چند وقتیه تو المان به رستورانهای کشورهای مختلف سر میزنم و متوجه میشم که چطور ملیتهای مختلف تونستن با غذای خودشون فرهنگشون رو به دنیا صادر کنن و البته با کمکاری شدید ایران تو این زمینه هم آشنا شدم. متاسفانه تو ذهن یه فرد غربی رستوران ایرانی جزو ده انتخاب اول معزشم نیست و این خیلی بده.
نکته جالب اینه که کره جنوبی با استفاده از سریالهاش خیلی تو این زمینه موفق عمل کرده و توجیه خودشم گذاشته رو خواص درمانی غذا. یعنی برند غذای کره جنوبی به عنوان درمان معرفی شده.
جالب اینکه آشپزی ایرانی پتاسیلی داره که با سرمایه گذاری رو اون میشه یه اشتغال زایی خیلی عالی برای همه ایرانیان مقیم و غیر مقیم ایران ایجاد کرد. منظورم از اون جاذبه، عطرِ غذا هست:
برای یک ایرانی عطر غذا یه بخش مهمی از غذاست و بارها شده که در توصیف یه غذای خوب گفته شده که عطرش تا یه کوچه میومد. برای ما حتی نون هم باید معطر باشه و خاطره نونهای مادربزرگمون همیشه تو خاطمون هستش.
حالا سوال اینجاست که چرا و چطور میشه این برند رو معرفی کرد؟ چطور میشه تکیه آشپزهای ایرانی رو از چرب و پر انرژی بودن غذا به معطر بودنش کشوند و بعد اونو به مشتریان خارجی فروخت. اگه تجربه خوبی در این زمینه دارید من رو مطلع کنید.
اینی که میگم قطعن بهترین راه نیست! ولی روایت اینه:
امروز یکی از دوستام داشت دربارهی یه بازی ِ کارتی ِ ژاپنی صحبت میکرد که طی بازی اسم غذاهاشون رو یاد میگیری. ساختن بازی از غذاهای ایرانی چطوره؟
اسم بازی Sushi Go ه و اینا هم عکساشن:
شاید بد نباشه به تجربه خودمون در مورد غذای آماده نگاه کنیم و ببینیم چه حسی داره غذاهای ایرانی وقتی که در بیرون تهیه میشه و قراره مثلا در رستوران سرو بشه یا به مشتری تحویل داده بشه برای حمل به منزل. نکته بد داستان به نظرم اینه که با سیستم موجود رستوران، غذای ایرانی بسیار دردسرساز هست هم برای سرو در رستوران، هم برای حمل به منزل. غذاهای مثل کباب این پتانسیل رو دارن و در کل بد هم استقبال نمیشه ولی در مورد خورشتها بسیار سخت هست که بشه با ذائقه غیرایرانی تطبیقشون داد.
ولی ایده اگر روی عطر غذا هست، میشه فهمید که منشا عطر از کجاست و از اون استفاده کرد با غذاهای معمول در هر محلی. تا اونجا که میدونم بیشتر افزوندنیهای غذای ایرانی هست که عطر رو ایجاد میکنه و ربطی به نوع غذا نداره.
یک مشکل درباره غذاهای ایرانی این است که غذاهای گیاهی تقریبا فراموش شدهاند. معمولا ما وقتی به رستوران میرویم به دنبال سوپ گوجه (تماتاو - به زبان کردی)، باقالا قاتق یا اشکنه نیستیم. در عوض کباب برگ و کباب سلطانی عضو ثابت همه منوها است. نتیجه این میشود که قیمت تمام شده غذاهای ایرانی سر به فلک میکشد.
گاهی از روی دلتنگی، به رستوران ایرانی میروم اما بعد از کرده خودم پشیمان میشوم. دلیلاش هم این است که گاهی قیمت یک وعده غذای ایرانی ۲ یا ۳ برابر غذای ایتالیایی یا ترکی است. با این حال جالب است که رستورانهای گرانقیمت ایرانی در آلمان هنوز افرادی (معمولا غیر ایرانی) را جذب خودشان میکنند.
به نظرم اولین قدم در معرفی غذای ایرانی به دنیا، برگرداندن غذاهای گیاهی و سنتی به منوها است.
به نظرم بهترین کار در این مورد در معرض بو قرار دادن افراد هست. مثلا یه جشنواره و مسابقه مانند راه انداخت تا مردم با بوی غذا جذب غذاهای ایرانی بشن. رقابت غذای ملل.
تجربه ما از بازارهای قدیمی: مطمئنم براتون آشناست (کاشان و زنجان مکررا این تجربه رو داشتم): بوی ادویه در بازار آدم رو سحر می کنه…
به مکان های عمومی غذای ایرانی رو ببرید به ترفندی و یا ادویه ها رو…
این ایده خیلی مهمه، در واقع فکر می کنم پاسخ شما پسیار خوب بود، چرا که همونجور که @lolmol از پدربزرگشون نقل کردن مردم ما در قدیم تا این حد برنج و گوشت نمی خوردن. برعکس چیزی که الان در فرهنگ غذایی ما باب شده و وعده ای که درش برنج و گوشت نباشه یه وعده سبک هست. در واقع مردم ما در گذشته امکان خوردن برنج رو نداشتن. سهم گوشت افراد به شدت از چیزی که الان هست کمتر بوده. پس اگر ما بخوایم فرهنگ غذاییمون رو گسترش بدیم نیاز هست که بهینش کنیم. برای مثال از اندازه برنج در وعده های غذاییمون کم کنیم همینطور انواع مختلفی از گیاه های خام رو بیشتر در سرو غذا ها استفاده کنیم(برای مثال کاهو). نکته خیلی مهم اینه که غذا های ایرانی یکی از بهترین غذا ها هستن چون در اغلبشون واحد های گیاهی زیادی هست و حتی جایی که غذا گوشت پایه باشه مثل کباب خودشون یه المان غیر گوشتی بهش اضافه می کنن مثل گوجه.
خب برعکس چیزی که همه فکر می کنند! مردم 6000 سال پیش ایران خوردن گیاه رو مایه ناتوان شدن و تحلیل بدن می دونستن و در زمانی که کویر لوت و دشت کویر دریاچه بودند و زندگی در اطراف این دریاچه جریان داشت و بیشتر ایران رو جنگل پوشونده بود، مردم از موجودات دریایی و گوزن مصرف میکردند. کل این داستان و روند رو آوردن مردم به خوردن گیاه در ایران رو میتونین در کتاب ویونا سرزمین کوهستانی من بخونید!
یعنی ایرانی ها مجبور شدند که گیاه خوردند
اما ما هیچ وقت داستان غذاهامونو تعریف نکردیم برای بقیه و این خیلی بده! به نظر من تعریف داستان غذاها در ایران اولین قدم برای این راهه