اگر ازتون بخوان نقش یک دیوانه رو بازی کنید اولین جمله ای که میگید چیه؟
من خواهم گفت من بیگانه و ابلح تمام عیارم
یه نگاه سفیه اندر عاقل میکردم و خیلی جدی و با جرأت و بلند میگفتم:
متاسفم براتون!!!
همه تون یه مشت عاقل فهمیدهاید!!!
بعد خنده و گریهام با هم قاطی میشد، هر دوشم عمیق و واقعی!!
تهشم میزدم به بیخیالی!!
دیوونگی هم عالمی داره !!
رو به روی هر کس بودم حقیقی ترین حسم رو بدون ملاحظه کاری در مورد اون آدم یا موقعیت صادقانه و بی نقاب می گفتم (مثل کسی که تو شهرمون معروفه و آدما بهش می خندن اما حرفاش فقط تفاوتش در بی نقاب بودنشه)
رک بودن یا گستاخی ؟
مسئله این است
قدما می گفتن:
خوش به حال دیونه / که همیشه خندونه
بارز ترین نشان دیوانگی خندیدن هست.
خوش بحالشون
من خودم سعی میکردم افراد نقد ناپذیر و ظالم رو با حرفهای تلخ بشکنم
با اینکه حضرت حافظ میفرماید: جواب تلخ میزیبد لب لعل شکرخا را
ولی در کاربرد آن باید احتیاط کرد
خب دیگه اگه احتیاط کنه که دیوانه نیست ؛عاقله
من دیوونه نیستم😅 اولین چیزی که میگم همینه
…
مثلا چی میگفتی؟
حقیقتی که کسی نمی تونست بهشون بطور واضح بگه ؛ مثلا؛ فلانی خودخواهی خوب نیست .
حدسم اینه که از ما عاقل ها حرف های واقعی تری بزنه.
چون ملاحظات ما رو نداره و نگران از دست دادن جایگاهی نیست.
دنیا رو اونجوری که میبینه توصیف میکنه.
مثلا ممکنه به یه مدیر مغرور با صدای بلند بخنده . یا به یه دختر زیبا بگه چقدر تو خوشگلی.
شایدم شبیه شخصیت مجید توی سوته دلان علی حاتمی باشه.
واقعا خوش به حالشون …اینقدر راحت ابراز احساسات میکنند …
از کسی خوششون بیاد راحت نشون میدن … یا برعکس !!
ما به ظاهر غیر دیوانه ها بیشتر از اونا مشکل داریم اگر کمی فکر کنیم!!