و این یعنی چندین نسل این وسط فنا شدن
( دهه شصتی ها باید همشون ازداج کنند و در هر خوانواده حداقل سه فرزند وجود داشته باشه تا در بیست سی سال آینده ایران دوباره در وضعیت پنجره جمعیتی قرار بگیره. آیا با شرایط امروز ایران این امکان پذیر هست؟)
اولین و معقولترین راه حل استفاده حداکثری از توانایی های نسلی است که باعث بروز پنجره جمعیتی شده
یعنی همین متولد دهه شصت و دهه هفتاد به کار بسته بشوند تا بتوانند زیر ساخت و امکانات لازم برای بازنشستگی ، مزایای مالی ، مراقبت های پزشکی و اجتماعی و … را برای دوره کهن سالی خود فراهم کنند و البته در کنار آن مازاد تولیدی نیز برای نسل های بعدی گذاشته و همینطور زیر ساخت هارا بهینه سازی کنند تا نسل های بعدی با توجه به نسبت جمعیتی پایینتر بتوانند از عهده نگه داری و مدیریت این جمعیت بازنشسته بر بیایند
مهندسی که امروز مشغول باشد میتواند برای ایام پیری خود ذخیره ای داشته باشد تا از دریافت کمک های مالی و حقوق بازنشستگی بی نیاز شود ولی مهندس بیکار همان سربار و جیره خور آینده کشور است
حال هر چقدر هم که جمعیت زیاد شود نمیتواند این ضعف را جبران کند چراکه امکان ندارد یک نفر بتواند جور دو یا چند نفر را به دوش بکشد و این افزیش جمعیت خود باعث بروز مشکلات فراوانی خواهد شد
بخصوص برای کشوری که از فرصت های جمعیتی پیشین خود استفاده نکرده و اکنون دوباره روی موج رشد جمعیتی قرار گرفته
استفاده از پنجره جمعیتی باعث میشود نسل های بعدی و پنجره های جمعیتی بعدی به بهینه سازی نزدیکتر شوند
خانواده هایی که در سنین جوانی توانسته اند فعالیت های مناسب ، سود آور و سازنده ای انجام دهند میتواند راهنما ، مشوق و حامی خوبی برای نسل بعدی باشند
ولی در حال حاضر این احتمال میرود که بسیاری از افراد این نسل ها در ایران در آینده زندگان خود به موفق شدن کودکان خود دلخوش کنند تا به واسطه آن از این وضعیت بد نجات یابند. در این وضعیت آیا نسل بعدی شانس موفقیت خواهدد داشت؟ چقدر؟
آمار این مرجع( مرجع نا معتبر از نظر بنده) رو بررسی کنید
در بسیاری موارد انقدر احمقانست که خندتون میگیره
این سازمان بجای تحقیق و تولید آمار مشغول آمار سازیست
حس میکنم نشستن ، یکی داد میزنه آقا این نرخ تورم رو چند بزنم ؟؟ اون یکی میگه بزن دیگه هشت بزن…