چقدر با اختلالات شخصیتی آشنا هستید؟

همونطور که از صورت سوال مشخصه دوست دارم بدونم چقدر با اختلالات شخصتی آشنا هستید.
برای مثال دوست دارم دو تا از اختلالات شخصیتی رو براتون توضیح بدم که اتفاقا بین قشر تحصیل کرده جامعه خیلی بیشتر شایع هست.

  • تعریف اختلال شخصیت :

اختلالات شخصیت عبارتند از مجموعه اختلال‌های روان شناختی که ویژگی اصلی آن‌ها رفتارهای خشک و غیرقابل انعطاف است. این رفتارها به اشخاص آسیب می‌رساند، چون مانع سازگاری آن‌ها با الزام‌های زندگی روزانه می‌شود و روابط آن‌ها را با دیگران مختل می‌سازد.

اختلال شخصیت خودشیفته(بیشتر در آقایان دیده میشه)

  • اختلال شخصیت خودشیفته نوعی اختلال شخصیت است که در آن فرد خود را بزرگ و مهم می‌پندارد و به گونه‌ای غلوّآمیز احساس توانایی و لیاقت می‌کند.

  • این افراد مرکز دنیای خود بوده، از هر جهت ویژه هستند، افاده‌ای و اسم‌پران بوده و در ذهن خود شخص مشهوری هستند.

  • خود را برتر از دیگران می‌دانند و از دیگران انتظار احترام و تحسین دارند.

  • خودبزرگ بینی (در خیال یا رفتار)، نیاز به مقبولیت، و فقدان حس همدلی به صورت الگویی نافذ و فراگیر که از اوایل بزرگسالی شروع شده باشد و در زمینه‌های گوناگون به چشم آید، که علامت‌اش وجود لااقل پنج تا از موارد زیر است:

  1. احساس خودبزرگ بینانه‌ای به صورت مهم پنداشتن خود داشته باشد.
  2. مشغولیت ذهنیش خیالاتی از قبیل موفقیت، قدرت، استادی و ذکاوت، زیبایی یا محبوب و دوست داشتنی بودن در حد نامحدود باشد.
  3. معتقد باشد که «استثنایی» است و تنها سایر افراد (یا موسسات) استثنایی یا رده بالا می‌توانند او را درک کنند یا او باید تنها با این افراد رابطه داشته باشد.
  4. احتیاج داشته باشد که به شکلی افراطی تحسین شود.
  5. احساس محق بودن (entitlement) بکند، یعنی به شکل نامعقولی انتظار داشته باشد برخوردی رضایت بخش و اختصاصی با او صورت گیرد یا افراد خود به خود تسلیم خواسته‌هایش شوند.
  6. در روابط بین فردی استثمارگر باشد، یعنی از امتیازات دیگران برای رسیدن به مقاصد خود استفاده کند.
  7. فاقد حس همدلی باشد، یعنی تمایلی به درک یا شناخت احساسات و نیازهای دیگران نداشته باشد.
  8. اغلب به دیگران حسودی کند یا معتقد باشد که دیگران به او حسادت می‌کنند.

یک ویدیو خیلی جالب هم در مورد شخصت خودشیفته هست که می تونید اینجا ببنید.

اختلال شخصیت نمایشی(بیشتر در خانوم ها دیده میشه)

  • افراد مبتلا به اختلال شخصیت نمایشی تحریک پذیر و هیجانی‌اند و رفتاری پررنگ و لعاب، نمایشی و برونگرایانه دارند.

  • اما علی‌رغم رفتار متظاهرانه و پر زرق و برقی که دارند، اغلب نمی‌توانند دلبستگی عمیقی را به مدت طولانی حفظ کنند.

  • این بیماران، همواره ستاره متظاهر مجلس بوده، و با دلربایی، جذابیت‌های ظاهری، و اغواگری و عشوه‌گری می‌کوشند در کانون توجه باشند

  • آنان به سرعت، روابط صمیمانه پرشوری را برقرار می‌کنند، ولی به سرعت خسته شده و احساس می‌کنند که قدرشناسی کافی از آنان به عمل نیامده است.

  • احساساتی بودن و توجه طلبی مفرط به صورت الگویی نافذ و فراگیر که از اوایل بزرگسالی شروع شده باشد و در زمینه‌های مختلف تظاهر یابد، که علامت اش وجود لااقل پنج تا از موارد زیر است:

  1. در موقعیت‌هایی که مرکز توجه نیست، ناراحت باشد و در رنج و مشقت به سر برد.
  2. مشخصه تعاملش با دیگران، رفتار نامتناسب به صورت اغواگری جنسی یا تحریک‌کنندگی جنسی باشد.
  3. ابراز احساساتش به سرعت تغییر کند و سطحی باشد.
  4. همواره از ظاهر جسمی خود برای جلب توجه دیگران استفاده کند.
  5. سبک تکلمش به نحوه افراطی مبتنی بر حدس و گمان و فاقد جزئیات باشد.
  6. خود نما و نمایشی باشد و در ابراز احساسات مبالغه کند.
  7. القا پذیر باشد، یعنی به راحتی تحت تأثیر افراد یا موقعیت‌ها قرار گیرد.
  8. روابط را خودمانی تر از آنچه واقعاً هستند، بپندارد.
13 پسندیده

خیلی جالب بود :wink:
لذت بردم. قطعا خوب خواهد بود که تعداد بیشتری از این اختلالات رو در اینجا داشته باشیم.
بنده متاسفانه شناختی از این زمینه ندارم و شاید بهتر باشه که از مطالب دوستان در این زمینه استفاده کنم.

4 پسندیده

مطالبتون خیلی مفید و زیبا ارائه شدند آقای اسلامی. خصوصا از عکسها و ویدئوی جالبی که استفاده کردید برای بیان بهتر مفاهیم خیلی لذت بردم :pray:
پرسش شما منو ترغیب کرد به خوندن یک مطلب اینترنتی در مورد عشق ورزی افراد خودشیفته و چون به نظرم خیلی جالب بود تصمیم گرفتم کل مطلب رو اینجا به اشتراک بزارم :blush:
عشق خودشیفته ها چگونه است؟

آنها یکی از جذاب ترین آدمهای کره زمین اند. شما را جذب تان می کنند، وادارتان می کنند لب به تحسین شان بگشایید و دیوانه وار دوستشان بدارید. اما کم کم ورق برمی گردد چون آنها یک خودشیفته تمام عیارند که جایی برای شما در دنیایشان ندارند!

خود شیفتگی

افراد خودشیفته جذابیت‌های زیادی دارند. آنها خوب می‌دانند چگونه انسان‌ها را به خود جذب کنند و آنها را بازی بدهند. برخورد و رفتارشان به گونه‌ای است که دیگران از همنشینی‌شان لذت می‌برند و همه در حسرت برقراری رابطه با آنها به سر می‌برند. داستان‌های زیادی برای تعریف کردن دارند هرچند بسیاری از این داستان‌ها آمیخته با افسانه‌بافی و دروغگویی است. افراد خودشیفته همه چیز را حول محور خودشان می‌بینند، فرصت‌طلب هستند و نگاهشان به انسان‌ها یک نگاه ابزاری و سیاستمدارانه است.

عشق نیاز به سرمایه‌گذاری روانی روی انسانی دیگر دارد در حالی که افراد خودشیفته نمی‌توانند به جز خودشان دیگری را ببینند و احساس‌های او را آن طور که هست، درک کنند. این افراد فقط بازیگران خوبی هستند که بازی عشق را خوب بلدند. عشق صادقانه‌ترین و صمیمانه‌ترین احساسی است که دو انسان به یکدیگر دارند.

چطور عاشق خودشیفته ها می شویم؟
افتادن در تلۀ عشق این افراد ساده است! آنها جذاب، خونسرد و رها و هستند و با ظاهر فیزیکی خود همه را عاشق خود می کنند. اما به محض اینکه مطمئن شدند قربانی ای در تله شان افتاده به شکل مرموز و گیج کننده ای تغییر رفتار می دهند. وانمود می کنند علاقه ای به طرف خود ندارند و با این کار محبت و توجه بیشتری را طلب می کنند. خودشیفته ها قادر نیستند احساسات خود را به دیگران نشان دهند. چون احساس می کنند با این کار خود را در برابر طرفشان کوچک می کنند. بنابراین هرگونه انتظار برای اینکه طرفتان به شما بگوید: “کنارم بمان. مایۀ آرامشم هستی. می خواهم باشی.” را از سر بیرون کنید! اگر گاهی از دستشان در برود و طرفشان را مورد نوازشی قرار دهند بلافاصله دنبال بهانه و توجیه برای عمل خود می گردند تا نکند طرفشان فکر کند که به فکرش بوده اند و فقط به خاطر اینکه دلتنگش بوده اند کاری انجام داده اند. در حالی که آدم های سالم خیلی ساده می گویند : “الان بهت پیام دادم فقط چون دلم برات تنگ شده بود. می خواستم جواب دادنتو ببینم. همین!”. آدمهای معمولی نیاز به توجیه های دروغ ندارند.

طعمه های افراد خودشیفته
کسانی که به هر دلیل بیشتر از دیگران نیاز به محبت دارند یا در روابط جنس مخالفی ناشی و ساده هستند به خصوص در برابر خودشیفته ها آسیب پذیر هستند. برای مثال افرادی که از مشکلات خانوادگی شدید رنج می برند یا به هر دلیل خود را در زندگی تنها و بدون حامی حس می کنند، نسبت به افرادی که در خانواده های سالم بزرگ شده، از حمایت گرم و محکم برخوردارند آسیب پذیرتر هستند.
همچنین افرادی که بنا به هر دلیل دچار تردید به خود شده اند و اعتماد به نفس کمی دارند، معمولاً این احساس را دارند که هر کاری که می کنند اشتباه است و نسبت به دیگران چیزی کم دارند، طعمۀ خوبی برای خودشیفته ها محسوب می شوند. چون هم خوب به دام می افتند و هم تا مدتی، تا زمانی که حال خودشیفته را از خودشان به هم نزده اند، با کوچک کردن خودشان در برابر وی، او را بزرگ کرده و به مقصودش می رسانند.

با این افراد خیلی خوب می‌شود فخرفروشی کرد و به دیگران نشان داد که چه رابطه خوب و موفقی داریم اما در زندگی خصوصی داستان دیگری در جریان است

عشق آنها زودگذر است
عشق‌ورزیدن آداب و ترتیبی ندارد. مهم این است که خودتان باشید و معشوق برایتان مهم باشد، اما افراد خودشیفته بسیار حساب‌شده و سنجیده رفتار می‌کنند. ممکن است مدت‌ها فکر کنند با چه هدیه‌ای می‌توانند شما را هیجان‌زده کنند یا از کدام نامه‌ها و کلمه‌های عاشقانه استفاده کنند که احساس عشق را در شما القا کنند، اما واقعیت غم‌انگیز این است که همه اینها می‌تواند فقط یک سراب باشد؛ رفتارهایی ساختگی و دروغین که از دل برنیامده‌اند.
این افراد در رابطه‌های کوتاه‌مدت موفق هستند و خیلی زود از رابطه برای دستیابی به اهداف خود استفاده می‌کنند و زمانی که به اندازه کافی متمتع شدند و کارشان با شما تمام شد، رابطه را به سادگی ترک می‌کنند. مردهای خودشیفته بیشتر به فکر بهره‌وری جنسی و زن‌های خودشیفته بیشتر به فکر بهره‌وری‌های مالی یا موقعیتی هستند.

دو روی یک چهره
هیچ کس باور نمی کند که شما چقدر از بودن در کنار یک فرد خودشیفته رنج می کشید و اگر از آنها شکایت کنید، همه شما را متهم به بی انصافی می کنند. چون خود شیفته ها بسیار جذاب و دوست داشتنی اند و هیچ کس از آنها چیز بدی نمی بیند.این تفاوت چهره در زندگی خانوادگی و زندگی اجتماعی از ویژگی‌های افراد خودشیفته است. افراد خودشیفته در جامعه مانند خورشید سوزان اما در رابطه نزدیک و عاشقانه مانند کوه یخی سردند. دو روی سکه دارند و برای کسانی که با این شخصیت‌ها آشنا نباشند، بسیار گیج‌کننده هستند. با این افراد خیلی خوب می‌شود فخرفروشی کرد و به دیگران نشان داد که چه رابطه خوب و موفقی داریم اما در زندگی خصوصی داستان دیگری در جریان است.

عشق راهی برای سودجویی، چشم و هم‌چشمی یا فخرفروشی نیست. عشق یک احساس پاک و راستین است که به انسانی دیگر داریم. فریب افراد خودشیفته را نخورید و برای عشق‌ورزیدن فقط خودتان باشید و اجازه بدهید دیگری هم خودش باشد. همدیگر را آن‌طور که هستید و هستند، بپذیرید. عشق راستین به هیچ آداب و ترتیبی نیاز ندارد.

در ادامه خوندن این مقاله هم کمک زیادی میکنه که با ادبیات خود شیفته ها آشنا بشیم و اگر احیانا درگیر رابطه ی عاطفی با یکی از این افراد هستیم، زودتر خودمون رو نجات بدیم:

زبان مشترک خودشیفته ها

6 پسندیده

توضیحات خوبی بود سوال من اینه چکار کنیم جز این گروه ها نباشیم یا فکر نکنند خودبزرگ بین و… هستیم.

3 پسندیده

سئوال مهمتر برای من اینه:

اختلال یعنی تفاوت از نُرم شخصیت افراد جامعه. وقتی این رفتارها رو اختلال می‌دونید، پیشفرض اینه که این رفتارها در اشخاص نباید وجود داشته باشه. آیا واقعا اینطوره؟

خودشیفتگی و نمایش به نظرم به نسبت نرمال میاد و نکته حادی در این رفتارها به طور کلی نمی‌بینم. برعکس حس می‌کنم اگر آقایون خودشیفته نباشن، شجاعت طبیعی برای جذب خانمها رو ندارن. بالعکس اگر خانمها نمایشی نباشن، توان جذب آقایون رو نخواهند داشت!

5 پسندیده

کلا مبحث پیچیده ایه و به نظرم تا یه جایی استاندارده و از اون بیشتر اختلاله مگرنه مگه میشه کسی خودش رو دوست نداشته باشه؟ یا زنی میل به خود نمایی نداشته باشه ؟ نباید تک بعدی ببینیم

2 پسندیده

حرفتون کاملا درسته، همه ی افراد این ویژگیها رو تا حدودی دارن ،و کاملا هم لازمه ولی وقتی این ویژگیها بصورت افراطی در یه شخص بروز پیدا کنه تا جایی که همه ی ابعاد زندگیش رو تحت تاثیر قرار بده اسم اختلال رو میشه روش گذاشت.
همیشه صحبت کردن در مورد مطالب روانشناسی کمی سخت و گمراه کننده ست ، چون اغلب ما تعدادی از ویژگیهایی که به عنوان اختلال یا بیماری معرفی میشه توی خودمون پیدا میکنیم و یا دست کم موقعیتهایی توی زندگیمون پیش اومده که تا حدودی رفتارهای شبیه به یه فرد دچار اختلال داشتیم،خب طبیعی هست که برامون سوال پیش میاد که آیا ما هم مبتلا به این اختلال شخصیتی هستیم یا نه؟
مثلا اغلب در سن نوجوانی و بلوغ ویژگیهای نزدیک به شخصیت نمایشی داریم و یا در موقعیتهای دیگه ویژگیهای مربوط به خودشیفته ها، ولی هیچوقت یک روانشناس به یک نوجوان دختر یا پسر که شخصیتش در حال شکلگیری هست و طبیعتا لازمه ی گذراندن بلوغش رفتارهای نمایشی هست برچسب شخصیت نمایشی یا خودشیفته نمیزنه.

ببینید در این دو اختلال خاص همونطور که شما گفتید ، خودشیفتگی آقایون و نمایشی بودن خانمها تا حدودی ابزارهای جذب جنس مخالف هستند و غریزی هستند ولی افراد دارای اختلال آنچنان شکل افراطی این مساله رو دارند که همه ی حس ها و نیازهای دیگه شون تحت سیطره ی این حس قرار میگیره.
همه ی ما نیاز به تحسین و تعریف داریم و در واقع توانایی تحسین و تعریف از افراد به عنوان یه مهارت کاربردی در زندگی فردی و اجتماعی شناخته شده ، توی اغلب کلاسها و کارگاههای روانشناسی زیربنای همه ی روابط نوازش افراد هست که خودش نیاز به یه بحث مفصل داره.ولی فردی رو تصور کنید که خودش رو به آب و آتش میزنه فقط برای اینکه مورد توجه و تحسین و نوازش قرار بگیره ، مثلا یه خانم که زیبایی قابل قبولی داره خودش رو بارها و بارها به تیغ جراحی بسپاره و خطراتش رو قبول کنه فقط برای اینکه مورد توجه و تحسین دیگران قرار بگیره حتی اگه به قیمت این باشه که سلامتیش به خطر بیفته.

5 پسندیده

آره یکی از معنی ها این می تونه باشه، بیشتر این معنی رو بده که کل سیستم روان مشکل داره نه بخش خاصی. بنابراین یک اختلال در کل سیستم هست.

اگر از درون به این دو مشکل نگاه کنید اصلا نرمال نیست. مشکل خودشیفته اینه که از خودش متنفره و برای اینکه این تنفر رو کسی نبینه خودش و بالا میگیره. مثل موشی که لباس شیر به تن می کنه.
نمایشی هم از درون شخصیت پوچ و توخالیه
این دوست نداشتن خود و شخصیت توخالی خیلی عذاب آوره.

بهتره بگیم اگر آقایون خود دوست نباشند نه خود شیفته . . . چون شخص خود شیفته چون خودش رو دوست نداره نمی تونه کس دیگه ای رو دوست داشته باشه.
خانوم ها هم زیبایی هایی خودشون رو نشون بدن ولی شخصیت نمایشی در همین نشون دادن معنی پیدا میکنه که این بده.

3 پسندیده

آره خیلی از افراد خیلی از این حالات و دارند ولی گفتم تفاوت خیلی اساسی وجود داره. اگر به ریشه افراد خودشیفته نگاه کنی از خودشون بدشون میاد.
تازه ما افراد خود دوست رو با افراد خود شیفته اشتباه میگیریم.

3 پسندیده