وحشی بافقی در داستان ناظر و منظور به دنبال بیان چه چیزی بوده؟

ناظر و منظور وحشی بافقی رو خوندین؟
بافقی در شرح یک عشق همجنسگرایانه چه چیزی رو می خواسته به هم قرن های خودش بگه؟

خلاصه ای از منظومه ناظر و منظور:

پادشاه و وزیر بعد سال ها صاحب فرزند میشوند. شاه اسم پسر خود را منظور و وزیر اسم پسرش را ناظر می گذارند.

منظور (پسر شاه) زیباست و بافقی او را همچون دختران وصف می کند.

ناظر و منظور با هم به مکتب میروند، اما ناظر دلباخته منظور می گردد.

معلم عشق آن دو را افشا می کند و لذا بین آن دو جدایی پیش می آید ، به منظور زن می دهند و سرانجام منظور شاه میشود و ناظر را وزیر خود می کند."

ناظر و منظور وحشی بافقی

3 پسندیده

ناظر و منظور رو هنوز نخوندم، ولی کمی درباره تحقیقات دکتر کینزی،‌ پدر علم سکسولوژی، مطالعه کردم. و فکر میکنم حرف وحشی و حرف کینزی همسو هست: علایق و تمایلات جنسی متنوعی در گونه ی انسان ها وجود داره و چنین علایقی مخصوص زمان حال حاضر نبوده و نیست.

البته تحقیقات کینزی در همون زمان خودش، دهه ۱۹۴۰ و ۱۹۵۰، جنجال آفرین بوده چون نتایج این تحقیق، با ارزش‌های فرهنگی و اجتماعی حاکم بر دنیا جور نبوده. و شاید قبل از کینزی افراد به ندرت درباره چنین تمایلاتی صحبت میکردن. حالا بافقی در سال ۱۵۵۰ میلادی، یعنی ۴۰۰ سال قبل از کینزی، چنین موضوعی رو در قالب یه مثنوی به تصویر کشیده، به نظرم جسارت شاعر و نگرش بدون قضاوت و تعصب اون رو به انسان نشون میداده.

اگه حوصله مطالعه تحقیقات علمی رو ندارین، میتونین فیلمی که در این باره در سال ۲۰۰۴ ساخته شده با عنوان کینزی رو نگاه کنین. فیلم تلاش کرده انرژی که برای تحقیقات در زمینه رفتارهای جنسی مردها و زن‌ها صرف شده رو به خوبی نمایش بده.

4 پسندیده

کاش اول نظر خودتون رو میگفتید

2 پسندیده

اگر این خلاصه دقیق باشه، نشون میده داستان به هم‌جنس‌گرایی ربطی نداره. من نخوندم داستان رو و اگر بخوام بر همین اساس بگم، این به بیشتر ناشی از دیدن خصوصیات جنس مخالف در یک هم‌جنس هست تا اینکه بخواد هم‌جنسگرایی باشه. این دو تا با هم تفاوت بسیار زیادی دارن.

3 پسندیده

چیزی که گفتید رو بیشتر ترسیم یکنوع ارادت و عشق افلاطونی از وحشی بافقی میبینم که به مسئله همجنس گرایی ختم نمیشه . شاید هم از اول مقصودش این بوده که وزیر و زیردستان باید عاشقانه فرامین شاه رو اجرا کنند و این رو عقب عقب رفته و از اول تعریف کرده . مثل همون داستانهایی که از اسکندر و لیلی و مجنون و… ساختن که مثلا از قبل فلان بود و دنبال فلان بود و یکجور بازآفرینی داستان بر مبنای هدف شاعر هست.

1 پسندیده