چطور موقع عصبانیت به خودمون مسلط باشیم؟
کسی هست که عصبانی نشه، یا موقع عصبانیت کاری نکنه که بعدش پشیمون بشه؟ معمولاً عصبانیت شدید با فریاد، استفاده از لحن تند و فحش و تهمت و تحقیر و توهین یا پرتاب و تخریب اشیاء یا حمله و زد و خورد و آسیب همراهه، و اینها آرامش لحظهای میاره، چون بعدش اغلب پشیمونیه، اینطور نیست؟
در زمان آرامش چهجوری باشیم، که در زمان عصبانیت خوب آروم بشیم؟
عصبانیت یکی از احساسهای اولیه هر انسانی هست، و بهتره دنبال کنترل کردن یا آروم کردنش نباشیم. در واقع کسانی که هوش هیجانی دارن میتونن به راحت احساسات منفی خودشون رو در شرایط مختلف نشون بدن.
پشیمونی بعد از عصبانیت احتمالا به دلیل تمایل به nice بودن و یا هوش هیجانی پایین هست، افراد با هوش هیجانی مناسب به خودشون اجازه ی اشتباه میدن و البته از اشتباهاتشون درس میگیرن. ولی در اشتباهاتشون گیر نمیفتن و روی اینده تمرکز میکنن.
به جای کنترل عصبانیت بهتره دنبال رفع عواملی باشیم که ما رو عصبانی کردن، در عین حال که به راحتی به عصبانیت مون اجازه ی بروز میدیم.
سوال جدیدی با توجه به این توصیفا پیشنهاد میدم:
چه طور سریعتر عوامل عصبانیت خودمون رو در زندگی بشناسیم؟
خود عصبانیت میتونه دلیل و توجیه داشته باشه، مشکل، نوع بروزش هست و سوال من هم روی همون قسمتش. شاید دلیل عصبانیت منطقی باشه، ولی بعضی رفتارهای ناشی از اون منطقی نیست و بیشتر به عادتهای ما ربط داره، مثل بچهای که از پدر و مادرش یاد میگیره موقع ناراحتی کم یا ناراحتی شدید یعنی عصبانیت به جیغ و فریاد یا دعوا و زدن بچههای دیگه میپردازه، یا مثالهای دیگه که عدم کنترل عصبانیت فاجعه به بار میاره.
درسته که یکی از غرایز ذاتی ماست اما با توصیهتون اصلا موافق نیستم. میتونین حالتهای حدی فاجعهبار رو تصور کنین: مثلا کسی رو در نظر بگیرین که صرفا از روی عصبانیت به یک دلیل کوچک آدم بکشه، یا رهبر یک تیم یا جامعه رو در نظر بگیرید که به خاطر عصبانیت خسارت جبرانناپذیر به کل جامعه وارد کنه. اینها نمونهها خیالی نیستند و به فراوانی در طی تاریخ رخ دادند.
عصبانیت یا خشم رو میشه مثل یک شمشیر برنده در نظر گرفت که هر استفاده بیجا ازش ممکنه به شدت تأسفبار باشه.
کسانی که هوش هیجانی دارند به نظر میرسه باید بتونن خودآگاهی بیشتر و قدرت کنترل بیشتر در مورد هیجاناتشون داشته باشن… طبق صحبت شما مثلا کسایی که زود از کوره در میرن هوش هیجانیشون بالاست. منبع یا مشاهدهای که این صحبت رو تایید کنه دارید؟
ممکنه این عوامل هم دخیل باشند ولی مشاهدههای من میگه عصبانیت سیستم فکری و عقلی انسانها رو مختل میکنه. فرد موقع عصبانیت نمیتونه درست فکر کنه. برای خودم اتفاق افتاده که بعد از خوابیدن عصبانیتم، چندین دلیل و استناد واضح برای درستی حرف یا کارم پیدا کردم که لحظه عصبانیت اصلا به ذهنم نرسیده. در حقیقت فکر میکنم علت غالب پشیمانی از عصبانیت، کارهای نسنجیده و نپختهای هست که به خاطر ضعف سیستم فکریمون در اون لحظه انجام میدیم.
یک نکتهای که وجود داره اینه که اغلب تصور میشه مدل جایگزین عصبانی شدن، همون نایس بودن هست که اشاره کردین. ولی من فکر میکنم جایگزین مناسب، قدری زمان دادن برای فروکش کردن تدریجی خشم و بعد انجام بهترین اقدام موثر هست. این اقدام میتونه اگر لازم باشه خیلی با جدیت هم انجام بشه اما به شدت با «عصبی رفتار کردن» فرق داره و در اولی کاملا به نتیجه کار فکر میشه و در دومی کاملا به تخلیه روانی آنی.
من عنوان سوال رو خیلی دوست داشتم که پرسیده شد:
چطور کمتر و با کنترل بیشتر عصبانی بشیم؟
که به نظر میرسه عوامل قبل از عصبانی شدن رو هدف قرار داده و در راستای این پرسش قرار میگیره که
اما توضیحاتی که در متن سوال داده شد کمی ذهن رو به سمت مسئلهی دیگهای که قبلا طرح شده بود نزدیک میکنه:
در مورد عنوان اصلی سوال، غیر از عوامل روحی و معنوی، به تجربه فکر میکنم عوامل جسمی مثل میزان و زمان خواب و تغذیه مناسب میتونن در کاهش یا افزایش دچار شدن به عصبانیت موثر باشن.
مثلا افرادی که طبع گرمی دارن (به خصوص صفراویها) باید مراقب باشن در رژیم غذاییشون غذاهای با طبع متضاد استفاده کنن. مثلا به کسی که عصبانیه، اگه خیار دستش بدین بخوره عصبانیتش زودتر فروکش میکنه.
تاثیر میزان خواب هم واضحه ولی زمان ِ خواب خیلی واضح نیست. پزشکی به من میگفتند اگر زمان خوابت رو تنظیم نکنی روی ساعت 10-11 شب تا 4-5 صبح، منتظر باش که بیحوصلگی و کمتحملی سراغت بیاد.
ببینید وقتی شما عصبانی میشید، ولی بروزش نمیدید؛ مشابه یه زلزلهی کوچیک هست که انرژیش در لایههای زمین ذخیره میشه و تنش بین لایهها رو افزایش میده. این کار رو میکنین تا روزی که اون قدر از این زلزلههای کوچک روی هم انباشته شده که خواه ناخواه بروز داده میشن! اون روز، همون روزی هست که عصبانیت سیستم فکری و عقلی انسانها رو مختل میکنه.
در غیر این صورت هیچ اتفاقی به تنهایی نمیتونه آنچنان عصبانیتی به وجود بیاره که قابل بروز دادن نباشه.
شما با بروز احساساتتون، در واقع دارین بهشون اجازه ی زیستن میدین. اگه قرار بود چنین احساساتی از لحاظ فیزیولوژی به درد نخور باشن، خب اصلا وجود نداشتن! در حالی که هر کدوم از این احساسها یه مکانیزم دفاعی برای فرد هستن، مکانیزمی برای بقا. و اگه ما این مکانیزمها رو غلاف کنیم، در واقع داریم بقای خودمون و اطرافیانمون رو به خطر میندازیم.
اجازه بدین این سوال رو ازتون بپرسم: چرا احساسی به اسم عصبانیت وجود دارد؟
من مدتیه که خیلی زود و زیاد عصبی میشم در برابر همه آدمای اطرافم.
به نظرم بهترین راه تغییر محیط هست. اگر اونقدر ناراحت هستید که ممکنه کار زیادی بدی بکنید از محیط خارج بشید.
ولی این همه جا جواب نمیده.
بچه ها یکی از چیزایی که خیلی خیلی خیلی روی عصبانیت موثره فقر مالی (بی پولی) هست. خیلی دیدم و برای خودم پیش اومده که زمانی که جیبم خالیه خیلی عصبی تر هستم. شاید دلیل این حجم از نگرانی و عصبانیت که الان شاهدش هستیم وضعیت اقتصادی باشه.
برای من چیزی که بیشتر از همه موجبات عصبانیت رو ایجاد می کنه دروغ هست. همه ما می تونیم دروغ بگیم یکی بیشتر یکی کمتر ولی وقتی دروغ نمیگم اینکه جلوم دروغ گفته میشه خیلی آزار دهنده هست.
چه خوب گفتی اگر ناراحت شیم بیشتر به خودمون صدمه میزنیم نگاه باید رو به جلو باشه و البته سعی در تبدیل عصبانیت به کنش های مثبت ولی اگر عصبی شدیم هم دنبال راه حل باشیم که چطور در جهت درست استفاده کنیم ازش چون یه انرژیه به هر حال
و اینکه چطور کمترش کنیم
فقط کافی است من بدانم که عصبانیت من فقط چیزی است که نه به طرف مقابل بلکه برای خودم صدمه وارد میکند و من خودم را از آسایش و آرامش باز میدارم فکر کنم این دلیل کافی باشد تا دیگر کم کم این خصوصیت عصبی بودن را از خودم دور کنم، اکثر اوقات میشود که ما به خاطر اشتباه دیگران عصبانی میشویم و به این معنی است که من خودم را به خاطر اشتباه دیگران مجازات میکنم و به سیستم بدنم صدمه وارد میکنم آیا این کار منطقی و عقلانی است ؟ پس من این کار را نباید انجام دهم.