نوشتهی اصلی این مطلب توسط @Faezeh.T در بلاگ پادپُرس تنظیم و درج شده. به لطف فعالیتی محیط زیستی که با پیشنهاد کرسی یونسکوی دانشگاه شریف و همکاری گروه همخوان شریف آغاز شده، این موضوع رو در خود پادپُرس بازنشر میکنیم.
برآورد چرخهی حیات یک محصول
در ارزیابی سبز بودن یک کالا چه معیارهایی رو لازم هست لحاظ کنیم؟
معمای هندی: “آنچه که ارابه می نامیم دقیقا کجا قرار دارد؟ در محورها، چرخها یا چارچوب آن؟ یا قسمتی که به اسب متصل می شود؟”
پاسخ معما
“هیچ کجا، در حقیقت واژه ارابه، به نظم و ترتیب موقتی اجزای تشکیل دهنده آن اشاره دارد، یعنی چیزی مبهم”.
این معما میتواند برای هر شی که به اجزا و فرایندهای تشکیل دهنده آن بخش پذیر باشد، به کار روند. مثلا برای اسباب بازیها، وسایل اشپزخانه، یا هر شی مصنوعی دیگر. مهندسین صنایع تجزیه اجسام به این اجزا را "براورد چرخه حیات[1]" می نامند؛ روشی که به ما اجازه می دهد هر وسیله ساخته شده ای را به اجزا و فرایندهای اولیه اش تجزیه کنیم و با دقت بسیار بالا، تاثیر آنها را از لحظه شروع ساخت تا پایان عمرش بر طبیعت اندازهگیری کنیم.
در ادامهی این نوشته سعیداریم نشاندهیم که چرا بهتر است به کمک ارزیابی LCA کالاهای پی به سبزبودن حقیقی یا سبزنمایی یا سبزشویی،“Green Washing” آنها ببریم.
داستان یک کالای دوستدار محیط زیست
یک کمپین خیریه به اسم «ما همان چیزی هستیم که عمل میکنیم» به دنبال فروش ساکهایی دستی بود که صاحبین کمپین امیدوار بودند جایگزین کیسههای پلاستیکی در فروشگاهها شوند.
آنها برای موفقیت این کمپین با آنیا هیندمارش، طراح مشهور کیف تماس گرفتند!
آنیا هیندمارچ با یک تماس تلفنی از این بنگاه خیریه شروع به طراحی 20 هزار ساک دستی جدیدی کرد که در سوپرمارکتها به قیمت 15 دلار عرضه میشد.
در روز عرضهی این ساکها، خریداران مشتاق از ساعت دو نیمه شب جلوی فروشگاههای منتخب صف کشیدند و تا ساعت 9 صبح حتی یک عدد از ساکها باقی نماند.
هدف هیندمارش این بود که از جایگاه خود در دنیای مد استفاده کند، تا به تودۀ مردم این آگاهی را بدهد که از کیسههای پلاستیکی استفاده نکنند. نیت زیست محیطی سودمند هیندمارش نشان میدهد که رفتارها و محصولاتی که هوشمندانه طراحی میشوند، میتوانند موجب آگاهی و تغییر روش ما شوند.
کیسههای پلاستیکی یک فاجعه هستند. اما سوال این است که هیندمارش و مشوقانش چقدر از LCA کیسههای مزین به جملات «من یک کیسه پلاستیکی نیستم» اطلاع داشتند؟
اگرچه کیسه های پلاستیکی یک فاجعه زیست محیطی محسوب میشوند، اما آیا این بدان معناست که کیسه های کاغذی / کرباسی هیندمارش ضرورتا بهتر هستند؟
عملکرد بهتر در طراحی یک محصول دوستدار محیط زیست
هیندمارش خوب عمل کرد. او تمام تلاش خود را کرد تا کیسه ها را از منظر زیست محیطی بی نقص بسازد. در این راستا موارد زیر را عملی کرد:
- کیسه ها در کارخانه هایی ساخته شود که دستمزد کارگران منصفانه باشد،
- کودکان کار در آن کارخانه ها نباشند،
- هزینه جبرانی کربن پرداخت شود،
- کتان را مستقیم از کشت کاران کوچک به صورت عادلانه تهیه کند، که البته این مقدار کفایت نمی کرد و بقیه را کتان ارگانیک تهیه کرد.
ولی هنوز هم بایستی از طریق ارزیابی LCA در پی آن باشیم که این کیسه های نمونه قابل ستایش چه خسارات دیگری ممکن است به محیط زیست ما وارد کنند. و چطور می توانیم این محصول را بهتر و کم ضررتر کنیم.
سبز آنچه به نظر می رسد نیست، سبزنمایی را با سبز اشتباه نگیریم!
- کیسه های کرباسی هیندمارچ به این شعار مزین بود که من یک کیسه پلاستیکی نیستم،
- روی بعضی از تی شرتهای ارگانیک نوشته می شود “صددرصد پنیه ارگانیک”،
- و … .
این ادعاها چقدر درست هستند؟
دانیل گلدمن در کتاب خود تحت عنوان “هوش محیط زیستی” اشاره می کند که این ادعاها هم درست هستند، هم غلط.
برای مثال در مورد تی شرتهای ارگانیک بخش درست ادعا به این شکل است: تولید پنبه بدون افت کش.
و بخشهای نادرست این ادعاها:
-
آب مورد نیاز: پنبه عطش حیرت اوری دارد و برای رویاندن پنبه برای ساخت یک تی شرت حدود 2000 و 700 لیتر آب لازم است.
-
سفیدکنندههای سمی: نخ پنبه را با مواد شیمایی صنعتی مانند کروم و کلر و فرمالدئید که هر کدام به نوبه خود سمی هستند، سفید می کنند.
-
رنگهای سمی: پنبه در مقابل جذب رنگ مقاومت می کند. در نتیجه مقدار زیادی رنگ به داخل فاضلاب کارخانه می ریزد. این رنگ می تواند سر از آبهای زیرزمینی درآورد.
-
رنگهای سرطانزا: بعضی از رنگهای متداول نساجی ها حاوی مواد سرطان زا هستند. اپیدمیولوژیستها مدتها قبل متوجه شده اند که در کارگران کارگاه های رنگرزی سرطان خون به طور غیرعادی از شیوع بالایی برخورد است.
چنین محصولی، یک نمونه از سبزنمایی[2] است. این کالاها یکی دو صفت خوب دارند اما به طور کامل سبز نیستند. تحلیل کامل LCA این قدرت را به ما میدهد که هنگام خرید دقیقتر باشیم. اما:
هر ارزش منفی در براورد چرخۀ حیات یک کالا، امکان بالقوه ای برای ارتقا و نتیجتا بهبود تاثیرات کلی زیست محیطی آن به همراه دارد.
انتخاب های سبز اگرچه به خودی خود مفیدند. اما در بسیاری موراد به حدی ما را خشنود می سازند که فراموش میکنیم آنچه تاکنون به عنوان سبز در فکر ماست، تازه یک شروع است و فقط بخش کوچکی از اثرات زیانبار آن محصول را حذف میکند. یعنی استانداردهای امروزی “سبز بودن” در آینده نزدیک نوعی کوته بینی زیست محیطی محسوب خواهد شد.
پس چاره کار در چیست؟
در یک جمله، چاره کار را می توان چنین خلاصه کرد: افزایش فهم جمعی مان از اثرات پنهان زیست محیطی آنچه تولید و خریداری میشود، از طریق از بین برد شکاف اطلاعات و یافتن و پیاده سازی روشهایی برای بهبود اثرات، روشهایی مثل امتیازدهی به کالاها و محصولات.
منابع:
- هزینه جبرانی کربن
- سبزنمایی / سبزشویی
- طراحی پلتفرمی برای ارزیابی کالاها
- هوش محیط زیستی، آثار پنهان آنچه می خریم
- سازمانی برای امتیازدهی به سیستم بسته بندی کالاها
- چطور میتوان میزان ضرر آسیبرسانها به زمین را مقایسه کرد؟
اگه به چنین موضوعاتی علاقهمند هستید، دعوتتون میکنم به همخوانی کتاب هوش محیط زیستی در دانشگاه صنعتی شریف.