به جملات زیر نگاه کنید:
«دختر خودتو بپوشون پسرهایی هیز دارن دید میزنن!»
این جمله به نظرم برای شما باید آشنا باشه. ما تو این جمله داریم دو تا جنس مخالف رو به واسطه خواص طبیعی بدنشون شماتت میکنیم. دخترها رو به واسطه اندامشون و زیباییشون و پسرها رو به خاطر تحریک پذیری بالا که البته هر دوی این موارد از خواص طبیعی انسانه. فراموش نکنیم که اولین علائمی که آدمها هنگام تولد به واسطه اون تقسیمبندی میشن جنسیتشون است. این جنسیت مختصات خودش رو داره که اصلا با همدیگه مشابه نیست که مبنای اون تولید مثل هست. اما متاسفانه تو کشور ما تولید مثل مقدس شناخته میشه ولی ابزارش و یا عمل منتهی به اون خیلی مذموم و تابو محسوب میشه که خیلی عجیبه. به همین دلیل هر چیزی که منجر به آموزش یا حتی صحبت کردن در این مورد میشه رو هم زشت بدونیم و بی ادبانه بدونیم. به نظرم همه میدونیم که تو جامعه ما این یه بحرانه ولی باید چه کار کرد؟ باید هر دو جنس رو به خاطر امیالشون شماتت کرد؟ اصلا تعریف مزد و زن چیه؟
من این جمله رو گاهی خودم به خودم میگم. واقعا نگاه بعضی افراد اذیتم میکنه. گاهی اوقات هم فکر می کنم باعث میشه از هدف اصلی ام دور بشم. یعنی من به خاطر تخصص فرد بهش مراجعه می کنم و آن به جای اینکه پاسخ من رو بده، میگه «چه چشم های قشنگی داری!». به همین خاطر سعی می کنم با یک پوشش مناسب حضور پیدا کنم.
معلومه که این توصیه خیلی به مذاقت خوش نیومده
بخوایم جدی به این قضیه فکر کنیم باید واقع بینانه به جامعه نگاه کنیم. جامعه ما جدا از ظاهرش یک ساختار اجتماعی بسیار قدیمی داره. به بودن آدمها در فضاهای مدرن نگاه نکنید، فکرها خیلی عقبتر از این حرفهاست. داستان این توصیه به شماتت برنمیگرده، چون کسی منکر خصوصیات ذاتی نشده. اتفاقا آدمهای باتجربه میدونن که اگر پسر هیز نباشه و دختر به ظاهر و خودنمایی اهمیت نده، نسل بشر منقرض میشه! داستان به امنیت فردی خانمها در جامعه برمیگرده.
در جامعه قدیمی مثل ما، حاکمیت خیلی بخواد به افراد حال بده، امنیت جانی و مالی افراد رو حفظ میکنه، دیگه امنیت فردی (در مقابل آزادیهای فردی) یک مسئله لوکس به حساب میاد. به همین خاطر توصیه میشه که فرد خودش مسائل ایمنی رو رعایت کنه تا دچار دردسر نشه. در جوامع مدرن امنیت و آزادی فردی در مقابل این مسئله غریزی، به عنوان یک حق برای خانمها پذیرفته شده و افراد خاطی مجازات شدید میشن. به همین خاطر آرامش خیال بیشتری وجود داره و مثل اینجا نیست که در صورت بروز مشکلی برای خانمها، نه فقط فرد خاطی مجازات نمیشه، بلکه خانمی که مسائل رو رعایت نکرده مجازات میشه!
این مسائل هم با رعایت نکردن یک نفر حل نمیشه، بلکه باید جامعه به صورت قانونی سازوکاری ایجاد کنه که احساس امنیت به افراد بده و بعد نگرش افراد به تدریج به سمت آرامش خیال بره. من فکر میکنم الان در وضعیت متضادی هستیم، هم از این مسئله دور میشیم، چون باب طبع خیلیها نیست، از طرفی خوشتبختانه حضور اجتماعی خانمها ممکنه نیرویی بسیار قوی در جهت سازوکار امنیت فردی ایجاد کنه. آینده بستگی به برتری هر کدام از این نیروها داره و خیلی قابل پیش بینی دقیق نیست.
خب مشکل این جمله چیه؟ اگر این جمله رو نمیگفت چشم های شما رو ندیده بود؟ تازه جمله محبت آمیزیه به نظرم چرا حس بدی بهتون دست میده؟ به خاطر افکاری که به واسطه این تعریف در ذهنتون به وجود میاد؟
اگر برید فرانسه و اونجا توی کافه یک قهوه سفارش بدید و باریستا بهتون همین جمله رو بگه اونوقت چه حسی خواهید داشت؟
نگاه جنسی و ابزاری کار جالبی به نظر نمیرسه اما به قول بزرگی شهری که دستشویی نداشته باشه مردم توی خیابون خودشونو خالی میکنن مشکل بزرگیه برای کشور و مردممون. در بیشتر کشور های دنیا این نگاه وجود داره کافیه یه سرچ کوچیک بزنید راجع به دخترهایی که طول روز به خودشون میکروفون وصل میکنن تا تعداد متلک هایی که میشنون رو ببینید
اما در بعضی کشورها سطح فرهنگ اجتماعی انقدر بالاست که شما لخت توی خیابون راه برید اونقدری جلب توجه نمیکنید که توی ایران شلوارتون ۲ سانت کوتاه باشه تلخه
در واقع این جمله مشکل نیست. اما من ادامه داستان رو ننوشتم و به عهده ی خواننده گذاشتم من هم فکر می کنم که هیچ اشکالی نداره.یعنی چند وقت پیش اینطور فکر می کردم. اما در 99% موارد چنین افرادی ارتباط من با خودشون رو به حاشیه کشوندن، چجوری؟ … بعنی دیگ نمی تونم بهشون اعتماد کنم که در اون لحظه که قرار است روی موضوعی تمرکز کنیم و کاری انجام بشه، اونها قصد و انگیزه ی دیگ ای ندارن و به دلیل دیگ اونجا حضور ندارن. تقریبا در انتها همشون هم میگن دوستت دارم.
بعد در این شرایط دو دسته ان: یا افرادی هستن که شرایط زندگی تو رو درک می کنن و درک و شعور بالایی دارن و مزاحمت نمیشن
دسته ی بعدی چنان مزاحمت میشن و به هر بهانه ای میخوان باهات ارتباط برقرار کنن که تقریبا مجبور میشی جدی برخورد کنی.
در واقع تجربه های من از آدم های اینجا چنین چیزی رو به من ثابت کرده. شاید اگر این اتفاق بیفتد:
اونوقت لبخند میزنم و تشکر می کنم و فراموش می کنم.
من حرف های شما را تائید میکنم @moalem ، مخصوصا در کشور های که ظاهراً قوانین اسلامی دارند و داد و فغان شان آسمان را پر کرده از حرف هر کسی بوی خیانت حس میشود و وقتی کسی حتی برایت بگوید چشمانت زیباست میتوانی حرف دلش را بدانی که زیر این کاسه چند نیم کاسه دیگر است، ولی در خارج هیچ مشکلی نیست و فرهنگ خیانت به اندازه کشور های اسلامی زیاد نیست.
واقعا چقدر ناراحت کننده است که به جای حرفای با ارزش تر اینجوری تمرکز آدما رو به هم میزنن
چند تا نکته خیلی خیلی مهم که واقعیتش من تو مطرح کردن این پرسش داشتم. واقعیت یه موضوع خیلی طبیعی وجود داره که متاسفانه تو این گفتگو مورد شماتت قرار گرفته زیبایی فیزیکی یا جذابیت فیزیکی یه خانوم و میل طبیعی یک پسر. واقعیت من متوجه نمی شوم که چرا باید ما چه دختر چه پسر به واسطه یه میل طبیعی به جنس مخالف مورد شماتت قرار بگیرم در صورتیکه که این موضوع جزو طبیعت انسانه. ولی متاسفانه این قضیه تو ساختار حال حاضر ایران به کل مورد نکوهش واقع شده و جز مباحث اسمش رو نبر هست. از طرفی دیگه در طول دبیرستان این موضوع به شدت توسط اموزش و پرورش پوشانده میشه در صورتیکه اونجا بهترین جاییکه که میشه اموزشات صحیح رو به بچه ها یاد داد. یه پسر چطور میتونه هیز نباشه اما به جذابیتهای فیزیکی یک دختر نگاه کنه و یا یه دختر چطور میتونه بدونه برجسب خورد خود ابراز گری کنه؟
عالی جنابان عزیز، جسارت بنده رو ببخشید، اما من با این جمله یاد حرف یکی از مربیان پرورشی مون در دوره ی دبیرستان افتادم و چون اینجا در حال نقد و بررسی هستیم، فکر می کنم می تونم بیان کنم
ایشون داشتن در خصوص روابط دختر و پسر صحبت میکردن و نکات ایمنی رو برای ما توضیح میدادند، در این میان صحبتی کردن که من هیچ وقت فراموش نکردم: پسرها مثل سگ دنبال تون راه میفتن. اول نامه مینویسن، بعد قربون صدقه تون میرن و بعد هم که تونستن اعتماد شما رو جلب کنن، دستتون و میگیرن و این آغاز بدبختی شماس.
همیشه هربار که تو مسیر مدرسه کسی مزاحمم میشد این جمله یادم می اومد: پسرها مثل سگ دنبال تون راه میفتن!
و تقریبا تا چند سال اخیر می تونم بگم هر ابزار محبتی رو دروغ و فریب می دونستم.
چقدر شنیع هستن مشاور های مدرسه های دخترانه.
البته داریم همچین پسرهایی هم. البته وقتی جای دیگه این نیاز به برقراری ارتباط برطرف نشه کار به خیابون کشیده میشه
موافقم فرشته صفر و یکی دید مسأله رو
به دخترا یاد میدن که ابزار باشن. مشخصه که پسر هم به خواسته ی یه ابزار اهمیتی نمیده. چون خود دختر به خودش و خواسته هاش اهمیتی نمیده. از دلایلی که نمیخوام فرزندم توی ایران باشه (هنوز ازدواج نکردم) همین قبیل مسائل هست.
متاسفانه آموزش هایی که توی دوران بلوغ به دخترها داده شده، همه در جهت این بوده که بهشون یادآوری کنه: شما باید از جنس مخالف فرار کنید،
فرار از رویایی با مساله، نه تنها توی ارتباط با جنس مخالف، بلکه توی خیلی از مسایل اجتماعی، مشکلات رو نه تنها حل نمیکنه، بلکه اونها رو پیچیده تر هم میکنه
یکی از نتایج این که توی کشور ما زنان جامعه تشویق به رفتار انفعالی میشن، تشویق میشن به ترسیدن و اینکه از موضع ضعف برخورد کنند،اینه که مهارتهای ارتباطی لازم با جنس مخالف رو یاد نمیگیرند.
تو مدرسه ی شما چی میگفتن؟
دقیقا. فکر می کنی چه مواردی لازمه تو این آموزش ها باشه؟
فرشته جان خب آموزش های دوران بلوغ خیلی پیچیده ست و واقعا نیاز هست که بهترین و باهوش ترین روانشناس های ما توی این حوزه به مدارس و خانواده ها کمک کنند.
من تخصصی در این مورد ندارم، ولی بنابه تجربیات و مشاهدات خودم طی این سالها اینو میدونم که سیستمی که ما رو فقط نهی کرد، بدون اینکه آگاهی ما رو نسبت به مسایل و تمایلات جنسی و روش صحیح برخورد با اون زیاد کنه، چقدر اشتباه بوده.
هیچوقت یه روانشناس و یا مشاور توی اون دوران به ما نگفت که توی این دوره حتما عاشق خواهید شد،بهمون نگفتند که خودشون هم چه راه پرفراز و نشیبی رو طی کردند، تا اینکه به بلوغ عاطفی برسن
بهمون نگفتند که اگه توی سن دبیرستان از هیچ هنرپیشه ای خوشتون نیاد، و یا هیچ جنس مخالفی نظرتون رو جلب نمیکنه، احتمال داره که مشکلی داشته باشید و باید به مشاور مراجعه کنید
بهمون نگفتند که عاشق بشید ولی حواستون باشه که معیارهاتون برای علاقه به جنس مخالف توی دوران بلوغ با سن سی سالگی کمترین شباهتی بهم نخواهند داشت
چیزی نمیگفتن اینم مشکل بزرگیه که برای پسر ها آموزش خاصی نیست. به نظرتون بقیه مدارس هم همینجوری هستن؟
اتفاقا من که دختر هستم میدونم که توی مدارس پسرونه هم حرفای جالبی زده نمیشده
یادمه یکی از دوستانم، آقایی که الان استاد دانشگاه هستند، یه بار به عنوان یه خاطره ی خیلی بد از دوران تحصیل از معلم پرورشی دوران راهنمایی یا دبیرستانشون یاد کرد.
خب اینجا شاید جالب نباشه بگم که چقدر تحقیرشون کرده بود و گفته بود شما هیچ کدومتون پاک نیستید، با پیش فرض اینکه شما مسایل شرعی دوران بلوغ رو نمیدونید.
خیلی باحال گفتی ااا… کاش تو مشاورمون بودی.
تقریبا شبیه توصیه های مادر خانم توران به ایشون بود.
آیا اگر چیزی جزء طبیعت انسان باشه، باید پرورش داده بشه؟ مثلا من گرایش به راحتی و تنبلی دارم ولی اگر اینطور رفتار کنم خودمو سرزنش می کنم
میتونیم با همون بازدهی کارها رو راحت کنیم همون طور که تکنولوژی رو بخاطر همین به خدمت گرفتیم …
مسئله پرورش نیست، مسئله یادگیری کنترل معقول و برخورد مناسب با خصوصیات طبیعیه. همین که خودتون رو سرزنش میکنید، در حالیکه ممکنه هیچ لزومی به کار و فعالیت در اون موقع نداشته باشید، یا بدن و ذهنتون نیاز به استراحت داشته باشه، نشون میده که چقدر در آموزشها به نیازهای انسانی بیتوجهی شده.