چرا آدمهای باهوش بیشتر حالشون بده؟

من این جمله رو چند بار شنیدم که ادمهای باهوش و اونهایی که درک بیشتری دارند، بیشتر از رنج میکشن. و خب اوایل برام مهم نبود اما وقتی از یه سری منبع موثق اینو شنیدم بیشتر کنجکاو شدم دلیلش رو بدونم.

رسیدم به مثلث وسواس فکری، وقتی خلاقیت یه نفر همراه با بدبینی و اضطرابش بالا باشه، دچار وسواس فکری میشه. فکرهای تکراری و کلی ایده، بدون اینکه عملیاتیشون بکنه

خب اگه دید تکامل گرایانه داشته باشیم به این قضیه، دوست دارم بدونم چه سودی به کل سیستم داره چنین فردی که خودش در رنج باشه؟!
چون من قبلا فکر میکردم که شاید یه راه حذف ضعیف ترها در یه سیستم انسانی، حذف تدریجی خود به خودی افراد روان رنجور هست.

حتی یه ادمی به اسم آلن واتس توی سخنرانیش یه جا میگفت خیلی وقتها باهوش که باشی میری سمت خودکشی!

15 پسندیده

من در اطرافیانم این را به وضوح دیده‌ام. اما نمی‌دانم دلیل‌اش چیست. معمولا گفته می‌شود چون افراد باهوش بیشتر فکر می‌کنند این اتفاق برایشان می‌افتد. اما به نظرم دلیل‌اش باید بنیادی‌تر از این باشد.

شاید این جمله بی‌راه هم نباشد. می‌توانیم نگاهی به لیست ریاضی‌دانانی که خودکشی کرده‌اند و موسیقی‌دانانی که خودکشی کرده‌اند و … بیندازیم. این افراد همگی با استعداد بوده‌اند و توسط جهان ریاضی و موسیقی تحسین شده‌اند. برای مثال Jimi Hendrix که در ۲۷ سالگی خودکشی کرد، خیلی از موسیقی‌دانان بعد از خودش را تحت تاثیر قرار داد.

غزلی از حافظ:
دوش با من گفت پنهان کاردانی تیزهوش / وز شما پنهان نشاید کرد سر می فروش
گفت آسان گیر بر خود کارها کز روی طبع / سخت می‌گردد جهان بر مردمان سخت‌کوش

7 پسندیده

دلایل زیادی میتونه وجود داشته باشه ولی به طور کلی به نظرم برای همه این مسائل نمیشه به طور واحد نظر داد. بعضی رو که حس میکنم مرتبط باشه میگم، کمی حدس، کمی هم استدلال رو قاطی کردم البته. اگر از این تیپ حدسیات چیزی به ذهنتون میرسه یا تجربه داشتید به عنوان آدم باهوش :grin: بهتره اضافه کنید تا بشه بحث کرد و فکری به حال خودمون بکنیم :grin:
تفاوت از اجتماع: به طور طبیعی احساس تفاوت از مردم عامه، ممکنه به نظر جذاب باشه ولی به تنهائی و عذاب منجر میشه و توان تحمل مشکلات زندگی عادی رو بسیار پائین میاره. به نتایج این مسئله، میشه توان پائین ارتباطی، احتمال بالای درگیری بر سر مسائل جزئی رو هم اضافه کرد.
توان ذهنی برای پیش‌بینی: این معمولا از هدفهای علم به شمار میره، ولی از منظر شخصی ممکنه خطرناک باشه. به این معنی که براساس داده‌های ناقص، پیش‌بینی آینده انجام بشه و معمولا چیز جالبی در این مسئله دیده نمیشه.
امید به آینده، به کمی حماقت و کمی هم اعتقاد به رویدادهای پیش‌بینی نشدنی نیاز داره.

معمولا این تحسین و تاثیر، یا در زمان خودشون نبوده، یا اثری بر مسائلی که بحث شد، نداشتن. واسه همین خیلی تعجب نداره که جدا از وضعیتشون، خیلی زندگی جذابی نداشتن. بولتزمان جالب بود که توی لیست هست ولی توی ویکی خودش اشاره‌ای نشده.

9 پسندیده

در ادامه‌ی حدس‌های یه آدم باهوش :wink: :

اغلب اوقات، وضعیت آدم باهوش مثل وضع محققی هست که بیش از اندازه دیتا در دست داره، و در نتیجه به راحتی نمیتونه تحلیل کنه و تصمیم بگیره؛ وضعیتی که به اسم information overload شناخته میشه. این وضعیت به دلیل هوش بالای فرد در دریافت اطلاعات هست.

6 پسندیده

یکی از مشاهداتی که درباره یک فرد باهوش داشته‌ام:
تمرکز بالا و عمیق شدن روی یک موضوع: یکی از دوستانم هست که تمرکز بالایی دارد. حافظه قوی‌ای هم دارد. به خاطر همین هر چیزی را که می‌خواند یا می‌شنود در ذهنش می‌ماند. مشکل اینجاست که تمام چیزهایی که شنیده و خوانده همیشه در ذهنش در حال مرور شدن و بازبینی است. شاید به همین خاطر هیچ وقت آرامش ندارد و شب‌ها نمی‌تواند راحت بخوابد. با وجود این که افسرده است، گاهی آن چنان از زندگی لذت می‌برد که هر آدمی به او حسادت می‌کند.

10 پسندیده

یکش به خاطر آگاهی بیشتر نسبت به دیگران است . معمولا افراد باهوش مطالعات بیشتری دارند و محیط اطراف خودشون رو با تامل بیشتری بررسی و ارزیابی میکنند و نسبت به اتفاقات بیشتر فکر می کنند به همین دلیل اکثرا حالشون گرفته است و نوعی انزوا دارند (که البته برای خودشون این انزوا حکم مکان امن رو داره) .
به قول مولانا :
هر که او بیدارتر پر دردتر // هر که او آگاه تر رخ زردتر

12 پسندیده

پس دليل اينكه من هميشه تنهام و افسرده ام و حالم بده و شبا تا دير وقت همش در حال فكر كردن هاي بي نتيجه ام اينه كه باهوش تر از بقيه ام🙈
چه جذاب☺️

عجب
:sweat_smile:

7 پسندیده

هوش شاید کلمه درستی نباشه برای این سوال.
خود سوال درسته؟
یادم نمیاد این سوال رو خودم نوشتم یا کسی دیگه. ولی حدس میزنم خودم نوشتم
اون زمان این سوال رو پرسیدم اما الان فکر میکنم این هوشی که نوشتم تا حدی هم نشخوار ذهنی میاره … هوش تربیت نشده ست.

اونوقت باید یه طوری دیگه نگاه کنیم شاید بهش.
یه راه شاید قطع تفکر کردن باشه که شب خوابمون ببره حداقل. صبح با انرژی به نشخواره ادامه بدیم و گند بزنیم به خودمون :sweat_smile: خطاب به خودمه بیشتر به دل نگیرید یه وقت

5 پسندیده

یه چیز جالب: هیچ چیزی نمیتونه برای طولانی مدت حالشون رو خوب کنه، یعنی یه ساعت عمل میکنه بعد دوباره همونن. شاید به خاطر یه چیز دیگه ام هست اونم اینکه از ادمای اطرافشون سریع خسته میشن، پس کسی نیست که براشون جالب بمونه وقتی شخصیت اون فرد رو شناختن دیگه ازش خسته میشن و شاید به ظاهر کلی دوست داشته باشن اما کسی رو واقعن دوست ندارند و خیلی سخت اعتماد میکنند. این باعث حس گوشه گیری و انزوا میشه. و خب نمیتونن تحمل کنن برای یه کاری خیلی تلاش کنن و فکر میکنن که وقتشون داره تلف میشه یا شاید اون کارو احمقانه بدونن و به نظرم وقتی افسرده میشن که چندتا کار اشتباه کنن و اطرافین بگن که اونا خنگن. سر هوششون خیلی شکننده ان و بعد از اون فکر میکنن که جز یه موجود پوچ نیستن.

نمیدونم اینا درسته یا نه ولی برای من که دلیلش همینه.

4 پسندیده

جواب ساده است
طبیعت برای موجودی به اسم انسان نیاز به آدم های معمولی داره ، پس از آدم های معمولی هم زیاد درست میکنه تا به هدفش یعنی شکست مرگ برسه ، با تولید مثل.
انسان باهوش مثل یک شی اضافی که قرار نبوده بوجود بیاد ،حالا بوجود اومده پس میشه یک عنصر نامطلوب برای طبیعت و طبیعت هم میشه عنصر نامطلوب برای این انسان باهوش.
انسان باهوش هرچقدر باهوش تر باشه درد و رنجش هم بیشتره چون ماهیت زندگی درد و رنجه و انسان باهوش می تونه این حقیقت و درک کنه و از زندگی بیزار بشه ، چون طبیعت اصلا به این اهمیت نمیده که ما رنج میکشیم یا نه فقط به تولید مثل اهمیت میده.
حالا پایین ترین لول و در نظر بگیرید مثلا گوسفند ، درد و رنج زیادی نمی کشه چون هوش انچنانی نداره ولی همینطوری که بیایم بالا و باهوشش کنیم ، گوسفند می بینه ای وای ببین این قصاب با ما چه کارها که نمی کنه .ما تولید مثل می کنیم تا بعدا خوراک بشیم و از این حرف ها

6 پسندیده

آدم‌های باهوش حساس‌تر و در نتیجه دلسوزتر می‌شن و از فساد در دنیا بیشتر می‌رنجن چون نمی‌تونن فراموشش کنن و ندید بگیرنش مثل بقیه که راحت این کارو می‌کنن و با زندگی روزمره‌ی خودشون کنار می‌آن…

4 پسندیده

ببخشید فکر کنم هوش درست نیست
درک درسته
درک هم یه استعداد ذاتیه مثل هوش
آدم هایی که درک بالا تری دارن دائم در حال پیدا کردن وسوالات بی پاسخشون هستن
برای همین دائما درگیرن
من سپنتا هستم یه درگیر :pleading_face:
ولی ناراحت نیستم این سرشت منه

3 پسندیده

وقتی این سوالو دیدم گفتم سئوالی هس که باید جواب بدم خیلیه وقته در انزوای ذهن خودمم هستم به ندرت با کسی اخت میشم فکر میکنم خیلیا برام جذاب نیستن یا لاقل شخصیتی مجذوبی برام ندارن نمی دونم چرا داخل هر جمعی از همه شون بیشتر سکوت میکنم حرفی برا گفتن ندارم یا لاقل مسائلی که روش بحث میکنن برام بیتفاوت میاد یاد شخصیت مورسی داستان بیگانه افتادم هر کسی برام بیگانه تر میشه واقعا میگم زیاد فکر باعث میشه بیشتر داخل اعماق خودت سقوط کنی و شایدم هم گم بشی ارتباط برقرار کردن سخت میشه با یکی صمیمی شدن سخت میشه حتی اعضای خانوادت هم میگن تو غیر عادی شدی نمیدونم گاهی از این وضع ازین که ارتباطات اجتماعی شفافی ندارم از اینکه توی دیگران چیزی یافت نمیکنم که منو به سمت همصحبتی باهاشون بکشونه خسته ام رمان رپ فیلم و… این مواقع رفیقت میشن

3 پسندیده

سلام . راستش من هوشم حرفه ای اندازه گیری شد و خیلی بالا بود بیشتر حرف هاتون درسته ولی مشکل اصلی اینه ک کسی درکشون نمیکنه درک میکنن میفهمم پیشبینی میکنن زیاد فکر میکنن ولی نمیتونن خودشون رو ب اشتراک بزارن چن هروقت ک بخان حرف بزنن درک حرف ها برای طرف مقابلشون سخته و معمولا نمیفهمن و همیشه تو خودشون میمونن اینقدرر ک دیگه تو خودشون حل میشن . اینو از من بشنوید اگه در اینده بچه ای با هوش داشتین برین پیش روانشناس تا بهتون بگه چه جوری با بچتون رفتار کنین :heart::+1:

5 پسندیده

آدمای باهوش معمولا زودتر از همه از حقیقتا سر در میارن و همینطور از عقلشون بیشتر استفاده میکنن تا قلبشون…واسه همین واقعیت یه چیزو درک میکنن و فقط ظاهرشو نمیبینن در صورتی که خیلیا با مشاهده ی فقط ظاهر چیزای اطرافشون حالشون خوبه

4 پسندیده

چون زیاد میفهمن. عمیق تر به مسائل فکر میکنن و کلا دست خودشون نیست. مغزشون ارامش نداره و نمیتونن بیخیال بشن

7 پسندیده

آدمای باهوش همونطور که اسمشونم روشون هست باهوشن! وقتی باهوشن یعنی بیش‌تر از آدمای اطرافشون می‌فهمن و درک می‌کنن و حساسیت‌های فکری‌شون خیلی بیش‌تره. چون خودشون خیلی می‌فهمن انتظارشون نسبت به آدمای اطرافشون زیاده و چون اون آدما نمی‌تونن انتظاراتشون رو براورده کنن پس ترجیح میدن که بیش‌تر به خودشون متکی باشن و به خودشون اعتماد کنن. این باعث میشه که از درون تنها باشن چون توسط اطرافیان درک نمیشن…
یه چیز دیگه هم اینه که به واسطه‌ی هوش زیادشون سریع شخصیت واقعی اطرافیانو میشناسن بخاطر همین زود از خیلی از آدما سرد میشن و کناره‌گیری میکنن.

7 پسندیده

ما چند مدل هوش داریم که احتمالا منظور شما آی کیو یا هوش ریاضی باشه. به نظرم کسانی که iq بالایی دارن بیشتر درون گرا هستند و به همین دلیل بیشتر اهل تفکر منطقی هستند و فکر زیاد هم وسواس فکری میاره

1 پسندیده

آی‌کیو نتیجه تمام هوش‌های قابل اندازه گیریه نه فقط یک مدل هوش. هوش ریاضی هم وجود نداره.

1 پسندیده

خانم @E.Rafiee به نظر شما این هوش میتونه بخاطر سلامتی و تمرکز بیشتر بهشون کمک کنه که نیمه پر لیوان رو نگاه کنن تا وقتی که شرایط به سمت درست حرکت کنه :thinking:

1 پسندیده