فکرکردن زیاد (overthinking)، با اینکه خوب بهنظر میاد، گاهی مشکلسازه، تصمیمگیری رو سخت میکنه و عملگرایی رو کم. در عوض یه ذهن آروم و خلوت و تحت کنترل، میتونه فرد رو به سمت انجام کارهای خوب زیادی هدایت کنه. چه راههایی برای غلبه بر زیاد فکر کردن و اگر و امّا و چرا و چطور آوردن زیادی میشناسید؟
من خودم جزء اون دسته از افرادم که خیلی فکر میکنم.
اما فکر میکنم راه رهایی از این همه فکر، زندگی کردن در لحظه است. وقتی درحال باشیم نگرانی های کمتری داریم و افکار کمتری سراغمون میاد.
من معمولا اینطور موقع ها یه دفترچه میذارم جلوم و چیزایی که فکرم رو مشغول کرده مینویسم،بعد برا هرکدوم راه حل مینویسم، یه سریاش راه حلش دست من نیست و فقط زمان حلش میکنه ،اینجوری خود به خود ذهنم منظم میشه که مثلا فردا صبح این کارو کنم عصرش یه کار دیگه و به همین ترتیب یواش یواش ذهنم آزاد میشه. اون مسائلی هم که نیاز به زمان داره خود به خود فشارش از ذهنم و روحم برداشته میشه.
در لینکی که خودتون گذاشتید، به راهحلهای جالبی اشاره شده.
یک راه حل که در اون لینک اشاره نشده، مشورت و بازخورد گرفتن از آدمهایی هست که نظراتشون برای آدم راهگشا باشه. خیلی وقتها کسی که مسئلهی ما رو میشنوه چون مسئلهی واقعی خودش نیست، استرس و فشار و حاشیههای متعدد در ذهنش نداره و نگاهش به مسئله میتونه خیلی سادهتر از نگاه ما باشه.
نوشتن فکر ها.
اولویت بندی رسیدگی به هرکدام.
عمل کردن به آنها.
اگر فکر ها مربوط به برنامه ها و کارها نیست و کلا همینجوری هی فکر جورواجور میاد تو سرتون هم بازم نوشتن خوبه، تکنیکای آرام سازیم خوبه. سعی کنید به چگونگی نفس کشیدنتون، دم و بازدمتون دقیق بشید. و آرامش و کنترل ذهن و بدنتون رو دست بگیرید. سخته ولی شدنیه
نوشتن راه حل خیلی خوبی میتونه باشه، رو من که خیلی جواب میده. اصولا ذهن ما دوست داره به چیزایی که تموم نشده فکر کنه. شاید پیش اومده براتون که یه آهنگی تو ذهنتون بره و هی تکرار بشه تو ذهنتون، اینجور مواقع میگن اگه به انتهای آهنگ فکر کنید از شر تکرار دوبارش خلاص میشید. نوشتن فکرها هم مثل همین عمل میکنه و وقتی مینویسیم ذهنمون خلاص میشه و اون فکر رو رها میکنه.