از مشهد عازم اسفراین بودیم. من پشت فرمون بودم. همسفرم که مرد بسیار محترمی بود، در بین راه، کلی غر زد که چرا یواش میری؟ در جاده سبزوار به اسفراین (که جاده خطرناکی هم هست) دیگه حوصلهاش سر رفته بود و میگفت گاز بده!
گفتم نهایت سرعت این جاده 90تاست و منم دارم تا 100 تا به خاطر تو میرم.
گفت: من این جاده رو هیچوقت زیر 140 نمیرم!
سه ماه نگذشته بود که خبرش رسید.
تو همون جاده بر اثر سرعت بالا و سبقت غیرمجاز شاخ به شاخ شد با یه ماشین دیگه
5 کشته و چند مجروح
و دو خانواده ای که تا آخر عمر داغدارن
خدابیامرز، دوست بسیار محترم و باصفایی بود که با یک غفلت، مسبب این فاجعه شد.
واقعاً چرا ما مردم فقط به نتیجه کوتاه مدت اقداممون فکر میکنیم؟ (زودتر رسیدن برای چند دقیقه)
و به این فکر نمیکنیم که برای حصول نتیجه موردنظرمون ممکنه چه هزینههای جبرانناپذیری بدیم؟
واقعاً چرا؟
داستان اینه که شخصیت و ذهن عمومی منطق رو از طریق تجربه درک میکنه نه از طریق انتقال دانش به مفهوم عام. منظورم چیه؟ در موارد کاربردی کمتر پیش میاد یک نفر به حرف دیگران (متخصص) اعتماد کنه، بلکه بیشتر به شهود خودش اعتماد میکنه و اون رو مبنا قرار میده.
در بسیاری از این موارد متاسفانه با رخدادهای مشخص سروکار نداریم بلکه با احتمال سروکار داریم. به همین دلیل فرد یکبار یک قاعدهای مثل سرعت بالا رو به آزمون میزاره، میبینه که اتفاقی نیوفتاد. ذهن از این تجربه نتیجه میگیره که حرف دیگران غلط بوده (مشخص فکر کردن در مورد یک کار احتمالات همین خطر رو داره) و به این کار خطرناک ادامه میده.
به نظر میرسه در وضعیت کنونی هم با این موضوع به شکلی دیگه اما پررنگ سروکار داریم. خیلیها رو میبینیم که بدون حداقل محافظهای استاندارد در جامعه میگردن، خرید میکنن، پمپ بنزین و بانک میرن و احتمالاً احساس میکنن ابتلا کروناویروس مال دیگرانه نه اونها! (حداقل در این مدت بالای 10 نفر رو دیدم که به قول شما به شهود خودش اعتماد میکنه)