مدیرعامل جمعیت هلال احمر استان گلستان گفت: “اکسیژن این نیروهای امدادی تنها تا عمق 800 متری وجود داشت و خود این نیروها نیز به عنوان مصدوم دچار گازگرفتگی و خارج شدند.” [1]
دهیار روستای وطن با گلایه از وضعیت امدادرسانی گفت: “امکانات بسیار ضعیف است و نیروهایی که در این جا مشغول امدادرسانی هستند کاربلد نیستند. به همین دلیل هر کس که وارد تونل می شود دچار گازگرفتگی می شود.”[2]
در کل منطقی نیست که آدم هایی در یک معدن مشغول کار بشن اما امکانات امدادرسانی برای وقوع حادثه ی احتمالی در اون پیش بینی نشده باشه. برای من سواله که اکسیژن رسانی به داخل معدنی با چنین عمق واقعا کار مشکلیه و ما تکنولوژی این حد اکسیژن رسانی رو نداریم؟
مشاهده ای از وضعیت تجهیزات ایمنی داشتم که بی ربط به مسئله ی امدادرسانی و نجات انسان ها در موقع بحران ها نیست.
###مشاهده
این آقایی که در این عکس میبینین، داره لامپ های یه سالن در طبقه ی اول رو نصب میکنه، و الان تو ارتفاع حدودا ۴-۵ متری از زمین هست. برای این کار، روی سه تا تخته رفته، و جاهایی هم که دستش نمیرسید میرفت روی یه قرقره ی سیم ها که روی این تخته ها گذاشته بود (گوشه ای از قرقره پشت پاشون دیده میشه)! یه جورایی شبیه حرکت های آکروباتیک بدون هیچ تجهیزات ایمنی، و یا ساپورت انسانی برای نجات ایشان از موقعیت بحرانی یا ناگهانی.
###مصاحبه
یه گپ کوتاهی با ایشون زدیم ببینیم قضیه کلا از دید خودشون چه شکلیه.
جزئیات مصاحبه
آیا این وضعیت کار کردن با این حد ابزار ایمنی، انتخاب خودتونه و یا شرایط کاری شرکتتون؟
ایمنی و شرایط اصولی کار رو کارفرما باید فراهم کنه ولی یه مشکلی که هست اینه که این اتفاق نمیوفته و منِ کارگر یا باید قید کار رو بزنم (با توجه به اینکه احتمالا کار رو به کسی دیگه ای میسپاره) یا باید با همه ی شرایط کنار بیام. انتخاب خودم اینه که واقعاً اصول کار رعایت بشه کما اینکه تو کار خودم این رو رعایت می کنم و از بهترین و با کیفیت ترین تولیدات خارجی استفاده میکنم که مشتری در آینده به مشکل برنخوره.
مثلاً تو همین پروژه واسه ی اینکه ایمنی کار رو رعایت کنم کارفرما باید اینجا داربست میزد که من بتونم استفاده کنم منتها چون امکان داربست زدن نبود به همین اکتفا کردیم. البته من به بچه های اینجا گفتم که از این پایه های چوبی در اختیار قرار بدن که کل این حفره ی زیر پام رو چوب بذارم که بتونم باخیال راحت کارم رو انجام بدن ولی دوستان گفتن چون کسی به ما چیزی نگفته نمی تونیم کاری بکنیم.
خوب حالا داربست نه ولی نمیشد از کمربند و کلاه ایمنی استفاده کنین که خیالتون راحت باشه؟
چرا خیلی خوب میشد، منتها این شرایط رو باید کارفرما مهیا کنه. کما اینکه تو این 18 سال که برقکارم از این جور موارد نداشتم.
آیا تا حالا شده کاری رو که بهتون پیشنهاد میشه چون شرایط اصولی و ایمنی لازم رو رعایت نکرده باشه کار رو قبول نکرده باشین؟
آره بوده کارفرمایی که اصول کار رو چه از لحاظ ایمنی چه از نظر اصول کار در حال تکمیل رعایت نکنه و من باهاش قطع همکاری کردم. البته بودن کارفرماهایی که واقعاً همه اصول کار رو رعایت می کردن ولی تعدادشون اندکه.
###نظر شخصی
یه مقداری از این وضعیت کار کردن، فکر میکنم به بی خیالی خودمون برمیگرده، مثلا تا حالا نشده کوهی برین بدون اینکه کفش کوه مناسب پاتون باشه؟ تا حالا نشده برین بالای دیوار بدون اینکه نگران افتادن باشین؟
در بازه ی دو هفته گذشته، تجربه ی هر دو مورد بالا رو داشتم شخصا!
چقد در درونمون برا این اصول ایمنی احترام قائلیم یا باورشون داریم؟
یه چی درون تربیت اکثرمون هست که میگه «حالا برم، ایشالا که چیزی نمیشه!» و با وجود چنین طرز فکری، بهبود وضعیت و شرایط ایمنی خیلی راحت نیست.
تجربه: جدیدا هلیکوپتر امدادرسانی میاد کنار بیمارستان رو به روی مرکز میشینه. برام خیلی عجیبه چون سروصدا و شوکش میتونه آدم سالم رو مشکل دار کنه چه برسه به بیمارهای بیمارستان. نمیدونم هدف این امدادرسانی عجیب چیه.
به نظرم این بی خیالی وقتی بروز پیدا می کنه که داریم کاری رو از سرِ سرگرمی و تفنن انجام میدیم اما توی کار حرفه ای این طور نیست. همون جوری که توی این مصاحبه هم این آقا بهش اشاره کرده که ایمنی براش مهمه، منم اگه کارم آزمایشگاهی باشه و مثلا سلول سرطانی بخوام کشت بدم دلم می خواد همه جوره امکانات امنیت و سلامت برای کارم فراهم باشه…
تجربه ۱: تا مدت ها بستن کمربند ایمنی راننده و سرنشین ها لوکس بنظر میرسید. یادمه گاهی اتوبوس که سوار میشدیم صندلی خراب و کمربند هم خرابتر اما کمک راننده اصرار میکرد که کمربندتون رو ببندید اگه پلیس جریمه کنه خودتون باید پرداخت کنید:sweat: بگذریم که قبلا حتی تا حدی الان هم بعضی ها بستن کمربند رو . . . بازی میدونستن و هنوزم ترس از پلیس مؤثره وگرنه نمیبستن.
تجربه ۲: دوستی تو یه شرکت تولید کپسول های گاز بنظرم اکسیژن بود کار پیدا کرده بود میگفت اینا با بازرس استاندارد مذاکره میکنن که خیلی سخت نگیره بهشون. و گاهی هم موفق هم بودن تو این مذاکره.
تجربه ۳: شاید زیاد کپسول آتش نشانی دیدیم جاهای مختلف ولی اغلب طرز استفادشو بلد نیستیم و خودم تازه فهمیدم که باید چندوقت یه بار حتی اگه استفاده نشن باید شارژ یا پر بشن.
و تجربه های فراوان دیگه : . . .
استانداردها و مسایل ایمنی رو اونقدر نمیشناسیم و باورمون نشده و اگه بشناسیم اصولی رعایت نمیکنیم. اینجا به آموزش صحیح و فراگیر نیاز هست و هینطور سختگیری تو اجرای قوانین وگرنه خیلیا ازین راه علاوه پول های کثیف که @amirali1690 مطرح کرده جون های تمیز در میارن.