من چه جوری میتونم به کاهش ترافیک در شهر خودم کمک کنم؟

ترافیک از اون دسته مشکلاتی هست که هر فردی که درش گیر کرده، در لحظه‌ای حتی کوتاه، در به وجود آوردنش سهم داشته. و بدون حضور همین افراد در رفعش، نمیشه به جای خاصی رسید.

البته نمیخوام نقش طراحی سیستم و مهندسی رو کمرنگ کنم. اونا هم هستن؛ حتی شاید سهم اولیه‌شون پررنگ‌تر از سهم تک‌تک ما باشه، ولی مثلا میدونم مورچه‌ها حتی در بدترین شرایط محیطی هم میتونن از پس ترافیک بربیان، احتمالا ما هم میتونیم.

پیشنهادم اینه که هر کسی به خودش و فقط خودش فکر کنه و بگه چه کاری از خودش برمیاد که میتونه به کاهش ترافیک در شهرش کمک کنه. این طوری یه پاسخ جمعی داریم که درش موقعیت هر فردی به خوبی درک شده: چون دیگه منی که موتور ندارم، نمیام به کارهایی که یه موتوری باید بکنه تا ترافیک کمتر شه، فکر کنم.

4 پسندیده

هوممم فکر میکنم تمام کارایی که برای کاهش ترافیک ازم برمیاد رو دارم انجام میدم، البته هدفم کاهش ترافیک و نفع عمومی نیست، برعکس چون خودم از تو ترافیک موندن بدم میاد به نفع خودم تصمیم میگیرم این کارا رو بکنم:

  1. از مادرم یاد گرفتم که لزومی نداره با ماشین به مرکز شهر برم(خیلی کار باکلاسیه!). اگه با ماشین بیرون برم معمولاً تا نقطه‌ای که تردد ماشین کم باشه ازش استفاده میکنم و بعدش از مترو و تاکسی استفاده میکنم.
  2. یکی از علایقم پیاده‌رویه. و همین باعث شده اکثراً مسیرای کوتاه و نیمه بلند و بعضاً بلند رو پیاده طی کنم.
  • یکی از اشتباهاتم هم اینه که با پیشرفت تکنولوژی و بوجود اومدن کسب و کارهای آنلاین، هنوز هم به روشهای سنتی خرید، رفت و آمد و سفارش اصرار دارم. مثلاً واسه خرید مقدار زیادی میوه احتمالاً ماشین بردارم و برم خرید. درحالی هم پیک آنلاین وجود داره و هم میوه فروشی آنلاین.
4 پسندیده

من یک سال پیش در تهران در راه رسیدن به یک قرار، توی ترافیک عجیبی گیر کردم و معنای ترافیک تهران رو تازه فهمیدم. از هر کسی که می پرسیدم، از دوست و آشنا گرفته تا راننده تاکسی، همه بدون استثنائ می گفتند که این یک پدیده طبیعیه، هر روز در همین ساعت اینجا همینطوریه (= جهنمه). به ماشین های توی ترافیک نگاه می کردم، از عادی بودنشون معلوم بود که اونها هم موافقند که این یک پدیده طبیعیه و ظاهرا همون هر روز برو ها بودن! سئوالی که برام پیش اومد این بود:

وقتی همه می دونن همیشه این ساعت به این فاجعه برخورد می کنن، چرا دوباره، همه، همون کار رو می کنن؟

آیا واقعا این تنها راه باقیمونده است؟ آیا واقعا این بهترین راه باقیمونده است؟

2 پسندیده

من خودم خودروی شخصی ندارم اما کارهای خوبی را دیده‌ام که بقیه در راستای کاهش ترافیک انجام می‌دهند.

  • مثلا پدرم و یکی از همکارهایش و برادرم با یک ماشین به محل کار می‌روند. یعنی هر بار یکی رانندگی می‌کرد و دیگری را سر راه سوار می‌کرد. دقیقا شبیه سرویس مدرسه.

  • بعضی از پدرها و مادرها را هم دیده‌ام که برنامه‌ریزی مشخصی برای رساندن بچه‌هایشان به مدرسه دارند به این صورت که هر روز هفته یک مادر یا پدر مسئولیت رساندن کودک خودش و کودکان همسایه را به مدرسه دارد و این برنامه به صورت چرخشی تکرار می‌شود. البته سرویس مدرسه هم این کار را می‌کند.

  • بعضی خانواده‌ها را هم دیده‌ام که با یک خودرو به سفر می‌روند اگر چه دو یا چند خودرو دارند. البته چنین اقدامی معمولا با برچسب خساست برای آن‌ها همراه است. هرچند چنین کاری به نظرم خیلی زیباست.

  • خودم هم یک کارهایی برای کاهش ترافیک می‌کنم. مثلا این که معمولا در ساعات اوج ترافیک یک جا می‌مانم تا ترافیک سبک‌تر شود. همچنین در مقابل خرید خودروی شخصی تا امروز مقاومت کرده‌ام و به غیر مواقع خیلی کمیابی کمبود یک خودروی شخصی را احساس نکرده‌ام.

3 پسندیده

من فاصله خونه تا کار رو، با وسایل عمومی جابجا میشم، خیلی سخت تره، و کمی بیشتر طول میکشه، چون معمولا تو مترو جای نشستن نیست، و مقداری هم پیاده روی و گاهی هم تو اتوبوس سرپام، با ماشین خودم نشستم و قسمتی زیادی از راه رو از اتوبان میتونم میرم.
اما باز هم ماشین نمیبرم. اونموقع وقتی یه ساعت هایی از روز و یه قسمت هایی از مسیر تو اتوبوس یا تاکسی ، ماشین های مردم رو نگاه میکنم، همش به این فکر میکنم که کاش بقیه هم رعایت می کردن، یا لااقل ماشینای تک سرشین و جفت سرنشین جمع و جور تر بودن یا مردمی که تو اتوبوس و تاکسی نیستن، با دوچرخه و موتور (برقی یا نوع سازگارتر با محیط زیست) و شایدم اسب و . . . جابجا میشدن.
رو این حساب گاه و بیگاه دوچرخه سواری و سه شنبه های بدون خودرو رو هم با پیامای تلگرامی به گروه یا افراد دوستان یادآوری می کنم.
گاهی مخصوصا تو روزای اوج آلودگی دلم میخواد پلاکارد بدست لابلای ماشینا باشم یا مصاحبه کنم با سواره ها و بپرسم ببینم چرا ماشین میارن، و سوال های @Ghazaleh و . . .
گاهی هم تو خیالم مردمو به حال خودشون میذارم و بهشون حق میدم، که حالا مگه وسایل نقلیه عمومیمون الان کافی یا مناسبن که همه بتونن استفاده کنن؟ تحمل ازدحام بعضی ساعتا و مسیرای مترو هم، واقعا سخته، مخصوصا وقتی خسته و کلافه باشی.

3 پسندیده
  1. من وقتی پیاده‌م، میتونم از هر جایی از خیابون رد نشم و فقط وقتی پل عابر، خط عابر یا چراغ قرمز ماشین هست، از خیابون عبور کنم.

  2. جمعه‌ها که متروی تهران-کرج کار نمیکنه، میتونم نرم تهران (چه با تاکسی و چه با ماشین شخصی).

  3. میتونم وقتی تو اتوبان رانندگی میکنم و میبینم جلوم داره شلوغ میشه، از در-رو‌های موقت سمت راست اتوبان که در اکثر اتوبان‌‌ها وجود داره و نهایتا دستت رو ۳-۴ ماشین تو ترافیک جلو میندازه در نرم. و به خط مستقیم بچسبم (مثل مورچه ها نظمم رو بیشتر کنم).
    پ.ن. راستش این درروها خیلی تحریک‌کننده‌ن و همیشه لازمه انرژی زیادی صرف کنم تا تصمیم بگیرم ازشون استفاده نکنم!

2 پسندیده

۴. در حال رانندگی در شهر، هرجا و هر طور که خودم راحتم، نایستم یا پارک نکنم.

1 پسندیده