تا حالا شده کتاب مورد علاقه تون رو بارها خونده باشین اما دنبال یه کتاب جدید باشین؟ یا برین داخل کتابخونه/ کتاب فروشی/ نمایشگاه کتاب و ندونین چه کتابی باید انتخاب کنین و مدتها بین قفسه ها سرگردون باشین؟
واسه من اولین قدم در انتخاب کتاب، انتخاب ژانر اون هست و نویسنده های مورد علاقه م. قبل خرید کتاب هم معمولا کلید واژه موضوع مورد علاقه م رو در اینترنت جستجو میکنم و معرفی مختصری از کتاب رو میخونم. با این حال گاهی اطلاعات کافی نمیشه از وب گردی بدست آورد و در نهایت کتابی که تهیه میکنم اون چیزی نبوده که میخواستم، و یا تعداد زیادی میخرم و فرصت کافی برای خوندن همشون ندارم و این کار بهم استرس میده!
بنظرتون چجوری میشه اطلاعات خوبی در مورد یک کتاب بدست آورد و انتخاب درست تری کرد؟
قبل از پاسخ به سوالتون یه نکته رو بگم: اکثر اوقات که میرم کتابفروشی، نگران زمانم نیستم و کتاب خریدن برام حالت تفریح داره. البته این وقتی هست که کتابفروشی قدیمی و یا یه کتابفروشی کافیشاپ دار در دسترس دارم.
برای کتابهای غیرفارسی دو بحث مطرح هست:
کتاب خوب
ترجمه ی خوب این کتاب
این روزها کتاب خوب رو به راحتی میشه از امتیاز کتاب در goodreads و همین طور نظراتی که در مورد کتاب نوشته شده، فهمید. برای جستجوی مناسب هم کافیه ژانر رو بدونین و یا نظرات افراد معتبر رو در این سایت بگردین.
ولی دسترسی به ترجمههای خوب به این راحتی نیست متاسفانه. و تا همین امروز، خودم با باز کردن لای کتاب و خوندن ورقی از وسط کتاب تلاش کردم بفهمم ایا ترجمه ی کتاب خوانا و قابل دنبال کردن هست یا نه.
برای کتابهای فارسی، هیچ نظری ندارم!
###تجربه
وقتهایی که برای تفریح و لذت بردن میرم کتابخونه، معمولا میرم لابلای کتابها میگردم:
اول بر اساس موضوع یه طبقه رو انتخاب میکنم،
عنوانها و طرحجلدهایی که نظرم رو جلب میکنه رو برمیدارم و پشت جلد رو نگاه میکنم برا نقل قول برتر راجع به محتوای کتاب.
به اطلاعات روی جلد کتاب (نوبت چاپ و شمارگان و تاریخ چاپ اول) دقت میکنم.
بر اساس اطلاعات به دست اومده تا اینجا هیچ تصمیم خاصی نمیگیرم.
و شروع میکنم صفحات اول بعد از مقدمه رو خوندن (یک تا سه صفحه معمولا).
اگه جذبم کرد یه گذری هم میزنم به وسط های کتاب و از اون وسط ها هم میخونم.
اگه هنوز جذب کتاب مونده بودم کتاب رو دستم نگه میدارم و به گشت و گذارم ادامه میدم!
و اخرش بر اساس وزن کتابا، بودجه ی تو دستم، و کیفیت کتابا؛ انتخاب میکنم.
این کار فقط وقتی لذت بخشه که محیط کتاب فروشی خوش باشه! جادار باشه و اگه قدیمی بود که چه بهتر. مثل کتابفروشی فرهنگ زنجان، که گاهی فقط میرفتم توش اوقات فراغتم رو بگذرونم و بدون کتاب خریدن درمیومدم.
سلام مشکل اصلی من در کتاب خوانی اینه که کتاب مناسب نمیتونم پیدا کنم. در مورد کتاب های انگلیسی مشکلی نیست توی سایت های مختلف اونقدر کتاب ها از جهات مختلف رتبه بندی شدن که توی هر موضوعی میتونم کتاب خوب پیدا کنم و از روی نظرات میفهمم کتاب مناسب من هست یا نه ولی در کتاب های فارسی چنین امکانی وجود نداره.
یا حتی کتاب های خوبی که خوندم نمیدونم از چه سایتی باید به بقیه معرفی کنم.
شاید من زیادی سختگیرم ولی هر کتابی به دلم نمیشینه.
یه سایتی بود به اسم ناولر یه موقعی شبیه گودریدز برای کتابای فارسی و با کاربرای ایرانی بالطبع. الان مطمئن نیستم در چه وضعیه. خیلی وقته بهش سر نزدم.
تجربه شخصی
معمولا کتابایی رو که آدمای شبیه به خودم خوندن رو میخونم. یا کتابایی شبیه به کتابایی که قبلا خوندم. به جایزه هایی که بردن هم توجه میکنم(تو حوزه ادبیات). پیدا کردن کتاب برام سخت نیست. چون ماهی بیشتر از یه کتاب نمیتونم بخونم و پیدا کردن ۱۲ تا کتاب خوب سخت نیست معمولا برام. یکی از راهکارام اینه که تو گودریدز یا گاهی بلاگا بگردم و ببینم کسایی که چندتا کتاب یکسان خوندیم رو پیدا کنم وببینم آیا نظرش به نظر من راجع به اون کتاب نزدیکه یا نه. بعد از بین کتابای غیر مشترک چندتایی رو سرچ میکنم بهشون وزن میدم و بعد سعی میکنم تهیه کنم و بخونم.
با عنوان سوال مشکل دارم. چرا باید با صرف زمان کمتر به کتاب بهتری برسیم؟ بهتر نیست بپرسیم چجوری میشه کتابی متناسب با نیازهای ذهنمان پیدا کنیم؟ و یا چجوری میشه کتاب هم در لیست نیازهای اساسی انسان قرار بگیرد؟
پیشنهاد خود من این است که در انتخاب کتاب به طور مستقیم روی توصیه دیگران حساب نکنید. به جاش جرات کنید به دل کتابها برید و کتاب های باب طبع خودتون رو پیدا کنید. وقتی به توصیه کسی کتاب میگیرید، امکان اینکه ان را زمین بگذارید زیاد ست. در حالی که اگر وقت کافی برای خواندن قسمت هایی از کتاب بگذارید کتابی خریده اید که خودتان انتخاب کرده اید.
مثال بزنم، شما برای خرید کفش، ایا ابتدا از نظر دیگران کمک میگیرین یا انتخاب میکنین و تن میزنین، بعد نظر دیگران را جویا میشوید؟
اگر کسی برایتان یک پیراهن بخرد بیشتر از آن استفاده میکنید یا اگر خودتان به دل بازار بروید و پیراهن متناسب با خودتان را پیدا کنید؟
و همین طور پیدا کردن چیزهای دیگر. البته همه مان به صورت محدودی در انتخابهای مختلف از پیشنهاد دیگران کمک میگیریم، ولی در نهایت این ما هستیم که انچه برازنده مان است را میابیم و به دست میاریم.
اگر حتی یک دهم از ان مقدار که برای خرید پیراهن یا کفش یا … وقت میگذاریم، برای خرید کتاب وقت بگذاریم، کتابهایی متناسب با ذهن و خواسته ی خودمان پیدا میکنیم.
اینکه یه سوالی چجوری مطرح میشه بستگی به دغدغه و مشکل اون فرد داره. صرف زمان کمتر برای من خیلی مهمه و ممکنه مشکل خیلی های دیگه که وقت آزاد زیادی دارن نباشه. سوال من در مورد لزوم خوندن کتاب نبود که بپرسم چجوری میشه در لیست نیازهای اولیه قرار بگیره! وقتی میدونم الان ذهن من چه کتابی میخاد این مسئله برام مهم میشه که چجوری کتاب بهتری پیدا کنم.
من مخالف نظرتون در مورد پرسیدن نظر دیگران هستم. ترجیح میدم از کسی که در حورزه مورد علاقه من متخصص هست سوال کنم و کتابی که با توجه به نیاز من بیشترین کمک رو بهم میکنه بخرم.
مثال خرید کفش اصلا قیاس درستی نیست!! شما سوال بنده رو درست متوجه نشدین. گرچه مسلمه اگه من بخوام کفش کوهنوردی بخرم ترجیح میدم اطلاعاتی از یه مربی کوهنوردی بگیرم و بعد انتخاب کنم بجای اینکه بزنم تو دل کفشها و بدتر سردرگم بشم.
برای مثال در حوزه روانشناسی هزاران کتاب هست ولی با رفتن به دل کتابها و صرف زمان زیاد و استفاده از دانش محدود درونی لزوما به ما کمک نمیکنه که انتخاب درستی کنیم و کتاب تو دستمون بمون! برعکس اگه با گفتن نیازمون به یه روانشناس ماهر ازش کمک بگیریم احتمال تهیه کتاب خوب به مراتب بیشتر از وقت گذاشتن در دل کتابها برای خرید کتابه. خصوصا اگه مسئله زمان برای شخص مهم باشه.
به نظر من درمواردی حق با هردو نفرتون هست ولی به نظر من درهرمورد از انتشارات باتجربه نویسندگان موفق وکتابسراهای اصلی کتاب بخرید زیرا هم دررابطه با موضوعات مختلف میتونید کتاب پیداکنید وهم میتونید از راهنمای کتابسراکمک بگیرید برای مثال خودم! یک سال واندی به عنوان مالعه ی ازاد فلسفه وبعد دایره المعارف خوندم. کمک اعظمی هم که برای پیدا کردن کتاب بهم شد راهنماهای کتابسراها بود!
برای کسانی که تازه می خوان شروع کنن به کتاب خونی و اطرافشون دوستایی هسن که از کتابای زیادی که خوندن حرف می زنن و شما نمی تونی تو بحثشون ورود کنی، باید بگم همه کتابخونا اولش در چنین وضعیتی بودن و از یه جا شروع کردن.
و درمورد انتخاب کتاب هم فک می کنم لازمه از اولین کتابی که بهت معرفی میشه شروع کنی، بخونی، درموردش فکر کنی، اگه خوشت اومد، بری سراغ کتاب بعدی ای که همون دوست معرفی می کنه، اگه خوشت نیومد بری سراغ اولین کتاب بعدی ای که بهت معرفی میشه، بخونی و بخونی تا بالاخره قلق سلیقه ت و سلایق دیگران دستت بیاد، و لازمه بدونی که هر کسی این حق رو داره یه لیست از «بهترین کتاب هایی که خوندم» داشته باشه، و اسم کتابهایی که خود خودش دوسشون داشته رو اون تو بنویسه، و دلیل نمیشه یه کتاب بهترین کتاب سراسر جهان از ازل تا ابد باشه و توی لیست تو هم قرار بگیره.
لازمه از یه جایی شروع کرد تا سلیقه ت دستت بیاد، لازمه عجله ای نداشت، چون ماهی رو هر موقع از آب بگیری تازه س، و کتابخونی برای رقابت نیس، برای لذت بردن و رشد کردن خود فرده؛ ترجیح می دم یه کتاب چهل صفحه ای رو یک ماه روزی پنج ساعت بخونم و درموردش فکر کنم، تا یه روزه تمومش کنم و برم سراغ کتاب بعدی، ملاک واسه وقتی که هر کتاب می گیره واسه من، وقتیه که اون کتاب ازم می خواد واسش بذارم.
#شرح مساله
اخیرا در مورد یک موضوعی نیاز به خرید مجموعه ای کتاب پیدا کردم و دقیقا مساله ی ریسک پذیری خرید این کتاب ها بدون گرفتن مشاوره در موردشون برام پیش اومده. گزینه های متعددی برای خرید کتاب در مورد موضوع مورد نظرم وجود داره و از اونجایی که موضوع در حوزه ی تخصصم نیست، با ورق زدن و نگاه گذرا نمی تونم متوجه بشم که به دردم می خورن یا نه.
#راه حل
راهی که برای عبور از این مشکل به ذهنم رسیده اینه که برم سراغ آدمهایی که مجموعه ی کتابهای پیرامون اون موضوعات رو خوندن. اینجوری میتونم ازشون مشاوره بگیرم که بین کتاب های در دسترس هر کدوم چه ویژگی هایی دارن و چه پیش زمینه هایی برای خوندشون لازمه و … و در نهایت آیا خواسته ی من رو تامین می کنن یا نه.
#ایده پردازی
فکر کردم همین راه رو اگر می شد سهل الوصول کرد طوری که برای هر کتاب در هر زمینه ای قابل انجام باشه خیلی خوب می شد. مثلا به این شکل که شما این امکان رو می داشتین که قبل از خرید یک کتاب با چند نفر از افرادی که اون کتاب رو قبلا خوندن، امکان صحبت پیدا میکردید.
برای پیاده سازی این ایده میشه تصور کرد که برای مثال یک انتشارات موقع فروش کتاب هاش از مشتری هایی که مایل به همکاری هستند یک شناسه و راه ارتباطی دریافت کنه و یک سامانه داشته باشه که لیست تمام کتاب ها همراه خریدار های دارای شناسه داخلش ثبت بشن. وقتی آدم میره کتابفروشی، دسترسی به اون سامانه داشته باشه و همونجا بتونه با مشتری های در دسترسی که قبلا کتاب مورد نظرش رو خوندن تماس بگیره و سوالایی که نیاز داره بپرسه.
این روش به نظرسنجی هایی که بر پایه ی امتیازدهی به کتاب باشه مزیت داره از این جهت که در امتیازدهی ها معیار و ملاک امتیاز دادن مشخص نیست و ممکنه نتیجه حتی برای آدم گمراه کننده هم باشه.