به نظر شما دلیل اینکه در آموزش و پرورش ما درس عربی آموخته می شود چیست؟
همسایههای جنوبی و غربی ما به زبان عربی صحبت میکنند. فکر میکنم عقل حکم میکند که زبان عربی، زبان خارجی اول ما باشد. در شرق، افعانستان را داریم که به زبان فارسی صحبت میکنند. زبان اردو گزینه دیگری است که فقط شامل بخشهایی از پاکستان میشود.
کشورهای عرب زبان با رنگ سبز مشخص شدهاند.
متاسفانه با وجود صرف زمان زیادی که برای یادگیری زبان عربی انجام میدهیم، خروجی مناسب را مشاهده نمیکنیم. به شخصه به غیر از سال سوم دبیرستان، هیچ وقت معلم حرفهای عربی نداشتهام.
شاید همین همسایگیها باعث شده حروف زبان ما تا حد زیادی مشترک باشد، موافقید؟ آیا شکل حروف در فارسی و عربی از ابتدا شبیه هم نبوده؟
زبان عربی بعد از گسترش اسلام، تحولات زیادی داشته است (لینک). بعد از گسترش اسلام، نیاز به نوشتن بیشتر از قبل احساس شد و شکل امروزی نوشتار عربی به تدریج شکل گرفت. میتوان حدس زد که زبانشناسان، فلاسفه و ادیبان از ملیتهای مختلف در شکلگیری حروف الفبای ابجد و زبان عربی نقش داشتهاند.
به نظر میرسد قبل از ظهور اسلام، زبان نوشتاری عربی وجود نداشته است و اگر هم وجود داشته به شکل بسیار ابتدایی و متفاوت با شکل امروزی بوده است.
یعنی هر کشوری زبان خارجی کشور را باید بر اساس همسایگان انتخاب کند؟ آیا این محدودیت در عصر تکنولوژی نیست؟ چه بسا زبان چینی که بیشترین تعداد زبان مادری در دنیا را داراست کارا تر باشد. آیا آموزش این زبان نباید به صورت تخصصی برای افراد مرتبط باشد؟ به نظر شما چند درصد مردم کشور به زبان عربی نیازمند هستند؟ ما در همسایگی خود زبان های غنی دیگری مثل ترکی هم داریم. آیا این به این معنی است که در مدارس ترکی باید به اجبار آموزش داده شود؟
چقدر با محتوای عربی موجود در اینترنت تعامل برقرار می کنید؟ حال چقدر با محتوای انگلیسی ارتباط می گیرید؟ نسبت حجم این محتواها نسبت به هم به چه صورت است؟ آیا زبان عربی دارای محتوایی تا این سطح غنی است که مردم ایران نیازمند آموزش دیدن آن باشند؟
جواب این سوال مشخص و واضح است. غنی ترین محتواهای دنیا به زبان انگلیسی و چینی هستند.
به نظرم این مهمترین عامل است.
به همین خاطر زبان خارجی دوممان زبان انگلیسی است.
فقط غنی بودن ملاک نیست. مجموع چند عامل (نزدیکی جغرافیایی، تعداد صحبتکنندگان یک زبان، سختی زبان، اهمیت بینالمللی و …) همزمان مهم است. زبان ترکی انتخاب خوبی نیست.
در بین همکارانم عرب زبان زیاد دارم. همیشه سعی میکنم با آنها عربی صحبت کنم و حسرت میخورم که چرا زبان عربی را جدی نگرفته بودم. ما با عربها مشترکات فرهنگی زیادی داریم اما با یک فرانسوی یا اسپانیایی و یا حتی چینی مشترکاتی نداریم. به علاوه همیشه زبان انگلیسی را برای ارتباط با بقیه داریم. اما چگونه میخواهیم با کسانی که با آنها مشترکات فرهنگی داریم ارتباط برقرار کنیم؟
حقیقتا چیزی که من اسمش را تهاجم فرهنگی میگذارم شما مشترکات فرهنگی می نامی تاریخ تهاجمات را فراموش نخواهد کرد
انگلیس، روسیه، اسپانیا و آمریکا، طی دویست سال گذشته تهاجمهای بیشتری به ما کردهاند. حتی پشت پرده حمله صدام حسین به ایران را میتوان در فروش سلاح از آلمان، فرانسه، روسیه و سایر کشورها به صدام حسین جستجو کرد. تحریمهای چند سال اخیر را هم به موارد بالا اضافه کنید.
اما با توجه به تهاجم (فرهنگی و نظامی) کشورهای انگلیسی زبان به ایران، آیا باید زبان انگلیسی را کنار بگذاریم؟
در بین دوستان و همکارانم، عرب زبانها را بیشتر از بقیه درک میکنم. کافی است یک بار با یک عرب و یک آلمانی بازی فوتبال تماشا کنید. تفاوت فرهنگی ما با اروپا و آمریکا از زمین تا آسمان است. در طرف مقابل سبک زندگی ما با کشورهای عرب همسایه تفاوت چندانی ندارد. کافی است مهمان خانههایشان شوید، به جشن عروسیشان بروید و پای درد دلشان بنشینید تا به شباهتها پی ببرید.
من از کشوری دفاع نمیکنم هر کشوری به نفع خود فعالیت می کند جز کشور ما دلایلش را هم کم و زیاد میدانیم.
تهاجمات ۲۰۰ سال گذشته که معاصر است. ۱ ماه روشن ماندن خزینه ها با آتش زدن کتب ایرانی را کجای دلم بگذارم؟ خیانت عرب ها در گذشته از حمله مغول ها ویرانگر تر بود. حالا کار نداریم حال حاضر را در نظر میگیریم. شما در نظر بگیر من عربی بلد هستم. خب حالا به چه کارم می آید؟ این را هم در نظر بگیر که در قزوین زندگی میکنم و در شهر های مرز جنوب نیستم یا اصلا در تبریزم.
در این صورت میتوانید با جمعیت بزرگی از عرب زبانها ارتباط برقرار کنید. تصور کنید چه فرصتهای شغلیای میتواند شکل بگیرد.
شاید اگر حکومت ما میتوانست با حاکمان عرب ارتباط بهتری برقرار کند، این قدر منزوی نمیشدیم.
در نظر بگیر که روزی در اثر جنگ به کشورهای عربی همسایه پناه ببری. یا برعکس عربها به عنوان پناهنده جنگی به کشور ما بیایند. در این صورت فقط زبان عربی راهگشا است. فرصتهای شغلی که می توانستیم با کشورهای عربزبان داشته باشیم را هم در نظر بگیر. کدام بهتر است؟ چینی و فرانسوی یا عربی؟
این را هم اضافه کن که قرار نیست رابطه ما و اعراب برای همیشه تیره و تار بماند.
برای من که همیشه تیره و تار میماند خیانت اعراب به دنیا بود نه به ایران حال در مجموع حرف شما درست است که در اثر این اتفاقات به کار می آید. آیا کشور های دیگر هم زبان همسایگان را به صورت اجباری می آموزند؟
من فکر میکنم که شما به طور مشخص دنبال نفی آموزش زبان عربی هستید، نه دنبال بحث بیطرف روی مزایا و معایب این مسئله.
آموزش عمومی، برای عموم مردمه و معقول نیست برحسب علائق شخصی تنظیم بشه. البته شاید بهتر باشه آزادی عملهائی توی کار باشه، ولی کلیت آموزش برای اکثریت مردم باید مفید باشه. از نظر ارتباطی، عموم مردم ایران بیشتر ارتباط را با مردم عربزبان برقرار میکنن نه انگلیسی زبان.
مسائل تاریخی همیشه مابین همسایگان بوده و هست. این دیدگاه یکجانبه به روابط ایران و اعراب در طول تاریخ رو شما از متون ایرانی به دست آوردید که در اون هیچ اشارهای به بلاهای احتمالی که ما (گذشتگان ما البته) بر سر اونها آوردند نیست. لحن این گفتار به شکلیه که انگار طرف نویسنده تاریخ، پاک و منزه بوده و اون یکی بد و خونخوار. نکته مهمتر اینه که اگر در تاریخ شکستی اتفاق افتاده، دلیل اصلی ضعف مغلوب بوده و نمیفهمم که چرا اینهمه توی ایران در این مورد غر میزنن. در گذشته هم وقتی جائی فتح میشده، عموما غارت و چپاول صورت میگرفته، کسی به قوم شکست خورده شکلات و شیرینی تعارف نمیکرده.
نه اینچنین نیست فقط سود آموزش عربی برایم نه معقول است نه قابل لمس. همین بحث به انحراف کشیده شده اما سوال من هنوز از نظر خودم جواب کاملی نگرفته است. قرار هم نیست من وزیر کشور بشوم که بتوانم مغرضانه عمل کنم یا تصمیم بگیرم من فقط خود واقعیم را نشان میدهم نه چیز دیگر. خوب یا بد جلال هستم و بس
کاش ایران هم بعد از فتح همه شان را میکشت تا ما انقدر غر نمیزدیم جوری میفرمایید انگار من هر روز خون عرب مینوشم با روده عراقی سرخ شده
اینکه من اطلاعاتم رو درست یا غلط از چه منابعی به دست میارم مهم نیست. درست یا غلط بودن اون موضوعه که مهمه و تا جایی که میدونم چندین هزار کتاب علمی سوخت و رفت هوا. ضعیف بودیم؟ مغلوب شدیم؟ درست اما رفتار حیوان در پوست انسان قابل دفاع نیست حالا چرا باید عربی یاد بگیریم این را جواب بدهید
من فکر میکنم خودتون هم درک میکنید قابلیت این بحث در اینجا وجود نداره، به همین خاطر بحث ارتباط تاریخی به زبان رو بهتره بزاریم کنار.
چرائی اینکار، مسئلهای اجتماعیه و دلیل باید به نفع عموم باشه. ممکنه شما علاقهای به استفاده از این قسمت از آموزش در زندگی خودتون نداشته باشید، ولی به دلایل که هم من هم علی گفتیم، این قسمت از آموزش برای بسیاری کاربرد زیادی داره.
من هم نه وزیر کشورم و نه سود مستقیمی از این مسائل میبرم. صرفا دنبال بحثی معقول بودم که به نظر میاد که مسیرمون یکی نیست در این مورد.
نفع عمومی رو به چه صورت میتونید متوجه بشید؟ من رو بگذارید کنار بحث من شخص من نیست سیستم آموزشی ماست. چرا در راهنمایی و دبیرستان به اجبار باید عربی یاد بگیریم؟ اینکه در ارتباط باافراد کشور های عرب زبان به درد ما میخورد که نشد جواب! آنگولایی هم در ارتباط با مردم آنگولا به درد میخورد! همسایه هستیم درست! اما آیا سیستم های آموزشی دنیا زبان های همسایه را به اجبار و بدون انتخاب شخص وارد سیستم آموزشی می کنند؟ این یک جبر در نظام آموزشی ماست حتی اگر ترکی هم یاد میگرفتیم من میپرسیدم چرا ترکی؟
هر موضوعی باید دلیلی اجتماعی و آنقدر مهم داشته باشد که تبدیل به جبر شود. یادگیری انگلیسی این جبر را دارد. اما زبان عربی خیر. چطور است روسی را هم به اجبار آموزش دهیم؟ صحبت من فقط در راستای سیستم آموزشی است نه چیز های دیگر مرتبط با عرب و عربی
ببینید خیلی واضحه که حکومت و مذهب رسمی کشور در این اجبار نقش داره. اما من خودم آمیختگی زبان عربی و فارسی در متون علمی و ادبی چندین و چندساله رو نیز یک دلیل میدونم. پس اینکه عربی زبانی است که از قدیم در کشور ما مورد توجه بوده میتونه دلیل خوبی باشه. ما که نمیتونیم شعر و متون ادبی گذشتگانمون رو رها کنیم. علاوه بر اینکه زبان عربی از نظر من فارسی زبان زیباییهای بسیاری داره که برام دوستداشتنیه. شما متون حقوقی کشور رو که از فقه گرفته شده نگاه کنید پر از کلمات عربی است. بنابراین با شرایط فعلی به نظرم اگه زبان عربی از آموزش حذف بشه خیلی ضررش بیشتر از نفعشه. اینجا دیگه لازمه @Fatemeh-law ورود کنه.
آیا بهتر نیست زبان قانون اساسی فارسی باشد؟ اصلا منطقی است زبان قانون اساسی کشوری زبان دیگری باشد و آن زبان تدریس شود؟ فارسی را باید نگهداری کنیم یا عربی را؟ نفوذ زبان عربی در زبان فارسی در چند صد سال گذشته اتفاق افتاده است. آیا به نظر شما نباید فارسی را زنده تر نگه داریم؟ در گذشته این ۲ زبان آنچنان که در حال حاضر مشترکات دارند نبوده است و در گذر زمان و حکومت و اسلام و مسائل دیگر این اتفاق افتاده است. دلایل شما قابل قبول است بجز قانون اساسی اش این را نیز بدانیم که زبان عربی بخشی از زبان هم میهنان ما نیز هست و من نمیگویم بد است فقط میگویم چرا اجبار کسی نیست جواب این جبر را بدهد
کتابهای قانون ما به زبان فارسی است ولی اصطلاحات عربی است. عربی در زمانٰهای گذشته زبان علمی روز بوده . من یاد این افتادم که دوسال پیش تصمیم گرفتند اصطلاحات کتابهای زیستشناسی دبیرستان رو به فارسی درآوردند و این یعنی مشکل در تعاملات علمی نسل نو و نه خیلی قدیم. زبان عربی اکنون یکی از مهمترین زبانهای دنیاست و چه خوبه که به هر بهانهای ما در مدارسمون یادش بگیریم. جالبه که در این منبع نوشته که این زبان توسط ایرانیان قاعدهمند شده یا اینکه بر زبانهای دیگری چون اردو و ترکی هم تأثیر گذاشته.