رفتار بعد ناراحتی معمولا گریه س، رفتار بعد عصبانیت و خشم معمولا داد زدنه. رفتار بعد نفرت و انزجار چیه؟
دنبالهی موضوع
رفتار بعد ناراحتی معمولا گریه س، رفتار بعد عصبانیت و خشم معمولا داد زدنه. رفتار بعد نفرت و انزجار چیه؟
دنبالهی موضوع
نفرت باعث رفتارهای پرخاشگرانه و خشم میشه مثل یه چرخه می مونه خشم و نفرت هر کدوم اون یکی رو تشدید میکنن و البته میتونه باعث خودازاری و افسردگی هم بشه
حالت تهوع روحی و فکری، من چند باری بهش دچار شدم و هر بار بیشتر از اینکه از موضوع (پدیده) نفرت و انزجار ناراحت باشم از خودم ناراحت بودم که چرا اجازه دادم یه پدیده موجب این حس در من بشه. برای من این تهوع خودش رو با افسردگی و پریشونی نشون داده.
راه حلش برای من اینه “گور باباش” بعد با خودم فکر کردم که زندگیه من اگر به این پدیده گره خورده سعی کنم این گره رو از زندگی خودم و عزیزانم باز کنم. توی اون لحظات به هدف خودم متمرکز شدم و سعی کردم اگر کسی جز من هم به این حس گرفتاره بهش هدفش رو یاداوری کنم و همینجور بگم اگر هدفی نداری هدفی بساز برای هدفت تلاش کن و به هیچ وجه در راستای نابودی پدیده فوق الذکر قدم بر ندار چون این داستان زندگیه
و هم چنان “گور باباش”.
چه خوب توصیف کردی حس انزجار و تنفر رو! دقیقا به نظرم میرسه مواقعی دچار تنفر و یا انزجار میشم که چیزی با ارزش هام، مخصوصا اصلی ترین ارزش ها جور نیست. مثلا وقتی آدما میخوان آزادیم رو به هر شکلی بگیرن، یا وقتی کسی بهم دروغ میگه یا … . این جور مواقع حداقل تو وهله اول سخت میشه گفت «گور باباش»، چون پای یکی از ارزشهای مهمت در میونه.
مثلا فرض کن به جرم رنگ پوست و یا عقاید متفاوت اسیرت کنن، چطور میتونی بگی گور باباش؟
خوب در مراحل اول که عصبی هستم گفتم چه حسی بهم دست میده ولی بعد از مدتی که بستگی به سایر شرایط داره از چند دقیقه تا چند روز دیگه میشه و باید به مرحله گور باباش رسید. چون اگر میتونستی تغییر بدی که این حس بهت دست نمیداد حالا که نمیتونی باید کاری کنی که کمترین هزینه زمانی رو براش صرف کنی.
خوشبختانه حالت تنفر را از کسانی یا چیزی رو ندارم و اخیراً در ارتباط با افراد تنفر برانگيز، به دیده این مینگرم که وسع آن ها بیش از این نیست.