همین الان برید آگهی های دیوار رو یه نگاه بندازید . از هر 10 تا آگهی 2 تا مربوط به فروش کفتر و لوازم جانبی این صنعت هست
من دوران دبیرستانم رو تو یه مدرسه تو پایین شهر بودم و تفریح بچه های مدرسه ما این بود که کبوترشون رو بیارن مدرسه ، رهاش کنن تا برگرده خونه ! بعدش پوزش رو بدن پیش بقیه دوستاشون که آره کفتر ما با وفاست … هر جا ولش کنیم بر میگرده خونه !!!
حتی یادمه یکی از بچه ها دلال کفتر بود . یعنی کفتر مریض رو میخرید بعدش خوبش میکرد 2 برابر قیمت میفروخت .
ازونجایی که من با همه قشر بچه ها تو مدرسه میپریدم یه روزی یکی از همین دوستای کفتربازم یه جوجه کفتر بهم داد نگه دارم ولی من اصلا نتونستم باهاش ارتباط برقرار کنم و همیشه این موضوع برام یه علامت سوال باقی مونده که دنیای کفتر بازا چه دنیاییه ؟ چرا کفتر بازی اینقدر جذابه ؟ نه خدایی برام سواله … آخه کفتر ؟؟
تو زبان شناسی نوشتار صحیح یه لغت رو کسایی که ازون لغت بیشتر استفاده میکنن مشخص میکنن . اکثر کسایی هم تو صنعت کبوتر هستن به کارشون میگن کفتر بازی پس خیالتون راحت باشه . درستش کفتر بازی هست .
بعد از پرسیده شدن 2 تا سوال تو این زمینه وقتی کسی از پادپرسی ها جوابی نداره براش تنها نتیجه ای میتونم بگیرم اینه که تو این جمع کسی به کفتر بازی علاقه نداره و تجربش نکرده
من ی بار وقتی کفترا همه با هم میخوان فرود بیان و دیدم… واقعا جذاب و دیدنیه! حالا فرض کن به این یک بار بشه گفت تجربه!
من این سوال و از یک نفر که میدونم علاقه داره پرسیدم؛ اما جوابی نداد! فک کنم کارشون سری-ه. به بالابالاها وصلن… خب منم مدام رو پشت بوم باشم معلومه که به بالایی ها وصل میشم. ی معنویت خاصی داره…
قدیما که شبکه های اجتماعی نبود هر کسی یه عشقی داشت یکی قمار باز بود که زیر شاخه های مختلفی داشت مثل تیله بازی . گردو بازی . بیست و یک و… یکی هم کفتر باز بود
مثلا بیست و یک :
کسی که بیست و یک باز بود تو منزل یا مکان با ورق بازی میکرد سر کلاس که نمی شد ورق باشه با شماره های پایین صفحه کتاب بازی میکرد تو خیابون هم با شماره پلاک ماشین های عبوری بازی میکرد
کفتر بازی هم اینطور بود که کسی که کفتر داشت از ساعت دو سه بعد از ظهر رو پشت بوم سر گرم بود غریب میشوند پرشو میزد تا جلدش کنه گاهی هم کفترهائی که جلد بکش شده بودن رو میبرد میفروخت تا دو باره برگرده و پولی گیرش بیاد.
کفتر بازا کفتر هاشون رو میشناختن حتی تو آسمون اونائی که کفتر زیادی داشتن همگی را قسمت تحتانی شو رنگ میکردن تا شناسائی بشن .وقتی یه کفتر غریب میومد کفتراشونو هوا میکردن و دون می پاچیدن کف پشت بوم کفترا که میشستن کفتر غریب هم باهاشون مینشست بعد غریب رو میگرفتن یا با نخ کت ش رو می بستن یا دو سه پر زیر بالش رو که بدون اونا کفتر نمی تونه پرواز کنه را میکندن تقریبا دو سه ماه طول میکشه تا اون پرها دو باره در بیاد طی مدت هم هر روز اونو می اندازند رو خرپشته که ارتفاع کمی داره تا از بالا پشت بوم رو ببینه و بشناسه و جلد بشه کبوترها معمولا جلد میشن بجز کفتر چائی بعضی هم جلد بکش میشن یعنی اگر به شهر دیگری هم بروند و آزاد باشن دو باره به محل اصلی بر میگردن در قدیم پست هم از این کفترها در چاپار خانه ها استفاده میکرده اند
ما قدیما تو منطقه طرشت زندگی میکردیم همسایمون در طول سال روزهائی بود که از شهرستانهای مختلف مهمان داشت و در طول روز کفترهاشونو هوا میکردن و شرط بندی میکردن کفتر بود دو سه شبانه روز در هوا میماند و اون موقع قیمتش بالای سه میلیون بود کفتر بود بالای 5 ساعت تو هوا پشتک میزد
باهاش برای جابه جایی مواد هم استفاده میکنن مثلا کفتر جلد رو میدن مواد فروش مواد رو می بنده به پاش بعد میاد رو پشت بوم . البته بعضیها معتقدن اگر بلایی بخواد به خونه نازل شه کفتر زودتر خبر میده و اگر کسی چشمشون بزنه اول این حیوونا رو میگیره شرط بندی و پرورش و فروششون هم که عرض کردید .
من وقتی 13 سال داشتم یکی از دوستانم یک کفتر برایم هدیه داد که خود او کفتر باز بود و من به یکبارگی علاقه به کفتر پیدا کردم گفتم ببینم چی حسی دارد ولی وقتی کفتر را گرفتم بردم خانه یک قفس چوچک برایش ساختم و دانه و آب هم برایش گذاشتم غافل از گربه های گرسنه که در کمین مرغک ها ایستاده هستند وقتی صبح از خواب بیدار شدم گفتم بروم ببینم کفتر در چی حالی است وقتی رفتم نه اینکه تنها کفتر داخل قفس نبود بلکه قفس هم سالم سالم بود من اول متحیر شدم بعد از کمی چرت زدن دیدم چندتا پر کفتر افتاده روی زمین پر های را که تعقیب کردم فهمیدم که گربه کفتر را از سوراخ ها بزور بیرون کشیده و برده روی بام خانه نوش جان کرده بود خیلی عصبانی شدم با خودم گفتم وقتی نگهداری نمیتوانستی چرا حیوان بی زبان را گرفتی از آن روز به بعد شوق نگهداری کفتر را رها کردم.
یادش بخیر.
یادمه از بچگی تو خونمون کفتر داشتیم
ینی داداش بزرگم کفتر داشت ولی فقط از داشتنشون عشق میکرد. (کفتر باز واقعی نبود)
منم وقتی بزرگ تر شدم یادمه که از مدرسه میومدم خونه کیفمو پرت میکردم تو حیاط و میپریدم رو پشت بوم کفتر هوا کنم.
یه جوجه کفتر داشتم ک پاش شکسته بود و خودم با دست بهش دونه میدادم و بزرگش کردم. همیشه میومد رو دستم می نشست و دون میخورد. حتی بعدا ک جفت پیدا کرد جفتشو هم با خودش میاورد رو دستم.
یه روز به خاطر همون جفت همه کفترامو دزد برد و من دیگه کفتر بازی نکردم.
داداش کوچیکم هم راه ما رو ادامه داد و کفتر بازی کرد.
کفتر باز واقعی ایشون بود که ساعت 6 صبح به عشق دیدن کفتراش از خواب پا میشد و دو سه ساعت تو لونه کفترا نگاشون میکرد.
همیشه کلی زحمت میکشید که مثلا پنجاه تا کفترش با هم پرواز کننو با هم نمایش بدن و با هم بشینن.
کفتربازا عاشقن. عاشق کفتر
بعضی حیوانات مثل کبوتر، قناری و ماهیانزینتی که اگه به صورت حرفهای واردش بشیم میتونن خطرناک باشن. به دلیل تنوع بسیار زیادشون در نژادهای مختلف
ولی در مورد مثلاً بلدرچین یا کبک یا فنچ و … چنین چیزی (مثل اعتیاد) نمیبینیم. چون تنوع زیادی ندارن. نهایتاً چند گونه مختلف داشته باشن.
یادمه خیلی سال پیش یکی از وکلای دادگستری از پرونده طلاقی تعریف میکرد که یک پزشک(!) به دلیل علاقه (بخونید اعتیاد) شدیدش به کفتربازی از همسرش جدا شد!
همسر آقای دکتر در آخرین جملاتش خواسته بود که بین اون (به عنوان همسر) و کبوترهاش یکی رو انتخاب کنه که آقای دکتر هم با نهایت احترام و ادب گفته بود: شرمنده! نمیتونم از کبوترهام دل بکنم!!!
این خاطره در دل خودش خیلی چیزها رو داره. خوشبختانه من در دوران کودکی این موضوع رو شنیدم که باعث ترسم از کبوتر و قناری (و حیوانات اعتیادآور!) شد و علیرغم دوستی و علاقه زیادم به تمامی حیوانات، هرگز سراغ این دوتا نرفتم.
اما خب در مقطعی اعتیاد شدید به ماهی پیدا کردم و چندین آکواریوم تو خونه نگهداری میکردم که خداروشکر تونستم با کلی مصیبت ترک کنم
البته این تمایل به پرنده فقط مختص ایرانیها نیست. مثلا پرسش چرا انسانها حیوان خانگی دارند؟ را بخوانید. بعضی کشورها به سگ تمایل بیشتری دارند، بعضیها به گربه و بعضی به پرنده.
کلا نگهداری از موجودات زنده وابستگی میاره… همونجوری که سگ شده بخشی از زندگی خیلی از آدم های دنیا… کبوترم همینطوره و شاید توی خانواده ی پرنده ها بشه گفت فراوان ترین و مقرون به صرفه ترینه… دنیای کبوترها دنیای جالبیه… مثلا پلاکی بودنشون… به نظرم اگه واردش بشی همه چیز برات ملموس تر میشه… من یه دوره ای کبوتر داشتم… با یکی شروع کردیم تهش رسیدیم به سی تا😅