احتمالا برای همهمون پیش اومده که موقع عصبانیت مقدار زیادی انرژی سرکش و نافرمان (از جنس خشم) داریم که نیازه تخلیه ش کنیم!
چطور این انرژی رو تخلیه یا مدیریت میکنین؟ چه راههایی برای این کار رو تجربه کردین؟
احتمالا برای همهمون پیش اومده که موقع عصبانیت مقدار زیادی انرژی سرکش و نافرمان (از جنس خشم) داریم که نیازه تخلیه ش کنیم!
چطور این انرژی رو تخلیه یا مدیریت میکنین؟ چه راههایی برای این کار رو تجربه کردین؟
من معمولن میرفتم باشگاه، عصبانی و عصبی که بودم رکورد هام بیشتر میشد
الان اگه نتونم برم باشگاه معمولن میرم قدم میزنم، خیلی زیاد قدم میزنم
کلن با فعالیت شدید بدنی خودم رو خسته میکردم
با غر زدن پیش کسایی که قضاوتم نمیکنن ساز زدن، با پرنده ها بازی کردن، سیگار کشیدن، گیم، آشپزی کردن، دوش گرفتن(بعضی وقتا)، یه چرخ با دوستا زدن دیگه فکر کنم همینا آرومم کنه
دقیقا ورزش کردن یکی از راههای خیلی خوب برای کنترل خشم هست، من هم این کار رو میکنم. و اتفاقا همیشه در چنین مواقعی تو سالن خیلی بهتر ورزش میکنم!
البته یه موقعی با دوست مشاوری گپ میزدم، گفت این کاری که میکنی بیشتر فرار از احساست هست، و بیشتر از جنس قرص مسکن هست برای عصبانیت! و بهتره با خشمت روبرو شی و عامل ایجاد کننده ش رو برطرف کنی؛ به عبارتی به خودت اجازهی تجربهی خشم و عصبانیت رو بدی و از روشهای دیگه برا مهارش کمک نگیری!
ساز بلد نیستم، یه دوره ای ساز دهنی تمرین میکردم اونم خیلی حال میداد، واقعن آروم میکرد اما الان دیگه یادم رفته و حتی چشمم به ساز دهنیم که میفته از دست خودم عصبانی میشم که چرا ول کردم، چرا نشد (خودش شده دلیل عصبانیت)
اخه معمولن عصبانیت هایی که باهاش درگیر هستیم موارد خیلی مهم و حیات ای نیستن، و با گذر زمان یه مقدار از شدتش کم میشه و حتی میشه تصمیم بهتری گرفت،
نمی فهمم این رو، ما که خشم و عصبانیت رو داریم تجربه میکنیم دیگه! با ورزش خالی میشیم و قراره اگر میتونیم مشکل رو هم حل کنیم اما اگر زورمون به مشکل نرسه چی؟ همینجوری در عصبانیت بمونیم و برای رهایی ازش کاری نکنیم!؟
منم سازدهنی داشتم یادش بخیر
من آدم خودآموزی هستم اما واقعا موسیقی حداقل برای چند ماه استاد میخواد تا آدم فن ساز زدن رو یاد بگیره پیشنهاد میکنم ادامه بدید از همه چیز برای من تاثیرگذار تره به نظرم موسیقی صدای روحه
منم خودآموز هستم خیلی جاها اما تو این زمینه احساس ضعف میکنم، و استاد لازم دارم، مخصوصن که وسواس زیادی هم در درست اجرا کردن ها دارم که عصبیم میکنه، حتمن یه روزی دوباره میرم سراغش، یه روزی که یه کم بیشتر وقت داشته باشم
ولی خیلی حس خوبی بود اولین باری که موزیک پدرخوانده رو میزدم، یه حس خوب و موندگار توی این سال های آخری عمرم همون روز بود
عصبانیت یه رفتار خوداگاه هست.
یعنی ما می تونیم عصبانی نشیم همونطور که جلوی فک و فامیل عصبانی نمیشیم یا کنار پلیس(حالا بعضی ها اینجا هم عصبانی میشند).
حالا سوال اینجاست بهترین راه حل برای کنترل خشم چیه که هم موجب عصبانیت نشه هم باعث خود خوری و مریضی نشه.
بعضی ها میان متناسب با خشمی که دارند عصبانیت خودشون رو خالی می کنند یعنی به اندازه.
خب این باعث میشه شخص راحت بشه ولی امکان داره روابطش دچار مشکل بشه.
بهترین راه کنترل خشم می تونه شناخت از چرایی خشم باشه. هر وقت ما خشمگین میشیم که یکی از عقایدمون یا آرزوهامون زیر سوال رفته باشه.
تو قدم اول باید قبول کنیم که این عقاید ما بوده که باعث خشم شده و در قدم بعد شناخت طرف مقابل هست.
بعضی وقت ها طرف مقابل منظوری نداره و چون ما شناختی از اون شخص نداریم، میایم برای خودمون هرطوری که بخوایم صحنه جرم و می سازیم که اون شخص و گناه کار جلوه بدیم.
حالا که طرف مقابل و شناختیم باید خودمون و جای طرف مقابل بذاریم، شاید حق هم بهش دادیم، تمام این شناخت ها باعث میشه خشمون فروکش کنه.
یه فرمولی هست که میگه اگر فکر می کنی 100 درصد حق با توئه،شاید درست باشه ولی اگر فکر می کنی 70 درصد حق با توئه، حتما حق با طرف مقابل هست.
یه راه دیگه هم اینه که با خودمون یه قرارداد ببنیدم که مثلا من تو این هفته عصبانی نمیشم و کم کم تبدیل به عادتش کنیم.
برای این مرجعی دارید؟ میتونم شدت و دلایل عصبانیت در عصر امروز رو کمی تصنعی ببینم، ولی به نظرم عصبانیت ذاتا یک واکنش ناخودآگاه نسبت به نقض حریمها و ایجاد خطر حیاتیه! ممکنه این حالت امروزه به خیلی از چیزهای غیرطبیعی گسترش پیدا کرده باشه، ولی در نهایت جزئی از سیستمهای واکنشی طبیعیه مثل ترس!
نه جایی نخوندم
نه اون خشمه که می تونه طبیعی باشه. من می تونم از دست پسرم خشمگین باشم ولی نمی تونم بزنم تو گوشش چون این دیگه خشم نیست عصبانیته.
به نظرم چون عصبانیت یک رفتار انتخابی هست و می تونیم بروزش ندیم کاملا در محدوده خوداگاه قرار داره.
اون خشم هست که می تونه ناخوداگاه باشه، افرادی رو داریم که در روز 100 بار خشمگین میشن ولی عصبانی نمیشند.
خیلی ساده است ما امکان داره کنار مامور پلیس خشمگین بشیم ولی این خشم و تبدیل به عصبانیت نمی کنیم، چون برامون بد تمام میشه.
ولی عصبانیت می تونه ناخوداگاه باشه اگر و تنها اگر فرد عصبی باشه، یعنی این رفتار عصبانی جز شخصیتش باشه و الا شخصی که عصبی نیست می تونه عصبانی نشه.
دومین راه حلت خوبه، گیم هم گزینه خوبیه البته اگر نبازی
جالب بود . مواجهه مستقیم هر چند مشکله ولی زود تر به نتیجه می رسیم و چه بسا راه حل های جدید به ذهنمون برسه که بهتر مدیریت کنیم . من ذهنم رو در این موارد آزاد میذارم
من خودم شخصا زیاد بلد نیستم خودم خودمو خوب کنم و به کسی نیاز دارم .اما معمولا سازدهنی و بیرون قدم زدن بهترم میکنه