چند مثال از شرایط واقعی ایران بیارم تا منظور سوالم بهتر منتقل شه:
برای ماها که دانشگاهی هستیم و خیلی وقتها درک درستی از «سیستم آموزشی حوزه» نداریم، شاید اون سیستم آموزشی خیلی متحجر و عقب افتاده باشه و در نتیجه صد سال قبل آدمها فکر کردن که دانشگاه و سیستم غربیش رو جایگزین این سیستم کنند. در صورتیکه در سیستم حوزه ما کلی ساختار مدرن وجود داشته که ماها به واسطه این نگاه اونها رو به دانشگاه منتقل نکردیم و در نتیجه هنوزم از اون بخش داریم ضربه میخوریم.
برای خیلی از جوانان روستایی، کشاورزی کاری دون مایه و پست شناخته میشه و خیلی وقتها از اینکه خودشون رو به عنوان یه کشاورز مطرح کنند خجالت میکشن و خیلی از اونها حاضرن که به شهرها مهاجرت کنند و مسافرکشی کنند تا اینکه تو روستا بمانند و سیستم کشاورزی خودشون رو بهبود ببخشند.
در سیستم مدرن سازی شهرها مفهوم محله ها و غیره به کلی فراموش شد و ساختارهای شهری غربی جایگزین اون شد که نتوست بار فرهنگی برای ما داشته باشه و خیلی از فوایدی که ساختارهای قدیمی محلات داشت به کل نابود شد.
در شهرهای کویری ما که آب کم بود، ساختارها و نحوه استفاده از آب به نحوه خیلی مترقی شکل گرفته بود و ادمها قدر هر قطره آب رو میدنستند. مثلا تو شهرهای کویری ماها کلی قنات داشتیم و آسیابهای بادی. ولی با اومدن برق و پمپهای آب و البته پیشرفت مهندسی ما به انتقال از مناطق پر آب به مناطق کم آب اقدام کردیم و نتیجه اش وضع اسفبار الان ما شد.
این موضوع رو میشه برای کلی موارد دیگه هم مطرح ساخت.
اما سوال اینجاست که برای پیشرفتن کشورمون، کدوم انتخاب مناسبتره:
بهبود ساختارهای خودمون با علم روز
منسوخ کردن ساختارهای قدیمی خودمون و جایگزینی اون با یه نمونه غربی که بهتر کار میکنه.
من با پیش فرض سوال مشکل دارم. مسئله این نیست که چیزای قدیمی رو بد میدونیم، مسئله اینه که چیزای جدید ناشناخته هستن و میلی برای کشف و تجربه ی چیزهای جدید داریم.
مقایسه ی حوزه و دانشگاه یه قیاس مع الفارقه!
دلیل کشاورز نموندن جوان ها سختی کار کشاورزیه! اگه با کشاورزی آشنا باشین متوجه منظورم میشین.
شاید سیستم محله مقیاس پذیر نبوده و برای تعداد بالا کار نمیکرده.
وظیفه ی تکنولوژی همینه، کارهایی که پیشتر سخت بودن رو راحت کنه. و راه حل کم ابی این نیست که تکنولوژی رو بذاریم کنار.
ببینید دقیقا این نکته که شما تو مثالهای من پیدا کردید سوال منه. شما تو هر کدوم از مثالهای من نکات منفیشو پیدا کردید و مسئله من اینکه چرا ادمهای ما به جایی انکه بشینن فکر کنن که چطور این مشکلات رو حل کنند و از این راه علم تولید کنند رفتن سراغ سوال و راه حل جدید.
در مورد حوزه دانشگاه اون بخشی که دانشجو های حوزه برای خودشون حجره دارن و بعد از هر کلاس با بحث و گفتگو سعی میکنند تا مباحث رو کاملا درک کنند و یا سیستم تدریسش که در اون برای یه استاد سوای درس وضعیت فکری و روحی دانشجو مهم نکات مثبتیه و کلی نکات مثبت زیادتر که میشد با الهام گرفتن از سیستم دانشگاه های غربی سیستم حوزه رو به یه سیستم جدید بومی تبدیل کرد. البته میدونم که به خاطر اون بدعت احمقانه غزالی نمی شد تو حوزه مباحث علوم طبیعی انجام داد ولی با الهام میشد این سیستم رو تغییر داد.
سختی کار کشاورزی اینکه خوب باید در طول سال کلی زحمت و کار یدی انجام داد ولی تصور کنید که جوانها به جای اومدن به ظهر و مثلا مسافر کشی تو همون روستای خودشون میموندن و سعی میکردن مشکلاتی مثل همسطح سازی زمینهای کشاورزی (منظور اینکه زمینهای کوچیک کوچیک کشاورزها تو یه جا جمع بشه) و زدن تعاونیهای برای صنایع تبدیلی محصولات و یا خریدن ادوات کشاورزی میشد سود رو افزایش و سختی رو به شدت کاهش داد.
میشد مقیاس پذیرش کرد ولی قبول کنید قبل اینکه ماها بگردیم دنبال اینکه این مسئله رو حل کنیم رفتیم دنبال اینکه کلا ساختار رو عوض کنیم.
درسته ولی وقتی ما صرفا از ایدههای غربی بدون در نظر گرفتن شرایط منطقهای استفاده کنیم، نتیجهاش میشه این شرایط خیلی بغرنج الان ولی حالا تصور کنید[1] ماها با توجه به اینکه یزد و یا منطق اطراف اون آب کم دارن به جای اینکه از یاسوج براشون آب بکشیم، سیستم فاضلاب گسترش میدادیم و یا روی ایدههای جدید برای توسعهی قناتها کار میکردیم.
من در این زمینه تخصص ندارم و توی این بخش ندارم و صرفا دارم یه بحثهای از دکتر کردوانی رو مطرح میکنم. ↩︎
من با کلیت بحث های @bgolshaee موافقم و تا حدودی قبول دارم.
یه چیزی که باید توجه کنیم این هست که این روندهایی که می گی رو باید تو بستر زمانی خودش باید ببینیم. مثلا سیستم حکومتی و نظر تحصیل کرده های اون زمان چی بوده؟ شرایط کشور ما اون موقع به چه صورت بوده؟
بعد یه دوره تاریخی بلند و خواب بودن و زندگی استبداد زده تازه یه انقلاب مشروطه ای شده بعدشم درگیری های بعدی و فرنگ رفته ها و قیاس هایی که پیش اومده بین ایران و دنیای پیشرفته. چنین افرادی علل عقب موندگی رو چی میدیدن؟ از ادبیات اون دوره فکر کنم مشخص باشه.
یه نکته مهم تر هم اینکه: خیلی از مواردی که نام بردی تازه داره عواقبش معلوم میشه مثل همین سیستم قنات ها که سازگار با اقلیم ما هست. یعنی دوره ای گذشته تا دستمون اومده لزوما هر چه که وارد کردیم نتیجه مطلوب صد در صد نداره.
یه نمونه اش هم من سراغ دارم: آپارتمان سازی تو شهرستان هایی که به راحتی میشه درشون خونه های با طبقات کم ساخت نه برج های آن چنانی.
به نظرم دیرنشده. کم کم یاد می گیریم. فقط امیدوارم تا اون موقع دیر نشه
نجمه خیلی از مواردی که گفتم تو زمانهای خیلی دور اتفاق نیفتاده و مثلا تو زمینه کشاورزی همین الانشم خیلی از روستاها درگیر اون موضوع هستند باقی مواردم کاملا همین اصول رو داراست.
بودن یا نبودن سیستم های بهبود یافته سنتی مسئله این است
یه نمونه دیگه خیلی بارزترش اینکه ماها یه یپیکانی داشتیم که خوب بادمها بهش اخت شده بودند. منتها اینقدر تلاش نگکردیم که بهبودش بدیم و با شرایط جدید بروز رسانیش که کلا یه ماشین منسوخ شده شد و دست اخر رفتیسم یه پول اضافی دادیم یه سمند اوردیم که بدنه اش الگو گرفته شده از یه مدل بی ام وی بود و موتورش بر پایه موتورهای شرکت پژو.
میدونی میخوام بگم که ماها اگه وقت بذاریم سیستمهای قدیمی مون رو بهبود بدیم شاید بتونیم یه علم بدون رقیب برای خودمون داشته باشیم و مشکلات خودمون هم برطرف کنیم.
در مورد نمونه ای که گفتی یه مورد خیلی بارزش لباس و معماری خونه های کویریه.
من چیزی که از لباس مردمان کرد سراغ دارم به واسطه نوع الیافش خیلی با شرایط بومی منطقه سازگار بودند ولی فکر میکنم با استفاده از الیاف جدید این نوع اندیشه دار منسوخ میشه.
یا سقف گنبدی خونه های مناطق کویری که خیلی خنک بودند و الان دارن به سقفهای با عایق ایزوگام تبدیل میشه که یا مشکی رنگن و یا یه لایه اینه مانند دارند و من برام سواله ایا این نوع از عایق میتونه رو شرایط اب و هوایی اون مناطق و یا اقلیم زیستیشون تاثیر بذاره یا نه
#کامنت
به هر حال وقتی دو جریان متفاوت با هم برخورد می کنن یه نتیجه ای حاصل این برخورد خواهد بود. حالا هر کدوم قوی تر بود زورش می چربه. سختی-آسودگی سود-ضرر بهره وری-ناکارآمدی و … هر کدوم که بتونه یکی از این مواذد رو بهبود بده باقی می ماند. اما خب اینکه دید و تفکری عاقبت اندیش داشته باشیم به این راحتی ها نیست. خیلی جاها نقش سود و منافع سرمایه داری و مصرف گرایی پررنگ تره.
#ویدئو
این فیلم شکل دیگه ای هست ازنابودی دانش بومی البته در نیمکره جنوبی زمین و در میان بومیان آمازون. جالب بود. تمدنی که همه توانش رو گذاشته رو هر چه بیشتر بهره بردن از طبیعت و … خودش نابودی بیشتری بار آورده.
الان تلاش های زیادی داره میشه که روش های طب سنتی که در قدیم رایج بوده دوباره تجزیه تحلیل بشه و از تجاربشون استفاده بشه. مثل : استفاده از گیاهان دارویی یا درمان هایی که بیشتر به نوع رفتار و سبک زندگی و خورد و خوراک ما مربوط میشه.
شاید بد نباشه نگاه کنیم به تاریخ کشورهای پیشرفته ببینیم کدومشون به تدریج پیشرفت کردن و کدومشون به سرعت. کاملترین راه حل میتونه استفاده از علم نوین با بستر بومی باشه ولی ما نشون دادیم که نه ساختار مناسب و نه حوصله این کار رو داریم. مثال 4 خیلی عالی بود و البته غم انگیز. از این مثالها شکل خیلی بارزش رو میشه توی ساخت و ساز دید.