چند سال پیش به همراه مادرم در همایشی شرکت کردم که به کتابهای دانشگاهی جوایزی رو اهدا میکردن. در همون برنامه یکی از اساتید معتبر دانشگاه عنوان کردن که چون اکثر مفاهیم و مطالب رو خارجیها تولید کردن بیشتر از اینکه به تالیف کتاب نیاز باشه باید کتب خارجی رو ترجمه کرد یعنی تمرکز بر ترجمه محتوا به جای تولید اون.
اخیراً هم یکی از نوشتههای حامد قدوسی در تلگرام را میخوندم که باعث شد بهم یادآوری بشه که محتوای فارسی میتونه خیلی غیرقابل اعتماد باشه:
با آقای قدوسی به واسطه میزگرد نوآ007، نقد و تحلیل انرژی مهمتر است یا آب، آشنا شدم:
در این پست تلگرامی، چیزی که توجهم رو جلب کرد پاراگراف آخر صحبتای ایشون بود که به نوعی رفتار اکثر افرادی هست که به دنبال اصل ماجرا میگردند:
“شخصا در مواجهه با چنین داستانهایی چند قاعده سرانگشتی دارم: اول نسخه انگلیسی آنها را (در صورتی که ماجرا خارجی باشد) جست و جو میکنم.”
جستجوی انگلیسی هر مورد بخصوصی که به شک میندازه(البته با قید خارجی بودن ماجرا). این موضوع به این معناست که به هیچ وجه نمیتونیم به محتوای فارسی اعتماد کنیم.
چجوری میشه محتوای فارسی بهتری تولید کرد؟
محتوای فارسی وب کمبود بسیاری داره. با این مورد بارها مواجه شدم و در همین پادپُرس هم مطرح کردم. احساس میکنم دیگه حالت غُر زدن به خودش گرفته. شاید واقعاً همچین مشکلی وجود خارجی نداره و چون در وب درست جستجو نمیکنم به مشکل برمیخورم.
ولی با فرض موجود بودن اون به نظرتون چجوری میشه محتوای با کیفیتتری در حوزههای مختلف تولید کرد؟
وب انگلیسی همه دنیا مخاطبشن (مثلا بگیم یه میلیارد حد بالا) و وب فارسی فقط خودمون مخاطبش هستیم (مثلا بگیم ده-بیست میلیون نفر)؛ هم از نظر تولیدکننده و هم از نظر مصرفکننده. دو مرتبه بزرگی با هم فرق دارن که عدد کمی نیست.
فکر میکنم انگلیسی زبان ها خیلی بیشتر از ما عادت به نوشتن دارن، مخصوصا نوشتن از طریق ابزاری مثل کامپیوتر (در وب). این رو براش عدد ندارم، و صرفا از مشاهدات دور و برم میگم.
فکر میکنم همراهِ جمع و حرکتهای جمعی شدن در فارسی زبان ها کمتر رخ داده نسبت به دنیای اطراف. مثال ساده ش ویکیپدیای فارسی نسبت به همتاهای سایر زبانها.
پرسش
خیلی دوست دارم بدونم وضع سایر زبانها، مثلا آلمانی، چینی، ژاپنی در تولید محتوا به چه شکلی هست؟ اون وقت میشه یه مقایسه بهتر انجام داد.
در کل به نظرم خوبه در یادگیری از دانش در دسترس انگلیسیزبان کمک بگیریم. کمک میکنه به کل دنیا وصل بمونیم و از منبع دانش و تجربهی بزرگتری برخوردار باشیم. ولی اینکه چرا محتوای فارسی اعتماد آدم رو جلب نمیکنه، یه دلیلش بی منبع بودن اکثر محتواهاس و یه حسی میده انگار فقط طرف ذهنیاتش رو گذاشته و از عدد و رقم کمک نگرفته.
مثلا تو همین پاسخی که الان گذاشتم میتونستم کمی جستجو کنم و با عدد و رقم حرفام رو قابل اعتماد کنم (تو طول هفته این کار رو به عنوان یه تمرین انجام میدم ).
آپدیت
با یه جستجوی ساده به مقالهای از دِ گاردین رسیدم که به خوبی دادههای اولی و مرجعی برای این دادهها رو در اختیار قرار میداد:
که نشون میده چرا محتوای فارسی این قدر کمه، تعداد فارسیزبانهایی که از وب استفاده میکنن، خیلی کمتر از زبانی مثل انگلیسی هست (مورد یک که در بالا اشاره کرده بودم)
تو همین مقاله، رفتار توییتربازهای با زبانهای مختلف رو هم بررسی کرده؛ مثلا ۵۰٪ توییتها به انگلیسی هست، آلمانی زبان ها بیشتر لینک و هشتگ در توییتر به اشتراک میذارن (به اشتراک گذاری اطلاعات) در حالی که کرهای ها از توییتر برای پاسخ به هم و گپ و گفت بهره میبرن (تعامل ساده). توییتر بازهای پادپرس میتونن بگن فارسیزبانها از توییتر بیشتر در چه راهی استفاده میکنن.
حتی در همین مقاله، راجع به محتوای ویکیپدیا هم گفته و اینکه:
there is a near absence of any content in many African and Asian languages.
در ضمن اینکه عملکرد گوگل رو هم در زبانهای مختلف بررسی کرده. اطلاعات بیشتری هم هست که پیشنهاد میکنم مطالعه کنین.
یه جمله ی تامل برانگیز در این مقاله بود که خوبه بهش فکر کنیم:
"Rich countries largely get to define themselves and poor countries largely get defined by others."
دلیل این که من گاهی به انگلیسی جستجو میکنم نادرست بودن اعدادی است که در سایتهای فارسی میبینم. برای مثال در زمینه آب و انرژی اعدادی در سایتهای فارسی دیدم که صرفا با نگاهی به مرتبه بزرگیشان میتوان به نادرستیشان پی برد.
موردی که من خودم بهش زیاد بر میخورم: در تالیفات غیر ایرانی مواردی زیادی رو به آزمایشها و تحقیقات مختلف و خلاق و به روز ارجاع میدن. به نوعی اعتماد من خواننده رو با این کار جلب میکنن. حالا اگه جایی شک من برانگیخته بشه یا از کتاب زده میشم یا میرم میگردم ببینم راست گفته یا نه.
به نظرم ما چند تا مشکل در انجام آزمایش داریم:
کمتر دست به انجام آزمایشهای خلاق و جدید میزنیم،
اگر این آزمایشها رو انجام میدیم در حد مقالات علمی و دانشگاهیه،
بلد نیستیم خروجی این آزمایشها رو به مطالب خوندنی تبدیل کنیم.
ببین من به صورت حرفه ای کار محتوا می کنم و یه تیم محتوا دارم از کار کردن با آدمایی که کار محتوا میکنن یه چیز جالب فهمیدم که خیلی ها تولید محتوا رو مساوی با نویسندگی می دونن و تفاوت خیلی زیادی برای انواع نوشته قائل نیستن. علاوه بر این جامعه ایرانی یک جامعه احساساتیه و هنوز نمیتونیم احساسات شخصی رو از نوشته هامون دور کنیم. مرجع خاصی هم برای آموزش های واقعی وجود نداره و من حتی وقتی به شاگردام میگم احساسی ننویسین اما از تشبیه و استعاره استفاده کنین میگن داری حرف متناقض میزنی. بذارین یه مثال بگم. مثلا دریاچه صورتی استرالیا به اسم هیلیر. من به یک یاقوت زیبا تشبیهش میکنم و شاگردانم عقیده دارند این احساساتی شدنه! ما مرجعی برای آموزش تولید محتوا نداریم. الان هم که کار محتوا کمی سر زبون ها افتاده هر کسی با دونستن یکم نکات سئویی فکر میکنه یه نویسنده است. و بخاطر زیاد شدن کسانی که به همین شکل کار محتوا می کنند و در نتیجه محتوای خودشونو با قیمت های پایین می فروشند کسانی که کار درست و با تحقیق انجام میدهند و قیمت های بالاتری دارند از میدون کم کم بیرون می رن و در حوزه های غیر مجازی شروع به فعالیت می کنن. یکیش خود من. این که سایت ها افرادی که واقعا کار محتوا می کنند رو شناسایی کنند. قدر محتوای ارزشمندو بدونن و براش هزینه کنن تا حد زیادی اوضاع رو بهتر میکنه.
به نظرم معتبر بودن منبع ربط مستقیمی به زبان نداره. شما مطلب شخصی که همیشه مستند می نویسه یا مقاله ای که می دونید داوری درست شده رو با یه مطلب وبلاگ شخصی در یک سطح قرار میدید؟ مطمئنا در انگلیسی هم مطالب سطحی زیادی هست. اما به علت تعداد جستجو و ارجاع زیاد، توی جستجویی که شما می کنید مطالب معتبرتر اولین لینک ها قرار میگیرند.