چرا به یه پسر مجرد خونه نمیدن؟

به چند آگهی زیر نگاهی بندازین:

سوال پیش میاد: چرا؟

امروز املاک به املاک دنبال یک خونه‌ی نقلی برای سُکنا گزیدن (:neutral_face:) بودم. وقتی وارد می‌شدم خیلی با احترام اما وقتی می‌گفتم مجردم خیلی با اکراه و سردی باهام برخورد می‌شد.
بطور میانگین از هر ۱۰ صاحبخونه, فقط یکی دوتاشون حاضر بودن خونشون رو به یه پسر مجرد بدن.

واقعا مدل ذهنیِ اینجور صاحبخونه‌ها چیه؟
شاید فکر می‌کنن که مجردا سروصدا و رفت‌وآمد دارن و ممکنه ساختمون رو ناامن کنن.
خب من هرچی فکر می‌کنم می‌بینم یه زوج مصائب بیشتری دارن. از رفت‌وآمدهای فامیلی و مهمونی و نق‌زدن‌های بچه گرفته تا دعواهای زن‌وشوهری (همون نمک زندگی به اصطلاح).

شما اگه خونه داشته باشین به یه پسر مجرد میدین؟

پی‌نوشت۱: در پاراگراف اول کمی بزرگنمایی شد
پی‌نوشت۲: بالاخره یه خونه پیدا کردم نگران نباشین D:

10 پسندیده

:hugs: در زمانیکه مجرد و محصل بودیم یک شهر دور تر از شهر خودمان به ما هم خانه خیلی کم پیدا میشد هر جایی میرفتیم میگفتند به مجرد ها خانه نمیدهیم خوب بلاخره ته و توی قضیه را در آوردیم دیدیم که نه این بنده خدا ها از این موضوع دلهره داشتند که مبادا که دخترک های ما فریب این نوجوانان را بخورند چی بدانم شما خود میدانید این روز ها خیلی دوست دختر دوست پسر بازی مروج شده خوب این بیچاره ها هم ازین موضوع در حراس بودن واقعا خیلی خنده مان گرفت که چرا این ذهنیت را دارند خوب از طرفی حق هم با اونها بود چون شرایط و جامعه واقعا خراب شده .

8 پسندیده

بروز مشکلات اخلاقی و امنیتی اصلی ترین مواردی هست که در این مورد تاثیر گذار هست
در قزوین من میدونم قانونی در این باره وجود داره ، نمیدونم این مربوط به کل کشور هست یا خیر ( احتمالا سراسریه ) خونه ای رو که به آدم مجرد اجاره میدن یک کپی از اجاره نامش رو برای کلانتری محل ارسال میکنند :smile: خیلی کار زشتی هست ولی خب برای کسی که نمیخواد خلافی بکنه مشکلی نداره

از طرفی این موضوع صرفا در مورد اجاره خانه نیست
نمیدونم تابحال با پارک ها و شهر بازی هایی روبرو شدین که فقط افراد متاهل رو راه میدن یا نه؟
اما اگر شده باشید احتمالا متوجه شدین که خانم ها ( دختر ها و زنان ) به خودی خود متاهل محسوب میشن و در این مواقع هیچ جلوگیری از ورودشون به عمل نمیاد ولی آقایون ( پسران و مردان ) اگر همسر یا فرزندشان همراهشان نباشد هم مجرد حساب میشوند چه برسد به زمانی که همسری نداشته باشند!

8 پسندیده

بعد میگن تبعیض جنسیت توی این مملکت نیست. هست ولی برعکس :grin: یه کمپین برای حقوق آقایون باید تشکیل بدیم اینجوری فایده نداره.

12 پسندیده

:sweat_smile: بلی متاسفانه چنین وضعی شده.

7 پسندیده

نگران نباشید. حقوق زنان و مردان به مساوات ضایع شده، به زن مجرد هم اتاق نمیدن!

8 پسندیده

چون آقایون کیوی هستن
جاذبه گردشگری محسوب نمیشن :neutral_face: :man_facepalming:

6 پسندیده

مغلطه نفرمایین.
در آگهی‌های ۲ و ۳ که چنین نیست.:nerd_face:

4 پسندیده

همين جوري كه دوست عزيزمون @Farshid1 فرمودن، توي شهرهاي كوچيك مشكل دقيقا نگراني از بابا فريب دختران محل هستش
اما به نظر منم اين توهين به شخصيت انسان هاست…
زشت ترين نمونه فقر فرهنگي
و وقتي از چند نفر صاحب خونه، خونه نده به مجرد پرسيدم، متوجه شدم كه دارن تلاش ميكنن از ترويج فحشا جلوگيري كنن
:confused::confused::confused:
واقعا جاي تاسف داره اين اتفاق…
كاش بشه فرهنگ سازي كنيم كه همه مجبور نيستن متاهل يا توي جمع خانواده باشن
اين حق هر انساني هست كه انتخاب كنه تنها زندگي كنه

8 پسندیده

خیلی شرایط دیگه هست که بازم تفاوت قائلن برای مجردا و متاهلا تبعیض بسیار بزرگیه :

3 پسندیده

چون پسر مجرد سروگوشش میجنبه ۹۹درصدشون

3 پسندیده

دقیقا یکسال از طرح این پرسش ناامیدانه‌ی‌ من در این فروم گذشت و من باز هم برای‌ پیدا کردن یک واحد مسکونی حدودا سه هفته بطور هر روز مشغول پرس‌و‌جو از بنگاه‌های املاکی بودم.
این دفعه دقت بیشتری کردم و فهمیدم تقریبا همه‌ی صاحب‌خونه‌هایی که به من خونه نمی‌دادن(به علت مجرد بودن من), افراد مسن و سالمند بودن.
جای تعجبی نیست که اینجور افراد به دنبال آرامش‌ و امنیت هستن.
خلاصه بعد از داستان‌ها, موفق شدم واحدی رو اجاره کنم و جالبه که صاحب‌خونم حاج‌آقایی مسن و مهربونه!

تا سال بعد و یه گزارش دیگه بدرود.

6 پسندیده

من سال دوم دانشگاهم خونه مجردی داشتم

خودم خیلی اهل پارتی گرفتن یا دختر آوردن یا تا دیروقت بیدار موندن و این داستان ها نبودم ولی خوب وقتی پسر باشی و خونه مجردی داشته باشی بدون استثنا تمامی دوستانت ( چه دختر چه پسر ) ازت توقع دارن که خونه رو برای تفریحات مجردیشون در اختیارشون بزاری .

7 پسندیده

افکار قدیمی و پوسیده هر جا پیدا میشه حتی در قشر جوان که مخرب تره !
یا باید فرهنگ عوض بشه یا بار و بندیل رو بست و جای دیگه ای رفت

3 پسندیده

اما از جبر جغرافیا آرمان جان😔

3 پسندیده

من بیشتر از 8 سال خونه مجردی داشتم که البته 5 سالش خودم مالک بودم و مشکل اجاره نداشتم. اما تمام همسایه ها به عنوان جانی بهم نگاه می کردن. یادم نمیره هر وقت کلید می انداختم میرفتم داخل درب پنجره های خونه های اطراف باز میشدن ببینن تنهام یا نه! بدترین کابوسم این بود که خاله ای دختر خاله ای چیزی میخواست بیاد خونه مون. داستان داشتیم.

5 پسندیده

منم یه نیمچه مشکل شبیه این دارم چون طبقه‌ی اول یه حاج‌خانوم تنهاست. البته نمی‌دونم از روی کنجکاویشه؟ مسئولیت خطیر مدیر ساختمون بودن باعث این رفتار میشه؟ یا چیز دیگه‌ای.
البته یه جا که منو گیر آورده بود می‌گفت “شغلتو بهم بگو:confused:

3 پسندیده

میگفتی پیرزن میکُشم!

3 پسندیده

خب بازم “یه سال دیگه” گذشت و با اتمام قرارداد و عدم تمایل خودم به تمدید (مسائل مالی دیگه), رفتم دنبال خونه.
قیمت‌ها به شدت افزایش پیدا کرده بود و با بودجه‌ی من خونه‌هایی پیدا می‌شد که واقعا در شأن آدمیزاد نبود. برای درک مسئله, در دیوار خونه‌های رهن ۳۰ و اجاره حدود ۱ تومن رو در تهران جستجو کنید.
بگذریم؛
نشستم چندتا پسته خوردم که مغزم یاری کنه چه کنم.
متوجه شدم میشه به زندگی در پانسیون (خوابگاه) هم فکر کرد.
چند روز تحقیق کردم, جاها رو درآوردم, قیمت‌هارو, حتی میرفتم خودِ خوابگاه‌ها رو میدیدم. بالاخره یه جا حوالی یوسف‌آباد پیدا کردم. یک خوابگاه سه طبقه, اتاق ۶ تخته و اجاره‌ی ماهیانه ۷۰۰ .
در مورد خوابگاه توضیح نمیدم چون میتونید آمارشونو سه‌سوت دربیارید اما چهارتا نکته نظرمو جلب کرد:

  • یکی اینکه امیدوارم این مسیر پسرفت, مرحله‌ی بعد از خوابگاهش قفل بمونه برام.
  • دوم اینکه بیشتر خوابگاه‌ها یا پر بودن یا ظرفیت‌شون حداقلی بود که میشه فهمید خیلی‌ها دارن به این روش سکونت روی میارن.
  • سوم اینکه چقدر روبه‌رو نشدن با جمله‌ی “به مجرد خونه نمیدیم” خوبه.
  • چهارم اینکه وارد سال سوم حضورم توی پادپرس شدم و اَاَاَی دل غافل… :fearful:
3 پسندیده

اتفاقا این تجربه اجاره دادن خونه به دو پسر مجرد رو داشتیم.به نظر همسایه ها رفتارشان عجیب بود.هر روز جو گیر میشدن به یه سازی میرقصیدن ولی خانواده اینطوری نیست.چرا قبول دارم خانواده های بد هم بودن و واقعا بدتر از پسرای مجرد هستن بعضیاشون ولی همیشه یه تم رفتاری رو دارن حتی اگه آدم رو ازار بده.
ببین من بدترین مورد خانواده رو که تا حالا توی اجاره ها دیدم میزارم جلوی بهترین موردی که از اجاره به پسرهای مجرد دیدم،دیگه خودتون قضاوت بکنید(یادآوری میکنم صاحبخونه باید به شکایت های همسایه ها در مورد مستاجرش توجه کنه وگرنه ممکنه براش شر بشه خب نظر اون همسایه ها برای اجاره دادن یه خانواده بیشتر مثبت بود چون کل ساختمون خانواده هست،چون همسایه ها خانواده هر چند بدرفتار رو تحمل میکنن ولی تحمل یه شخصی که سبک زندگیش براشون ناشناخته است سخته باهاش کنار بیان.)
خانواده عجیب و پر سر و صدا:(فقط منفی ها)(بدترین خانواده موجود تو بین مستاجر هایی که دیدم)
۱.اشغال ها رو میذاشتن توی وسط راهرو مجتمع
۲.بچه زیاد داشتن(انگار خونه رو یه ویروس گرفته همش در حال تکثیر بودن)
۳.سر و صداشون سرسام آور بود
وحشتناک فوق العاده وحشتناک
هر روز مهمونی با صدای اهنگ فوق العاده بلند
هر روز این بچه هاشون مثل گدای سر چهارراه ادمو خفه میکردن که با اوج خستگی از سر راه آدم برن کنار
۴.(وسط کل راهرو ساختمون خاندانشون ول بودن همون وسط هم بزرگ میشدن)
۵.رفتارشون به شدت با بی احترامی و بی ادبی همراه بود
جوری که یه درخواست برای شارژ یا کم کردن صدا در حد فحش ناموسی عصبانیشون میکرد و کل قبیله انسان های نخستینشون میریختن رو سر و کول آدم و از پاچه شروع میکردن به بلعیدن آدم
۶.آرایش های ترسناک و غلیظ با لباسای فوق العاده زشت و جلف که به تنشون ززار میزد
انصافا این مورد یه مورد شخصیه ولی همسایه ها میگفتن ما و بچه هامون از ترس اینکه اینا رو توی راهرو ببینیم زیاد بیرون نمی رویم و کلا بچه هامون از اونایی که ارایشای ترسناک میکنن میترسن:joy::joy:باورت میشه من تا لحظه ای که قیافه هاشون رو ندیده بودم حرف همسایه ها رو جدی نمی گرفتم
۷.شارژ نمیدادن،بوی گند میدادن،ترسناک بودن شبیه این عروسکای برنامه های کارتون دهه شصت،اشغالشون وسط راهرو بود،خودشونم وسط راهرو بین اشغالاشون بزرگ میشدن،کفشاشون کل طبقه خودشون و طبقه بالا رو گرفته بود جون میداد فقط دزدای کفش مسجد ساختمونمونو شناسایی میکردن یه شب میومدن کل سال نونشون تو روغن بود،پول ماهیانه اشون رو نمی دادن،سر و صدا داشتن جوری که من فرق زلزله ۸ ریشتری رو با مهمونی اینا دیگه تشخیص نمی دادم،با همسایه ها بدرفتاری میکردن،هر کدوم از مهموناشون توهم اقتدار داشت و فکر میکرد حالا که اومده دو دیقه مهمونی دهاتیشون یعنی کل ساختمون به نامشه.
عین عکس ملکه ماری انتوانت بدون کلاه گیس ۱۸ متری راه میرفتن
******حالا پسر مجرد:
۱.اوایل که اومدن مثل جوجه اردک دنبال چند تا دختر بودن که اونم با تذکر پدراشون حل شد رفت
خیلی منطقی دور دخترای همسایه رو زدن
۲.رفت و آمد دخترا به خونه اشون زیاد بود
یکی از همسایه ها رو تئوری اینکه" اینا خونه تیمی ان اینا رو بندازین بیرون ما خانواده داریم" به شدت پافشاری میکرد.من که فکر میکردم دوست دختراشونن زیاد جدی نمی گرفتم چون اگه این دخترا نبودن دوباره این دوتا میشدن جوجه اردک محله،حالا مگه این دفعه همسایه ها ول میکردن…
ولی داستان از اونجا مشکوک شد که تعداد دخترا و پسرای اون خونه کم کم زیاد شد
خیلی زیاد گروهی میومدن
جوری که همسایه ها جدا احساس بدی داشتن در موردشون و این یکی رو نمی تونستم پشت گوش بندازم
۳.اصلا سر و صدا نداشتن و این دفعه همسایه ها مشکلشان این بود که اینا اصلا سر و صدا ندارن😂میگفتن این گروه زیاد دختر و پسر که میان اونجا چرا هیچ سر و صدایی ندارن انگار خونه خالیه کلا،درکشون میکردم اونا به عنوان دو پسر مجرد زیادی همه چیزشون مرتب بود خلاصه همسایه ها نگران بچه های نوجوونشون شدن و توی راهرو رو نمیذاشتن تنها برن
من این موضوع رو فقط یه حساسیت بیخود در نظر میگرفتم تا اینکه یه روز یه گروه پلیس اومدن زنگ تمام ساختمون رو زدن درباره اون پسرا سوال میکردن.
فرداش با موتور پلیس اومدن
هفته بعدش با ماشین پلیس
۴.یه روز که میخواستم از خونه برم بیرون اینا رو تو راهرو دیدم و از ترس اینکه باید با همسایه سلام و علیک کنم از چشمی منتظر شدم تا برن بعدش من برم😂یهو دیدم یه دختر نعشه(خیلی حالش بد به نظر میومد که انگار مواد زده البته اعتراف میکنم من تا حالا آدم نئشه یا مست تو زندگیم ندیدم برای همین قضاوت من درمورد اینکه این آدم چه مشکلی داشت کاملا بی پایه و اساسه ولی اون موقع بعد از مشورت با همسایه ها حدس همسایه ها رو پذیرفتم که این قیافه یه آدم نعشه است)رو دور لاحاف سفید پیچیدن که فقط سرش بیرون بود.لباس هم تنش نبود.
خلاصه دیگه تصمیم بر این شد که خانواده پر سر و صدا وجودشون اعصاب آدم رو خورد میکنه ولی مثل پسرای مجرد ایجاد احساس ناامنی نمی کنه بهتر هست
همه اول امنیت براشون اولویته بعد اعصابشون
چون تنها که نیستن پای زن و بچه آدم هم وسطه میخواد یه سقف امن برای خانواده اش داشته باشه

4 پسندیده