تو کشور ما پخش کردن و خوردن نذری یه مقوله فرهنگیه که با نکات بد و خوبش سالهای سال با ما همراه بوده؟ خوبی این موضوع اینه که برای همه خانواده ها کما بیش هست، ولی این پدیده فرهنگی مذهبی در خیلی از موارد که میتونه به شدت مفید و مناسب باشه در خیلی از مواردم میتونه یه معضل باشه و یا به غلط انجام بشه.
مواردی مثل ریختن زباله های نذری در سطح شهر و یا نرسیدن غذای نذری به مستحق های اصلی یکی از مهمترین مواردیه که به ذهن من میرسه.
چه معضلات و فواید دیگه ای از نگاه شما در این حرکت مردمی هست؟
شما چه برنامه یا ایده ای برای اصلاح این حرکت دارید و یا داشتید؟
امروز که از خونه اومدم بیرون دیدم دوتا ظرف حلیم پر و در بسته روی زمین خاکی کنار خونه که ماشینها شبها اونجا پارک می کنند توی یه فاصله خاصی در یک خط گذاشته شده! تنها چیزی که به ذهنم رسید این بود که احتمالا از اینا به عنوان اجر استفاده کردن.
#ایده
یه حرکتی که چند وقت پیشها هم یه چندتا هنرمند زده بودن این بود که در روز عاشورا فکر کنم یه سری عکس و بنر پخش کردن که مضمونش این بود که نذری که من میدم یا میگیرم نباید کمر یه رفتگر رو خم کنه و بار اضافی روی کارهای قبلیش بذاره . اما مساله فقط خم شدن کمر یه عده خاص نیست. مضرات بلند مدت اینا گریبان خودمون و نسلهای اینده رو میگیره یه روز . هرچند همین الانم گرفته اما سنسورهامون هنوز خوب کار نمی کنند که درکش کنند
#سوال
قدیم مردم چطوری نذری پخش می کردن؟
توی کوچه ما اصلا ظرف یک بار مصرف توزیع نمیشد. اگه کسی نذری می خواست بده یا می رفت از مسجد ظرف کرایه می کرد یا این که توی مسجد نذریش رو پخش می کرد و در نهایت خانمها و اقایونی که مایل بودن با هم ظرفها رو می شستن و خیلی وقتها برای شستن ظرفها حتی صف تشکیل میشد.
#سوال
چرا به سمت راحت طلبی کشیده شدیم؟ یا این که مغز ما اینطوری طراحی شده که ساده ترین راه رو انتخاب کنه بدون در نظر گرفتن عواقب بلند مدتش؟
1- تو شهر ما این که مسجد ها آشپزخونه داشته باشن چیز غریبی نیست(جاهای دیگه رو نمیدونم) و مسجد هایی هستند که علاوه بر نذری آشپزخونه شون که به شرکت کنندگان مراسم میدن، با وانت غذاها و نذری ها رو به محله های خاص و مردم بی بضاعت هم میرسونن.
2- اگه فعلا راحت طلبی (به قول خانم فائزه) در استفاده از ظروف، رایجه ؛ حداقل از ظروف یکبار مصرف گیاهی استفاده کنیم که به طبیعت بر میگرده و ریختن غذاها و نوشیدنی های داغ توشون بیضرره.
سوال
علت این که از گیاهی ها استفاده نمی کنیم چیه؟ قیمتش بالاتره؟ یا کاربرهای ظروف یکبار مصرف از مضرات پلاستیک نمی دونند؟ یا ظروف گیاهی حقیقا سبز نیستن و فقط سبزنما هستن؟
خب ظروف گیاهی یه کم گرون تر هستن.
و مردم هم واقعا نمیدونن چقدر تو ظرف های پلاستیکی یا لیوان های کاغذی چیز داغ خوردن مضره.
برای تشخیص گیاهی(واقعی) بودن ظروف باید وقتی تو نور آفتاب میگیریمشون رگه رگه نباشن و سطح صاف و بدون لکه و سیاهی داشته باشن. خب استفاده از برند های شناخته شده هم میتونه برای پیبردن به کیفیت راه خوبی باشه.
ما چرا نذری میدیم؟ دوست من نذر داشت، گوسفندی را قربانی کرد و در میان مردم بی بضاعت اطراف تهران توزیع کرد؟ ما چرا نذری میدیم؟ یعنی مردم به خاطر اون می آیند مراسم، خوب نیایند! ما چرا نذری میدهیم؟ قصد قربت به خدا را داریم که این راهش نیست، نوعی زندگی…، آیا ریخت و پاش ما برای ادای نذر ما کفایت می کند؟ آیا باید غذای چند ماه خودمان را کنار بگذاریم! اصلا ما چرا باید به این نحو نذری بدهیم؟ مگه مردم عادی مونده اون غذا هستند؟ نمیشه فرایندشو عوض کرد؟ آیا این موضوع به فرهنگ ما باز می گردد؟؟؟؟
بذارید منم بخشی از مشاهداتمو بگم. ما خانواده تن اشپزی های نذری رو تو روز عاشورا انجام میدیم. قبلها که ظروف یکبار مصرف نبود معولا اتفاقی که میفتاد این بود که خیلی از مردم بعد از خوردن نهار و شام غیبشون میزدن ( بخشی ازاونها ) و ماها که از صبح در حال پخت و پز بودیم مبجور بودیم تا اخر شب غذا درست کنیم. در نتیجه وقتی ظروف یکبار مصرف رایج شد یه تلاش فراگیر به اون سمت رفت .
متاسفانه وضعیت اسراف در غذاهای نذریم که واقعا تاسف باره اینکه مثلا به دلیل تعداد زیاد ادمهایی که برای خوردن نذری میان امکان پخش غذا برا بچه ها ینیست و در نتیجه برای همه افراد با همه رده های سنی به یک اندازه غذا ریخته میشه و دست اخرم مقداری زیادی تقریبا بیست و پنج درصد اون دور ریخته میشه. و از اون تاسف بار تر اینکه من خودم دیدم که برخی وقتها برای حفظ احترام برخی حتی ممکنه به مستحق واقعی نرسه.
واقعیت کسانیکه توزیع غذا میکنند اصلا فرق ظروف گیاهی و غیر گیاهی رو نمی دونن و این وظیفه ادارات و شهرداری هاست که ظروف یکبار مصرف گیاهی رو پخش کنند.
و البته موضوع چشم و هم چشمی به وجود امده در مورد میزان نذری و طریقه توزیع اون خیلی وقتها باعث اسراف بیش از اندازه در پخت و البته در زمینه توزیع میشه که مانع از اون میشه که غذا ها به مستحق واقعی برسه/
شاید در جریان نباشید ولی بخشی از مایحتاج مورد نیاز برخی هییات تهران و کرج و شهرستانها از طریق اداره اوقاف تامین میشه . چه ایرادی داره که ظروف یکبار مصرفم در اون لابه لا ها بهشون داده بشه.
یه بخش بودجه دیگه ای هم که برای امور نذری خرج میشه از طریق بودجه ای هست که پایگاه های بسیج مناطق مستقیما از بودجه فرهنگی دریافت میکنند که متاسفانه همین سیستم نظام مند که ببودجه اختصاصی برای کارهای فرهنگی داره هم خودش این موضوعات رو رعایت نمیکنه.
سوال
کسی میدونه بودجه که در ایام خاص برای استفاده در نذری توسط ارگانهایی مثل اداره اوقاف و نهادهایی مثل بسیج و سایر موارد هست چقدره و موارد مصرفی اون چطوریه؟
چه نظرهای تمیز تری میشه داشت؟( به عنوان مثال من نذر کردم که هر پانزده شعبان ساعت دوازده تا دو نصفه شب تو خیابون ها اشغالها رو جمع کنم )
مثلا نذر کتاب دیدم اما نمیدونم چقدر جواب میده. اصلا به کسی که کتاب نذری میدی می خونه یا نه؟ به نظر می رسه از قبل باید جامعه هدف نذری گیرنده رو تعیین کرد. مثلا کتاب رو به بچه های روستاها هدیه داد. یا همچین چیزی
نذر تهیه وسایل خونه برای خانواده های تازه تشکیل شده و کمک به بیماران خاص
نذر تدریس دیدم. ادمهایی که نذر می کنند که بخشی از وقتشون رو به صورت رایگان تدریس کنند برای بچه هایی که باهوش هستن اما امکانات کافی ندارن
نذر مشاوره دادن دیدم. ادمهای روانشناسی که وقت های خاصی یا برای افراد خاصی در مقابل مشاوره دادن پول خیلی خیلی ناچیزی میگرن که علت گرفتن این پول ناچیز رو گفتن چون بعضی از مردم وقتی میگی مشاوره رایگان تشویق نمی شند که بیان
نذر مواد خام
نذر لباس برای بچه های کار توی زمستون، بافتن کلاه و اینا …
نذر وقت : ادمهایی هستن که هفته ای چند ساعت میرن مراکز نگهداری از معلولین ، پرورشگاهها و خانه سالمندان و اونجا کمک می کنند به نیروهای خدماتی
نذر نوازش: یه پرورشگاه توی تهران دعوت کرده بود از مادران که هفته ای چند ساعت برن کنار بچه های کوچک و بهشون توجه و محبت بدن (نقص کارشون این بود که حتما باید مادر می بودی و وقتی به دوستم که بچه داشت پیشنهاد دادم گفت برو بابا بچه خودمو کی نگه داره اون ساعتها؟ با این که چندتا از دوستای دیگم مشتاق بودن که برن حتما اما اجازه ندادن بهشون )
این نظر آشغال جمع کردن، خیلی خوبه، من نمیدونم چرا وقتی اسم نذری میاد وسط یهو همه سمت غذا و خوراکی می روند این در حالیکه دامنه نذر خیلی گسترده است و موارد عام المنفعه زیادی را در بر میگیرد!
حکایت اش سنگ رو شنیدی؟ شاید یه زمانی ما همون مردمانی بودیم که می تونستیم در کنار هم اشی بسازیم که همه ازش بخورند اما خودمون خبر نداشتیم این توانایی رو داریم.
توی این داستانه میگه یه مردمانی بودن در شهری که خیلی دارا نبودن، اکثرا گشنه بودن و سو تغذیه داشتن. یه وقتی که گشنگی خیلی به اینا فشار اورده بود یه ادم دنیا دیده ای از شهر اینا میگذره می بینه اینا چقدر گشنه اند بابا. بهشون میگه بیایین حالا که هیچی نداریم اش سنگ بپزیم.
میگن مگه داریم؟ مگه میشه؟
شد دیگه. یه سنگ انداخت توی دیگه و کلی اب ریخت روش. بعد ادمها رو جمع کرد گفت خب اقای ب تو بگو توی خونه ات چی داری؟ خانم الف تو چی داری توی خونه ات ؟ یکی عدس داشت ، یکی رشته… تهش یه اشی شد که همه خوردن و سیر شدن
یه سری سخنرانی گوش میدادم از جاهای مختلف، توش ادمها از این می گفتن که بهترین احساساتشون رو کی تجربه کردن . اکثرا بالاترین و خوش ترین احساس با دوام رو میگفتن زمانی تجربه کردیم که به کسی کمک می کردیم: یکیش از تد بود. یافتمش لینکشو میذارم
برای همین یه گروه هایی الان هستن که به شدت دوست دارند همدلی رو از سنین قبل از دبستان، در مهدکودکها اموزشی کنند رسما
امشب توی راه برگشت دیدم این ظرفها رو درشون رو باز کرده بودن(کی؟ نمیدونم) و یکیش رو چپه کرده بودن روی خاکها و مورچه های بزرگ روشون حرکت می کردن اما جالب بود برام که اصلا ازشون برنمیداشتن. (شاید اینا اون دست مورچه های هستن که کارشون غذا جمع کردن نیست، وظایف دیگه ای دارن ) و اون یکی هم درش باز بود اما چپه نشده بود روی زمین.
حلیم هم نبود. عدسی بود مشاهده ام نقص داشت
فکر میکنم یه چیزایی مثل شام عروسی ، ولیمه حج یا نذری دادن ماهیتشون یکی باشه و برگرده به جشنی که بابت یه اتفاق خوب میفتاده چون برای همه اینها هدف مردم مستضعف نیست و بلکه یه جور همه رو مهمون کردنه چوناگه دقت کرده باشید همه اون ملاحظاتی که برای اون موارد در نظر گرفته میشه برا نذری هم هست. مثلا برای حلیم گفته میشه گوشتش کم نباشه و یا از این موارد البته بنا به تعاریف پدر بزرگم در زمانهای قدیم در روستاها این نذری دادن که اتفاقا خیلی خیلی کم بوده صرفا فرصت یه وعده غذای خوب رو به رعیت میداده.
ولی یه سری ادمها جدیدا به تعاریف خیلی خوب و جدید برای نذری رسیدن. مثلا من دیدم یه اقای خیلی خوبی توخیابان تو عاشورا و دهه محرم عقب خودروشو پر از غذا کرده بود و به کارگرهای شهرداری میداد.
واقعیت حس میکنم یه جورایی یه هدیه معنوی بابت یه موفقیت یا بهتر بگم به اتفاق خوبه. مثلا من برای اینکه قضیه سربازیم درست بشه نذر کردم که به سه نفر درس بدم. دلیلش این بود که من حس کردم که در جریان بدستاوردن مکسری خدمتم کلی مشلات داشتم که بعضیهاشون دست من نبود و درست میشد بنابراین سعی کردم تا به سه نفری که میخوان این مسیر رو برن کمک کنم و اینجوری شاید من اون دست باشم که تو کارهای که دستم نبود بهم کمک میکرد.
البته در حال حاضر حس میکنم یه جور گروه کشی باشه یعنی اینکه مثلا من اگه این اتفاق برام بیفته این کار رو میکنم. در واقع یه جور رشوه دادن به خداست که یعنی اگه این اتفاق بیفته من این پول چایی بهت میدم.
اگه بخواییم یه لغت مثل نذر تخصص راه بندازیم چی میشه؟ مثلا من که فیزیک خوندم نذر کنم مشاوره و مراقبت از سه تا بچه جنوب شهری که در امد چندانی ندارن و نمی تونن تو کلاسهای خصوصی شرکت کنند رو بر عهده بگیرم و یه جوری مثل مشاوره های قلمچی اونها رو هدایت کنم.
یه مثالم میزنم که واقعا دردناکه ولی ای کاش میشد با همین قضیه نذری این مشکل رو برطرف کرد. متاسفانه در یه دوره کوتاهی که من تو نظام اموزش و پرورش وارد شدم متوجچه شدم که فضای این مجموع به شدت به سمت درامد زایی رفته و این موضوع باعث شده تا تو این نشام افراد بیشتر به جای تکیه بر استعداد و تلاش به امکاناتشون متکین و در نتیجه ادمهاییی که امکان برخوادری از امکانات مالی زیادی رو ندارن از این پروسه اسیب شدید می بینند. من خودم در دوران دبیرستان از این موضوع خیلی شدید اسیب دیدم و میدونم مثلا اگه پدر یه بچه دبیرستانی در دوران تحصیلش ورشکسته بشه چقدر میتونه رو رویاهاش تاثیر بذاره.
یه لیست از نذرهایی که مثلا من همیشه حس میکردم باشه خیلی خوب میشه
نذر تمیز کردن جنگل از زباله.
نذر خرید کتاب و کمک به بالا بردن سطح سواد مناطق محروم
نذر غذا دادن به حیوانات در زمستون
نذر انجام نمایشهای شادی اور برای بچه های مریض
نذر اموزش فوق برنامه برای مناطق محروم .
نذر گرفتن عروسی تو خانه سالمندان.
فکر میکنم اگه نگاهمون به نذری رو عوض کنیم باعث میشه تا حس شادی بین مردمون پخش بشه و یه جورای جامعه ما چابک بشه.
توی کتاب سرگذشت موسیقی نوشته بود که زمانی در ایران مردم همینطور که الان در سوگ امام حسین دیگهای غذا برپا می کنند و عزاداری میکنند. در سوگ سیاوش اوایل این کار رو می کردن . چهلم سیاوش رو یه عزای بزرگ همگانی می گرفتن و نذری و اینا هم میدادن
چیزی که من از نذر درک میکنم اینه که قراره ما کاری رو از صمیم قلب انجام بدیم و اونو به خدا تقدیم کنیم. فقط ما و خدا هیچ کس دیگه ای این وسط نباشه.
بقیه حرفام با این فرض هست که ما قرار به عنوان یه بنده برای خدا بندگی کنیم یعنی خودمونو و کارامونو برای رضایت اون خالص کنیم.
تو زندگی برای ما مشکلی پیش میاد یا نه اصلا دلمون یه پیشرفت خاص میخواد یا به هرحال یه درخواستی از خدا داریم که کارمونو راه بندازه، یکی از راه هایی که خدا رو به اصطلاح بخوانیم و ازش چیزی رو بخوایم، نذره. تو نذر میخوایم کاری رو انجام بدیم و اونو تقدیمش کنیم، به امید اینکه خدا از ما بپذیره. برای اینکه خدا بپذیره باید کارمون، خدارو خوشحال کنه و فقط و فقط با نیت رضایت اون باشه(با درجه خلوص بالا). خب خدا چه کارایی رو دوست داره؟
همه ی کارای خوب رو… چیزایی که به دانایی ختم میشه، چیزایی که به خوب کردن حال بنده هاش ختم میشه، چیزای که به خوب کردن حال خودمون ختم میشه و…
به هر حال چه اون مسئله ای که براش نذر کردیم حل شد و چه نه، ما با خدا رابطه برقرار کردیم. که میگن هدف همینه. تنها چیزی که مهم هست کیفیت این ارتباطه.
بعضی وقت ها که نذری میدیم این فکر تو ذهنم میاد، من که حالم خوبه، حال خدا هم خوبه؟ آیا واقعا اون کاری که من انجام میدم اون کاری هست که مطلوب خواست و نظر اوست یا نه؟ من چون فکر میکنم این کار درسته انجام میدم؟ واقعا من دنبال رضایت و خواست اون هستم یا ارضا فکر خودم؟ من فکر میکنم… آیا پشت کارهای ما رضایت حضرت دوست خوابیده یا نگاه مردم و رضایت خودمان، آیا در وضعیت کنونی نذر غذا صواب داره یا نذر فرهنگ و آموزش؟؟؟؟