چیزی که لاله به خوبی بیان کرد، نشانههایی از روانشناسی اجتماعی ما به عنوان یک جامعهست: ما در مسائل اجتماعی یک کودک باقی میمونیم، یعنی صرفا حس میکنیم که جامعه بیرون یک زمین بازی بدون هیچ مسئولیتی هست. به ساختار اجتماعی ما نگاه کنین: خانه مهمتر از اجتماع، خانواده و دوستان مهمتر از جامعه، تکیه به خود مهمتر از تکیه به جامعه، … .
به همین خاطر در ذهن ما، جامعه صرفا مثل یک جنگل هست که ما میریم برای شکار منفعت و در نهایت خود زندگی در پستوی خانه اتفاق میوفته! دقت کنین به شکل شهرهای ایران، میبینین که اهمیتی برای فضای عمومی به هیچ وجه قایل نیستیم. در عوض مشکلات و زبالهها رو میندازیم بیرون از خانه تا در نهایت تبدیل به معضل همه بشه، حتی اون موقع میتونیم با تهییج و بقیه ماجرا، بقیه رو محبور کنیم که همین مشکلات رو حل کنن.
به عبارت سادهتر در انتخاب منفعت، جامعه حداکثر در رده آخر انتخاب هست ولی در تخریب در رده اول انتخاب قرار داره. با همین حساب و کتاب، به شخصه فکر میکنم وضعیت اقتصادی و اجتماعی یا بسیار وخیمتر از این چیزی هست که میبینم یا خوششانس هستیم و هنوز به وخامت واقعی و مستحقق عملکردمون نرسیدیم.
در اقتصاد هم همین اتفاق میوفته: چیزی که مهمه اینه که من برنده باشم در کوتاهمدت، به جای بیزنس، غارت و قمار شکل میگیره. همه جا زنبیل بزار ولی هیچ کاری نکن، فقط حواست باشه که توی چشم باشی و شعار متناسب رو بدی. وقتی که برندهای، از شعار «قانون بازی» استفاده کن و وقتی بازنده هستی از «مساوات»، صرفا تلاش کن دیدگاهت در هر لحظه به شکلی باشه که به نفع خودت باشه. وقتی رییسی جلوی پیشرفت دیگران رو بگیر و از تثبیت سیستم حرف بزن و وقتی مرئوس هستی به شکلی بیحد و مرز پاچهخواری کن.
باید درک کنیم که به معنی تئوری کلمه، اقتصادی در ایران وجود نداره، یعنی فرآیندی نیست که از تولید و اشتغال به بازار و در نهایت چرخه اقتصادی برسه. صرفا یک فرآیند توزیع ثروت هست که به یک نفر کمتر و به یک نفر بیشتر میرسه، معیار هم در بازی سیاسی تعیین میشه و نه در فعالیت اقتصادی. به همین خاطر هست که ما در ایران مدیر به معنی اقتصادی نداریم، یک توزیعکننده داریم که صرفا با قواعدی مندرآوردی بازی توزیع رو انجام میده. من فکر میکنم باید مراقب استفاده از نظریات اقتصادی باشیم به همین دلیل که اون نظریات پیشفرضهایی دارن که اساسا در جامعه ما وجود نداره.
مشکل بزرگتر به نظرم اینه که با این واقعیتهای اجتماعی و اقتصادی، آدمها به دنبال مقایسه خودشون با کشورهایی با خصوصیات متفاوت هستن و البته در این مقایسه، به چیزهایی که کمبود دارن نگاه میکنن نه چیزهایی که در اختیارشون هست. همانطوری هم که لاله مطرح کرد، خیلی از نکات ریز و بسیار مهم رو نمیبینن و انتظارهای عجیبی هم دارن. یعنی انتظار داریم که مثل کشورهای عربی حالت اربابی زندگی کنیم، مثل آمریکا و اروپا پیشرفت تکنولوژی داشته باشیم، مثل ژاپن بقیه افراد به شدت و منظم کار کنن و … . اگر یک نقاش و هنرمند، ذهنیات ایرانیها به جامعه ایدهآل رو بکشه، به هیولایی وصلهپینه شده ترسیم خواهد شد، چیزی شبیه به همین حالتی که در اون هستیم!
حالا برگردیم به سئوال اصلی: به نظرم حتی متخصصین داخلی هم دیدگاه درستی به اقتصاد ایران ندارن چه برسه به مردم. به دلیلی که در مورد تفاوت بنیادی اجتماع و اقتصاد ایران گفتم. یادمون هم باشه که خیلی از دولتمداران مشاورین به نسبت باسوادی دارن و این تصمیمات براساس تحلیل اونها صورت میگیره. مردم صرفا از واقعیتهای اقتصادی چند نکته رو میبینن و لمس میکنن:
-
ما منابع داریم. این حرفی قدیمی و سوء تفاهمی بزرگ هست. درسته از نظر منابع طبیعی در سطح بالایی هستیم ولی منابع صرفا منابع هستن و اقتصادی برای شما درست نمیکنن. نکته مهمتر، در دنیای امروز منابع غیرطبیعی بسیار مهمتر و پرارزشتر از منابع طبیعی هستن مثلا افراد و شرکتهای تکنولوژی!
-
تورم و قیمت کالاها. در حالیکه در اساس به نقدینگی مرتبط میشه ولی به دلیل پیچیدگی نه از یارانه ناچیز صرفنظر میکنن و نه میپذیرن که این به تورم منجر خواهد شد. همینطور در مورد نفت که بنیادیترین محرک تورم در ایران هست.
-
دولت و پولهای حجیم بودجهای: مردم وقتی به اعداد و ارقام بودجه نگاه میکنن، تصور میکنن با فردی بسیار پولدار سروکار دارن که اگر اراده کنه میتونه هرکاری رو انجام بده. در حالیکه اون ارقام صرفا به شکل چرخش مالی خواهد بود و معمولا دولت بسیار بدهکارتر از اون چیزی هست که فکر میکنیم. درضمن این رو هم در نظر نمیگیریم که دولت نماینده میلیونها نفر هست که اگر کمی ساده بخوایم به حساب کتابها نگاه کنیم و مقیاس کنیم، دولت به عنوان یک فرد حداکثر یک فرد متوسط هست نه پولدار.
ته داستان اینه که حتی دسترسی عمومی به اطلاعات، نه تنها باعث آگاهی بهتر عمومی نشده بلکه مردم رو متوهمتر و از واقعیتها دورتر کرده! بازیگران سیاسی هم به این توهم دامن میزنن و فجایع عمومی بیشتر و بیشتری در انتظار ایران خواهد بود.