با توجه به جوابی که به سوال قبلم داده شد این سوالات برای من ایجاد شدند
۱_ چرا سعی میکنیم منطقی به نظر برسیم و احساسی نباشیم ؟
۲_ سرکوب احساسات توانایی محسوب میشه ؟
۳_تصمیمات منطقی تصمیمات درست تری هستن؟
۴_ چجوری بین احساس و منطق تعادل ایجاد میشه؟
۱- چون منطق ذهنی، کار بررسی عملکرد رو داره و اتفاقا عملکرد احساس رو همیشه با تخمین بد القا میکنه در حالیکه معمولا از بررسی عملکرد خودش عاجزه و در خیلی از موارد سعی میکنه با تقویت فرضیات خودش، اشتباهات ناشی از منطق فردی رو به چیزها دیگه متصل کنه.
۲- بسته به تیپ شخصیت داره در کل. ولی سرکوب احساسات سختتر از منطقی هست چون عموما احساسات عمیقتر از منطق هستند. ما احساس رو ذاتا داریم ولی منطق رو کسب میکنیم، این تفاوت بسیار زیاده و در شرایط سحت خسوسیات اکتسابی به سختی فرمان ذهن رو از خصوصیات ذاتی میگیرن.
۳- نه الزاما. همانظوری که گفتم، چون شرط درست و غلط بودن در ذهن، از طریق منطق تعیین میشه، بنابراین شرایط اساسا به نفع منطق و در راستای اون هست. در واقع ما منطق رو اصل در نظر میگیریم و بنابراین در بسیاری از موارد نتیجه میگیریم که حس پراشتباهتر از منطق عمل میکنه در حالیکه از ابتدا برنده رو تعیین کردیم و این ارزیابی اساسا بیمعنیه.
۴- ارزش مناسب برای ارضای حس قائل بشیم یعنی در یک کار صرفا نتایج منطبق با منطق و غیرحسی مورد ارزیابی قرار نگیرن، بلکه حس خوب یا بد هم جز ارزیابی ذهنی باشه.
١. از نظر اقتصادی تصمیمات منطقی سود بیشتری دارن تا تصمیمات احساسی. و افراد بدنبال سود بیشتر هستن پس کم کم منطق رو بیش از احساس دخیل میدن.
٢. به هیچ وجه. درصورت سرکوب احساس بعدها با انواعی از مشکلات روحی دست و پنجه نرم خواهیم کرد. زندگی رنگی نخواهد داشت و شخص از فرط پوچی افکار خودکشی به ذهنش خطور میکنن. چنین افرادی دوست داشتنی نیستن و نمیتونن اون حس دوست داشته شدن رو تجربه کنن (یکی از پله های هرم مزلو)
٣. نه همواره ولی در اکثر اوقات بله. برای مثال فداکاری مادر برای فرزند یکی از این موارده.
۴. با کسب دانش و تجربه موقعیت های مختلف، انسان درک درستی از تصمیم گیری بدست میاره. به قول معروف چشم و گوش انسان باز میشه.
1.منطقی بودن یک مزیته که باعث میشه ما نسبت به برخی مسایل جزیی تر نگاه کنیم و دقیق تر تصمیم بگیریم ! منطقی بودن توانایی و قدرتیه که خیلیا ندارنش ولی اکتسابیه (خوشبختانه)
بعضی جاها اره ! یجایی نباید کسی ضعفتونو ببینه و باید خودتونو قوی نشون بدید اما یه جایی باید خودمونو اونجوری که هستیم نشون بدیم ! مثلا ابراز علاقه به همسر باید واقعی و از عمق وجود باشه پس باید بتونیم ابرازش کنیم
بله ! بعضیا بعضی جاها میان میگن باید احساسی تصمیم بگیریم و اینها … نه !
منطق احساسات رو هم درنظر میگیره و مقابل احساس قرار نمیگیره (لزوما) ! اتفاقا همین حرف هامونو که میزنیم میسنجیم که ایا منطقی هستن یا نه !! پس همین که با منطق میسنجیم که احساسات نباید نادیده گرفته بشن یعنی منطق این موردو درنظر میگیره ! پس جواب بله هست
موقعی که احساساتی میشیم باید به خودمون اول مسلط بشیم و بعد چاره اندیشی کنیم و بعضی جاها هم باید یکم خودمونو بزاریم جای طرف مقابل ولی این کار نباید مانع از انجام کار درست بشه !