این لباس رو چرا ساختن: هدف درک مشتری هست. مشتری های آتی. برای درک این که پیرها چه نیازهایی دارن این لباس رو ساختن و بعد شروع کردن به تغییر دادن قفسه های یه داروخونه که مخصوص افراد مسن هست، طبقه ها رو پایین تر اوردن که مشتری ها نیاز به کارمندان نداشته باشند. نوشته ها رو درشت تر کردن و …
وقتی سن ما بالا میره چه تغییراتی در بدن ما رخ میده ، ایا برای پیری، شهرهای ما امادگی دارند؟
پیاده روها به دو قسمت کم سرعت و سرعت بالا تقسیم بشه تا ما که مسن هستیم تو عجله و تند راه رفتن سایر عابر پیاده ها دچار مشکل و آسیب نشیم و استرس نداشته باشیم.
نظام آموزشی بخشی از آموزش ها و مطالب کتاب هاش رو صرف آموزش نحوه رفتار با طبقه سالمند و کودک و افراد کم توان بکنه. تجربیاتم رو در اختیار بقیه بذارم
اگه همین الان که پیر نشدم به دور و برم نگاه کنم پره پیرهایی است که برای کارهای روز مرشون بیرون اومدن و گاهی نیاز به کمک هایی دارن به خاطر مشکلاتی از اون دست که @Faezeh.T و @lolmol اشاره کردن. خوب همیشه اونا نمیتونن خودشون رو به پیشرفت تکنولوژی برسونن و جسمشونم توان جوونا رو رو نداره پس پیشنهادم اینه که همونطور که پلیس راهنمایی رانندگی یا گشت های نیروی انتظامی جای جای شهر دیده میشه کمک رسان های اجتماعی به صورت موظف تو گوشه کنار با لباس فرم مخصوص آماده خدمت به سالمندان باشن.
من چند تا چیز رو دوست دارم داشته باشم یابهتر بگه نبینم.
یکی اینکه چرا دنبال متفاوت کردن شهر برای سالمندان باشیم؟ من ترجیح میدم توی شهری زندگی کنم که بهم حس زنده بودن بده نه حس متفاوت بودن… فکر کنم خوب باشه که کنار همهی پله هامون یه سطح شیبدار داشته باشیم که خیلی ها از اون بیان پایین و افرادی هم که نیاز دارن جایگزینی برای پله داشته باشن ازش استفاده کنن. دوست دارم توی خیابون مردم قوانین رو رعایت کنن مثلا سرعت خودرو ها که اگه رعایت بشه تازه از سرعت بابا بزرگ مامان بزرگامون هم کمتر میشه!!!
ایده هایی که @pd.in دادن خیلی عالیه و کاملن شدنیه در مورد گروه های پیشاهنگ هم که دوستان تحت نام مدد کار هم نام بردن خوب با آموزش میشه این کار رو انجام داد تا هر شهروند یک پیشاهنگ یا مددکار باشه.
ولی چیزی که خیلی دوست دارم اتفاق بی افته انه که مترو و بی آر تی در اون زمان صندلی خالی هم برای من هم برای بقیه مردم داشته باشن. که فکر کنم این موضوع نیاز به کم شدن جمعیت شهری داره.
ولیییییییییییییییی خیلی دوس دارم وقتی بزرگ شدم اینقدر دروغ نشنوم و توی شهر هامون دعوا نبینم.
راجع به خدمات به سالمندا یه مطلب اومد تو ذهنم خیلی به تغییرات شهری مربوط نیست به تغییرات قوانین نیاز داره. همه آدما وقتی پیر میشن به بچه هاشون نیازمندتر میشن. خوبه همونطور که به مادرا و گاهی پدرا مرخصی یا تسهیلات میدن برای رسیدگی به بچه ها، به بچه ها هم از طرف محیط کارشون امکانات مالی و . . . بویژه زمان لازم رو بدن برای رسیدگی به پدر و مادر پیرشون.