ممکنه گفته بشه که خودروهای غیر استاندارد عامل آلودگی هستند. این حرف اشتباه نیست اما حتی خودروهایی که استاندارد یورو ۴ دارند هم آلودگی تولید میکنند هر چند به میزان کمتر. ممکنه گفته بشه ریزگردهایی که از عراق وارد کشور میشه عامل آلودگی هستند. این حرف هم اشتباه نیست. ممکنه کارخونه‌ها و صنایع رو از عوامل مهم آلودگی بدونیم. مثلا شهرهایی مثل اراک و اصفهان از این دست هستند.
اما آیا این‌ها ریشه آلودگی هستند؟ دوست دارم یه کم بنیادی‌تر به قضیه نگاه کنم.
چرا مردم تهران این همه از خودروی شخصی استفاده میکنند؟ ممکنه گفته بشه به دلیل طولانی بودن راه‌ها و کمبود حمل و نقل عمومی مردم این راه رو انتخاب کردن. چرا حجم ریزگردهای عراق چند برابر شده؟ ممکنه گفته بشه کاهش میزان بارش و خشک شدن منابع آب دلیل اصلی این اتفاقه. چرا آلایندگی صنایع و کارخونه‌ها در شهرهای اراک و اصفهان رو به افزایشه؟ جوابش ممکنه افزایش تقاضا در بازار باشه.
بیایید باز هم بنیادی‌تر به مسئله نگاه کنیم. آیا نقطه شروع همه این مشکلات رشد بی‌رویه جمعیت نیست؟
رشد جمعیت از طرفی جمعیت شهرها رو افزایش داده (آلودگی تهران)، از طرفی باعث از بین رفتن منابع آبی شده (ریزگردها) و از طرفی تعداد صنایع آلاینده رو بیشتر کرده (افزایش تقاضا برای فولاد، سیمان و محصولات پتروشیمی).
میشه کاری کرد که ماشین‌ها آلایندگی کمتری داشته باشن و صنایع رو مجبور به استفاده از فیلترهای گران قیمت کرد. اما آیا این راه حل‌ها مسئله آلودگی هوا رو حل می‌کنه؟ بهتر نیست با ریشه مشکل آلودگی هوا که رشد جمعیته مقابله کنیم؟
یه نظر شخصی اینه که مردمان قدیمی برای بیمه کردن آینده و دوران پیری خودشون دست به زاد و ولد بالا میزدن، و این روزا رفاه انسان در پیری نسبتا تضمین شده س و افراد دیگه دلیلی برای تحمل سختی های بچه دار شدن، نمیبینن.
پ. ن.
یاد کمپین های دولت برای تشویق ملت به افزایش زاد و ولد افتادم
شاید بهتر باشه خیلی از راه حل هایی که گفتید هم زمان انجام بشه.
اگر بخوایم بر پایه دیگه ای به رشد جمعیت تهران نگاه کنیم، باید کاری کرد که جلوی مهاجرت های هر چه بیشتر به این شهر رو گرفت. طبق پیشبینی که شهردار تهران اعلام کرده میزان رشد جمعیت تهران 1.5 درصد هست که با آمار های کشوری مطابقت داره اما در قسمت های پیرامون شهر تهران، این رشد 4.7 درصد هستش.
پیش بینی شده جمعیت تهران و حومه تا 1400 به 22 میلیون نفر برسه.
واقعا این 2 میلیون نفر چطور جا به جا میشن بین محل سکونت و محل کار و فعالیتشون؟ اتوبوس های واحد که خودم شاهدش بودم آلودگیشون کم نبود و جمعیت بالایی که حدود ساعت 5 به بعد راهی شهرشون می شدن.
توزیع امکانات در سطح کشور میتونه باعث بشه جلوی این مهاجرت گرفته بشه. آیا می تونیم شاهد مهاجرت معکوس باشیم؟
یادمه زمانی که زنجان بودم بین ساعت ۲ تا ۵ صبح هر ده دقیقه یک اتوبوس به تهران می‌رفت که همیشه پر از جمعیت بود. از ظاهر افراد می‌شد فهمید که برای کار و امور اداری به تهران میرن. با توجه به فاصله چهار ساعته زنجان به تهران تصور کنید که چه تعداد آدم روزانه از کرج، قزوین، قم، ساوه و سمنان به تهران سفر میکنند.
از طرف دیگه یه خط تندرو قطار داره بین تهران و قزوین شکل می‌گیره که الان تا هشتگردش راه افتاده. این قطار قراره فاصله تهران و قزوین رو به یک ساعت و نیم کاهش بده. برای مقایسه این زمان لازمه اشاره کنم که زمانی که در تهران بودم دو ساعت طول می‌کشید تا از غرب تهران به دانشگاه در مرکز شهر برسم.
نمی‌دونم تو محاسبه جمعیت تهران آیا جمعیت مهاجران موقتی و یا مهاجران غیر قانونی ثبت میشه یا نه؟ منظورم از مهاجرهای موقتی کسانی هستند که برای تحصیل، خدمت سربازی یا پیدا کردن شغل به تهران میان و معمولا در خوابگاه‌ها و پانسیون‌ها زندگی میکنند. مثلا اداره آمار محل زندگی پسرخاله من رو استان کرمانشاه ثبت کرده در حالی که ایشون برای تحصیل به تهران اومده. در جایی خوانده بودم که ۶۰ درصد دانشجویان تهران غیربومی هستند.
بر اساس این خبر ۵ درصد کل جمعیت کشور دانشجو هستند، یعنی نزدیک به چهار میلیون نفر. از این تعداد نیم میلیون نفر در تهران تحصیل میکنند که حدود سیصد هزار نفر از آن‌ها غیربومی هستند.
بر اساس این صفحه حدود سه میلیون مهاجر افغانستانی در ایران هستند که از این تعداد فقط ۹۵۰ هزار نفر به صورت قانونی حضور دارند. مطمئن نیستم که مهاجرهای غیرقاتونی هم در آمار جمعیت کشور در نظر گرفته می‌شوند یا نه.
اگه به پلاک خودروها در تهران دقت کرده باشید، خیلی از پلاک‌ها مربوط به شهرهای دیگر هستند. با تعدادی از این افراد آشنا هستم که روزها در تهران راننده هستند و شب‌ها در ماشین می‌خوابند. به نظرم آمار جمعیت تهران خیلی شفاف نیست.
جنگ سوریه تاثیر بسیار زیادی بر آب منطقه داشته است
جنگ سوریه علاوه بر کشته شدن بیش از 400.000 نفر و آوارگی بیش از 10 میلیون نفر از مردم این کشور، تاثیرات زیست محیطی فراوانی نیز داشته است و محیط زیست منطقه را بسیار بی حاصل و دگرگون کرده است. محققان تخمین می زنند میزان زمین های قابل آبیاری 47٪ و منابع آبی نیز 49٪ کاهش داشته است.
متاسفانه دولت ترکیه با احداث سد، خسارت های بزرگی رو داره به منطقه وارد می کنه. رودهای دجله و فرات دو رودی هست که از سه کشور ترکیه، سوریه و عراق میگذرن، سد های متعددی دولت ترکیه احداث کرده که باعث خشک شدن تالاب ها شده و نتیجه ی خشک شدن این تالاب ها هم چیزی نیست جز به پا خاستن ریزگردها.
نمی دونم چقدر وجاهت قانونی داره، اما یه کمپین تلگرامی هم در حال جمع آوری امضا برای اعتراض بین المللی به سد سازی در ترکیه بودن به نام: “کمپین میان رودان”.
وقتی لینک های خبری اطلاع رسانی میشن ناخوداگاه یه گارد میگیرم، از این جنس که حس میکنم اخبار معمولا جهت دار هستن و نمیذارن ادم واقعیت رو ببینه. پس عذرخواهی پیش پیش برا اینکه با اینکه اصل حرف درسته، حوصله م نمیشه بهش بیندیشم!
راجع به این موضوع سدسازی در ترکیه هم، فکر کنم اگه بخوایم معقول باشیم بهتره حواسمون باشه که خودمون هم دریاچه ارومیه رو تقریبا خشکوندیم، برا اینکه یادمون نبود بلندمدت-اندیش باشیم.
بعد برا اینکه کمی بحث رو برا ذهن خودم ساده کنم:
کوچیک ترین قدم های تاثیرگذار در مقیاس بزرگی فرد (و نه دولت ها) چیه؟ یعنی من به عنوان یه فرد، حواسم به چی باشه که حداقل اثرانگشت خودم رو از خشکی دریاچه ارومیه یا دریاچه های مشابه پاک کنم؟
کوچک‌ترین کاری که میشه کرد اینه که به دریاچه‌ها و رودخانه‌هامون فکر کنیم. باید در موردش صحبت کنیم، با خانواده، دوستان، کشاورزان، کارگرها و با هر کسی که می‌بینیم. باید بهشون بگیم که تعداد زیادی از دریاچه‌ها، تالاب‌ها و رودخانه‌هامون خشک شده.
یه کار فردی دیگه‌ای هم که میشه کرد پایین آوردن مصرف برقه. نیروگاه‌های برق ایران فقط سوخت فسیلی مصرف نمی‌کنند بلکه حجم زیادی از آب رو هدر میدن. نیروگاه شهید مفتح استان همدان نه تنها یک رودخانه رو خشک کرده بلکه آب‌های زیرزمینی رو هم از بین برده. برای تامین آب نیروگاه بیستون کرمانشاه چاه‌های بسیار عمیقی حفر شده چون دیگه آبی در سطح زمین باقی نمونده (در اون مناطق نشست زمین دیده شده). بنابراین اندازه یخچال و تلویزیون ما رابطه مستقیم با خشک شدن منابع آبی و تولید آلودگی داره.
من فعلا دارم سعی میکنم مادرم رو قانع کنم که یکی از دو تا یخچال خونه‌مون رو کلا بذاره کنار. هر روز هم باهاش صحبت میکنم در این مورد.
دوست دارم در این مورد انقدر فعالیت موثر داشته باشیم که دور بعدی که افراد خواستن برای شورا یا نمایندگی برنامه هاشون رو بگن جز مواردی مثل ایجاد اشتغال و ساخت و ساز و … به این جور مسائل هم نیم نگاهی داشته باشن.
اول اینکه محیط زیست جزو مطالبات و پرسش های مردم باشه و بخوان از کاندیداها
دوم اینکه جزو برنامه های افراد برای دوره کاریشون باشه
البته چیزی که گفتم از بار اشتباه و مسئولیت ما در زمینه های مختلف و از جمله دریاچه ارومیه کم نمی کنه. به نظرم همه رو باید با هم دید و زیادم تحت تاثیر جهت ها قرار نگرفت. مهم اتفاقیه که در نهایت همه ما رو فارغ از ملیتمون گرفتار خواهدکرد.
به نظر من اگر محل کار و یا دانشگاه نزدیک به محل سکونت باشد و برای رسیدن به محل کار و دانشگاه به جای استفاده از خودرو می توانیم از دوچرخه و یا پیاده روی استفاده کنیم. چون اکثر خودرو های تک سرنشینی که در سطح شهر تردد میکنند ، اگر مسیر رفت و آمدشان زیاد نبود به جای ساعت ها ماندن در ترافیک مطمئنا مردم پیاده و یا با دوچرخه رفت و آمد میکردند.
و یا میتوان با ساخت خودروهای تک نفره و یا دو نفره برقی و یا کم مصرف بنزینی ارزان قیمت مردم را به خرید این خودرو ها و استفاده از این خودروها در سطح شهر تشویق کرد و دیگر شاهد خودرو های تک سرنشین پر مصرف بنزینی نباشیم.
و یا گسترش وسایل حمل و نقل عمومی که همین طور که مشاهده شده است ، مردم هم از این طرح استقبال می کنند.
