ببینید گرایش یه چیزه عریضه یه چیز دیگه. شما به صورت طبیعی و ذاتی میل دارید که کمتر انرژی مصرف کنید و یا شایدم به مدت زمان بیشتری نیاز داشته باشید به همین صورت به صورت غریزی شما نیازمندید تا با جنس مخالف ارتباط برقرار کنید. به نظرتون جنس این دو موضوع یکیه؟
در مورد اینکه چطور رابطه دختر و پسر به ماها اموزش داده میشد واقعیتش من یادمه که تو سن پونزده سالگی وقتی قرار بود اولین نشانه هایی بلوغمو ببینم از طرف معلم دینمو احکامش بهمون اموزش داده شده بود ولی یادمه مادرم و اطرافیانم به شدت با این موضوع مخالف بودند. از طرف دیگه من به طبع خیلی از هم سن و سالانم قبل از اینکه درس تنظیم خانواده رو تو دانشگاه داشته باشیم این مباحث رو یا از طریق فیلمهایی مستهجن یا از طریق کتب کالبدشکافی دانشگاه یاد میگرفتیم. ولی کمکان همیشه از اینکه مثلا با جنس مخالف ارتباط داشته باشیم می ترسیدیم.
فرایی این موضوع هم اینکه جنس مخالف چه تفاوتهاا فیزیکی و روحی داره برایی ما کاملاا ناشناخته بود و یادمه خیلی وقتها تو دانشگاه از اینکه یهوو یه دختر بسیارر اعصبانی بود تو ازمایشگاه متعجب میشیدیم
اره. موافقم که نباید این کلمه رو به کار میبردم. اصلاح می کنم
اگر نیاز باشه که مشکلی نیست. در مواقعی که نیاز نیست عذاب وجدان میاد سراغ آدم…
جنس شون که یکی نیست. ولی من با مفهوم مشترک گرایش این مقایسه رو انجام دادم. گرایش، میل طبیعی، غریضه رو یک معنی دونستم
اینکه یک نگاه هیز باشه و فرد رو معذب کنه و یا نباشه به نظرم به فکر پشت اون نگاه برمیگرده
نمی دونم این مساله قابل آموزشه؟
من به شخصه ترجیح میدم از توانایی هام تو حوزه های مختلف برای این منظور بهره ببرم
چندتا سوال.
اینکه میگید بستگی داره که اون نگاه هیز باشه یا نباشه. این رو چطور تعریف میکنید. در هر صورت یه بخشی از ارتباط جنس مخالف به دلیل جذابیت فیزیکشه پس به صورت پیش فرض این موضوع تو بیشتر این موارو مطرح میشه پس یعنی از این نقطه نظر کلا نگاه و نظر اشخاص هیز به نظر میاد. ( در بدترین مغلطه که میشه تو این قضیه اورد اینکه ایا حاضری به خواهر مادر یا همسر خودتم همچنین نگاهی بشه). ببینید واقعا سوال این؟
دختر یا پسر صرف نظر از تعاریف اجتماعی ابتدا به ساکن انسانن و طبیعتا کشش فیزیکی به هم دارن که تضامن بقاشونه و باید ارزشمند شناخته شه همون قدر که دوره هایی ماهانه دخترامون ارزشمنده یا مشکلات تحریک شوندگی اقایونمون. حالا باید با این موضوع چیکار کرد؟ ایا باید پسرهایی ما از ترس اینکه بهشون برچسب هیز نخوره کلا موقع صحبت کردن با دختران سرشون رو پایین بندازن؟ ایا دختران ما باید کماکان مشکلاتشون رو خیلی مخفیانه حل بکنند. چطور میشه اقتضائات جسمی جنسیتهایی مختلف رو به رسمیت شناخت؟ اگه ما این موضوع رو به رسمیت بشناسیم و تو مدرسه اموزش یدیم ممکنه چه اتفاقی برای بچه هامون بیفته؟
چند در صد طلاقهایی الان ما بعد از بازه ایی که جذابیتهایی فیزیکی افراد برایی هم از بین رفت به وجود میاد؟
منظورتون چیه توانایی هاتون تو موضوعات مختلف؟ چه توانایی رو میتونید بالا ببرید؟
این مدل نگاه و خانم ها خیلی خوب تشخیص میدن . نمی دونم آقایون هم تشخیص میدن یا نه؟
عرض کردم به نظرم به فکر پشت اون نگاه بستگی داره.
به نظرم به طور کلی نمیشه این و گفت. اتفاق افتاده که متوجه شدم یک نفر به من زل زده، اما آزاردهنده نبوده و پرسیدم چی شده؟
منظورم اینه که مثلا از تخصصم برای رفع نیاز تبرج خواهی استفاده کنم، به جای جذابیت های فیزیکی. در روابط اجتماعی ام ترجیح میدم به عنوان یک انسان حاضر بشم تا یک زن.
شما الان مگه مدرسه نداری گزارش میکنم به آموزش پرورشا استفاده از پادپرس در حین انجام کار در کلاس ممنوع میباشد معلم گرامی
نگاه هیز یا نگاه جنسی از کیلومتر ها هم مشخصه شاید برای همه مشخص نباشه چون به نگاه ها دقتی نداشتن. حرارت نگاه مشخص میشه
الان زنگ تفریحه
یک بار من اومدم ااا… عجب بدجنسی هستی
این پادپرسم اعتیادآوره، نمی دونم تو سوالاشون چی میریزن
این مساله خیلی مهمه. من تو شرایطی که چنین مسائلی رو تجربه کردم، رابطه ی خوب خانوادگی و ارتباط با خواهر و پدرم خیلی بهم کمک کرد.
اما دوستانم رو میدیدم که استرس بالایی بابت این مخفی کاری ها دارن.
من یه چیزی رو متوجه نشدم. انسانیت مگه اختلافی با زن بودن داره؟ این یه بخشی از وجود شماست پس چرا سعی میکنید از اون فاصله بگیرید؟ ببینید این یه خورده متناقضه.
به هر حال از دید انسانی نگاه کنیم این بخشی از وجود شماست. همون قدری که احساساتی بودن یا سایر مشخصات یه زن از جمله زیبایی هست.
میتونید تعریف خودتون از یه زن که با انسان فرق داره رو بگید؟
خیلی دوست داشتم شما مشکلات این نوع نگاه به پسرها رو از دیدگاه خودتون میگفتید. مطمئنا شما هم تو بعضی جاها از این نوع نگاه اعصبانی شدید
نمونه بارز اون پخش فیلم تو سالنی که چراغهاش روشنه تو دانشگاه سمنان به خاطر اینکه نکنه پسرهاا رفتار اشتباهی ازشون سر بزنه.
اینکه ماپسرها رو با نگاه هیز بدونیم چطور میشه تشخیص داد و ایا اگه جذابیتهابی فیزیکی یه خانوم نظر شما رو جلب کرد باید چطور باهاش برخورد کنید؟ ایا این بدین معناست که شما دچار اشتباه شدید؟
من هم با صحبت فرشته جان موافقم و معنی حرفش رو میدونم.
آقای گلشایی تا حالا خانمی رو ندید که با عشوه و خنده و … یه تخفیف عالی از فروشنده گرفته؟
یا توی دوران تحصیل دختری رو ندید که با عشوه گری از استاد نمره ی بهتری گرفته؟
یا توی محیط کار،همکار خانمی که با کار خیلی ضعیفتر از شما مزایا و پاداش بیشتری دریافت میکنه؟
منظور خانم فرشته، از ظاهر شدن به عنوان یه انسان بجای یک زن این موارد هست.
ببخشید من این وسط یه پارازیت میندازم
ببینید انسان ها قبل از اینکه انسان باشند حیوان بودند و دندون های عقل و اون دنبالچه انسان از اون دوران در بدن ما مونده ولی اینا فیزیکی هستند
از نظر روانی هم ما از اون دوران چیز هایی به ارث بردیم بسیار بسیار قدرتمند
یعنی نیروهایی روانی بسیار قدرتمند که از بخش حیوانی ما نشات گرفته اند.
یه صحنه طبیعی رو در نظر بگیرید که مثلا یک حیوان نر می افته به دنبال یک حیوان ماده و همیشه حیوان ماده فرار می کنه چون کار لذت بخشی در کار نیست. ولی لازمه برای تولید نسلشون
حالا حیوانات غریزه دارند باید و نباید نداره باید این عمل انجام بشه
همین حالت الان در ما انسان ها هست ولی به صورت غریزه نیست چون انسان غریزه نداره ولی میل زیادی داره.
یعنی افرادی که رجوع می کنند به خوی حیوانی خودشون همین عمل رو با یکم تغییر و رنگ و لعاب دیگه انجام میدن.
حالا دختر ها باید این واقعیت و در نظر بگیرند این جور حس ها برای پسر ها بیشتر جنبه جنسی بدنی داره و پسر ها هم باید این نکته رو در نظر بگیرند که این کار برای دخترها جنبه احساسی داره
یعنی این دو دیدشون کمی با هم متفاوته
تو دنیای امروز بهتره همون کار حیوانی رو مبنا قرار بدیم ولی خیلی پیشرفته ترش کنیم و با اداب و رسوم خاصی انجامش بدیم که از اون انرژی روانی قدرتمند برای ساختن چیزی بهتر استفاده کنیم.(عشق)
البته سرکوب این انرژی روانی پیامدهای منفی خیلی زیادی برای انسان داره و از یه جای دیگه به عنوان یک عقده روانی یا مشکل جسمی خودش و بروز میده چون در هر صورت خودش و نشون میده
حالا انتخاب ماست که به شکل بیماری باشه یا به شکل درستش
این موضوعات از نظر من توهین محسوب میشه و خیلی وقته توی هیچ حرکت اجتماعی شرکت نمیکنم قبلا گروه تئاتر داشتیم خیریه داشتیم گروه دوستانه داشتیم اما الان به معنای واقعی کلمه منزوی از جامعه هستم و ازش راضیم! چون حداقل آرامش شخصی و شخصیتی خودم رو دارم روابطم رو هم دارم و نیازی نمیبینم با جامعه ای که اینقدر آلودگی داره قاطی بشم.
تا به حال نگاه هیز یک دختر یا خانم به یک پسر یا مرد رو دیدید یا برای خودتون پیش اومده؟
چه کسی گفته فقط مرد ها نگاه جنسی دارن؟
برای من پیش اومده این موضوع. اما برام زننده نبوده به اون شخص حق دادم که ممکنه از هرکسی به هر دلیلی خوشش بیاد و ما اینجا بهش میگیم نگاه هیز. به نظرم این کلمه خیلی بار منفی داره در صورتی که در واقعیت شاید اینطور نباشه.
لذت یک حسه که توسط خودآگاه درک میشه. هیچ حیوانی خودآگاه قویی اندازه انسان نداره پس نمیتونیم بگیم لذتی در کار نیست چون برای اونا لذت معنیی نداره. در عین حال ناخودآگاه حیوانات لذت و درد رو خیلی قاطع تر از انسان حس میکنه چون همه ی روان حیوانات ناخودآگاهه اما انسان با استفاده از خودآگاه و تلقین میزان تاثیر ناخودآگاه رو کاهش میده.
دیدگاهتون رو رد میکنم به نظرم دیدگاه صحیحی نیست
نگاه هیز یک نوع تجاوزه! تجاوز به حریم خصوصی آدمها و از طرف هرکسی باشه آزاردهنده است، چه زن و چه مرد، و آدم باید فوراً برای مواظبت از خودش، در برابر اون اقدام کنه. حالا اقدام می تونه به شکل های مختلف و مناسب با شرایط باشه.
اما معلومه که آدمها باید به هم نگاه کنن! وگرنه چطوری به هم جذب بشن؟ اما مشکل به نظر من هم همون بلد نبودن و نبود آموزش و سرکوب تمایلات انسانیه! وقتی تمام عمر نتونی از حق طبیعی خودت استفادهکنی، پتانسیل این رو هم داری که شروع کنی به دزدی! مثل همون نگاه هیز! دیگه بستگی به اون آدم داره که چه مسیری رو انتخاب میکنه.
سلام. خیلی جالب اشاره کردید … گفته میشه که ازدواج به خودی خود خیییلی خوب و پسندیده هست اما عملا با نامزد یا دوست پسرت گشتن که به یه ازدواج آگاهانه تر و موفق تر منجر میشه مورد شماتت قرار میگیره در حالی که همین گپ زدنا و گشتن ها مراحل اولیه یک رابطه جنسی پایدار و رو به رشد هست و قراره که از همین خانواده ای که در حال گرم شدن هست یک کودک سالم که نیازهای روانیش تامین شده وارد اجتماع بشه.
به نظر من این فرومایه شمردن ویژگی های جسمی انسانها (مخصوصا خانمها) که در کشورهای در حال توسعه دیده میشه ریشه در فرهنگ ما داره که متاسفانه مجوزش رو از دین میگیره (بهتره بگم برداشت مغرضانه از دین!).
من به تازگی به ایران برگشتم و شش ماه اخیر در استرالیا زندگی کردم و اونجا در وهله اول به عنوان یک انسان و در وهله دوم به عنوان یک دختر از احترامی که به من گذاشته شد لذت بردم. من فارغ از تمام ویژگی های جنسیتی و شخصی (اعم از چاق و لاغر بودن یا خوشگل و زشت بودن یا پولدار و غیر پولدار بودن و سن و میزان تحصیلات و مخصوصا مجرد یا متاهل بودن) به عنوان یک انسان محترم بودم و در مرتبه ای بالاتر به عنوان یک دختر که زیبایی، جزئی از آفرینش اوست محترم و آزاد بودم و به خاطر این مسئله نه شماتت میشدم و نه قرار بود سخنی یا نگاه تحقیر آمیزی راتحمل کنم. رفتار پسران غربی با من به عنوان یک دختر بسیار محترمانه و معمولی بود به دور از هرگونه شهوت و یا هرچیزی که ما بخاطر اون مجبوریم تو ایران حجاب داشته باشیم بود (اصولا مذهبیون داشتن حجاب را به این شکل توجیه میکنند و به جای برطرف کردن منشا، مقصد را محدود میکنند!). من هم مثل بقیه آدمها خسته میشم و دوس دارم که کش و قوس برم و خستگیمو در کنم اما به خاطر ویژگی های زن بودنم اینجا نمیتونم ولی اونجا این حرفا مسخره بود! یا اگه دوس داشتم رژ بزنم و تو آفیس رژمو بیرون میاوردم که بزنم این یه مسیله عادی و روزمره بود که هر خانومی انجام میداد … حتی یک خانم توی یه کنفرانس علمی که دور یک میز نشسته بودیم سریع رژش رو در آورد و زد.
وقتی برگشتم ایران یه شب رفتم مرکز خرید پالادیوم و اونجا دخترای کم سن وسالی رو دیدم که تمام تلاششون این بود که بتونن لحظه ای روسریشون رو بندازن و مورد توجه میز کناریشون که پر از پسر بود قرار بگیرن (فکر میکنم که با هم بودن) که سرانجام تلاششون با آمدن یک خانم چادری که انتظامات بود به ترس و سرخوردگی تبدیل شد درحالیکه این یک نیاز طبیعی بشر هست که در کشوری مثل استرالیا نوجوانان به آن تشویق میشوند برای داشتن جامعه ای سالم و سیر از لحاظ جنسی … و در این لحظه بود که عمیقا فهمیدم که تمام فکر و ذکر و انرژی این بچه ها در این چند ساعت صرف چه مسایل سخیف و حل شده ای شده در حالیکه میتونست صرف چه چیزهای گرانبهاتر دیگری شود.
تشکر ازینکه به من فرصت ابراز عقیده داده شد!
یه سوال چرا پیش فرض ذهنی اغلب دخترا اینه که در یه رابطه اونا ضرر میبینن ایا این تفکرات فکر نمیکنی پایگاه فلسفی محکمی ندارن ؟
به نظرم من قیاس شما شما نمیتونه درست باشه چون کل نظام هستی جفت هستن و نیرویی بینشون هس که باعث تدوام حیات میشه و این خیلی وسیع تر از خصیصه ذاتی هس نیروی نسل بشر یا اراده طبیعت اینطور حکم کرده که انسان ماشین تولید مثل باشه و راه گریزی ازاین مکانیزم طبیعت نیس و ما فقط میتونیم ماشین های انتقال دهنده ژن باشیم یه نگا به موضوع بحث کنین میفهمین چرا این سوال این همه روش بحث شده نسبت به سوال های دیگه پادپرس و این خودش نشون میده که غریزه انسان مذموم نیس فقط باید سازوکار درستی جهت بهره برداری ازش درست کرد
توی سفر کوتاهی که برای گردهمآیی به ارمنستان رفتم یکی از حسهای عجیب و تعجبی که بهت دست میده اینه که چرا دخترها ازت نمیترسن. و تو برای نگه داشتن و صحبت چند کلمهای با دخترها لازم نیست به صدتا چاپلوسی متوصل بشی. اونها تو رو مثل دوست خودشون مدیدن. نه مثل موجودی که باید ازش فرار کنن. این ترس به نظر من یک چرخهای رو میسازه که منجر به داستانی میشه که به دوستت دارم گفتن منجر میشه. ولی وقتی ارتباطها بدون ترس باشن، دیگه این چرخه به وجود نمیاد به نظر من. شاید اصلا این ترس به یک هیجان لذت بخش تبدیل شدهباشه.
یک نکته دیگه راجع به پوشاندن لباس. وقتی کسی اندکی از بدنش رو با ترس و لرز بیرون میذاره، طرف مقابل خواه ناخواه به باقیش فکر میکنه. حداقل فکر میکنه که همه بدنش بی مو هست یا فقط همون تیکه ولی وقتی کسی که دلش میخواد شلوار نپوشه و به جایش شلوارک بپوشه فکر نکنم اینقدر فکرها رو درگیر خودش کنه. حالا توی همون جامعه بعضیها دوست دارن با شلوار بیان.
در کل به نظر من این همه فکرها و نظرات ما سر یک آسیبه. نه یک چیز عادی. جامعه ما مثل مغزی هست که در اثر برخورد چکش و بیماری آسیب دیده. حالا هزارتا منطق غلط از وسطش میگذره.
توی طب سنتی میگن اول یبوست رو برطرف کنیم. بعد تعادلهای بدن رو برقرار کنیم و بعد فکری به حال بیماریها کنیم.
جامعه ما یبوست که داره. به لطف جداسازیهای جنسیتی. و تعادل خودش رو از دست داده. حالا هرچی قرص و دارو براش تجویز کنیم بدتر میکنه که بهتر نمیشه.
حتی مغز یک انسان در یک بدن که یبوست داره هم درست کار نمیکنه. توی جامعه هم همینه انتظار یک تصمیم درست از یک جمعیت میلیونی دچار یبوست جنسی انتظار نابجایی هست به نظر من.
این پیش فرض تنها دختران نیست، پیش فرض اغلب افراده. یعنی وقتی رابطه ای شکل میگیره به جای اینکه به آگاهی، انتخاب و یا یک تصمیم فکر کنن، به فریب فکر می کنند و اینکه حتما دختر توسط پسر فریب خورده و دستمالی شده و دور انداخته شده اینها اصطلاحاتی هست که استفاده میشه
حتی بعضی وقتا خانواده هم هیچی نمیگن.