آیا در مورد اهمیت فلسفه میدانیم؟
چقدر حاضریم کودکانمان در دوره های پرورش تفکر شرکت کنند؟
منظور چه فلسفه ای هست ؟ مثلا فلسفه کانت یا شوپنهاور یا مثلا نحوه استفاده از عقل ؟ (ارسطو)
فلسفه برای اشخاص زیر سی سال خوب نیست چه برسه به کودکان
در معنای مطالعه آثار فلاسفه یا توضیح و تشریح دیدگاههای فلاسفه باشه ، آموزش فلسفه رو قبول ندارم (فلسفه برای کودکان). چون متوجه نمیشوند در حالی که خیلی از بزرگترها هم متوجه نمیشن.
اما اگه فلسفه در معنای «هنر تفکر» و دور شدن از تفکر قالبی باشه ، اینو میپذیرم. اینکه به کودکان یاد بدیم چجوری فکر کنند ، به کنجکاوی بها بدهند و حتی دنبال سوالات خودشون باشند به نظرم خوبه. هرچند که خیلی هم تلاش بکنیم آخرش آموزش و پرورش همان تفکر قالبی رو در ذهن کودکان میگنجاند و تفکر مستقل هم به قهقرا میره.
من خودم تازه با فلسفه اشنا شدم یعنی تازه فهمیدم وقتی بعضی نکات و بعی موارد ذهنی و تصوری و خلاقانه ی ذهنمون رو بررسی میکنیم و به عمق رویکرد توجه میکنیم یعنی داریم از لحاظ فلسفی تحلیل میکنیم و داریم تو مطالب فلسفی دنبالش میگردیم که نتیجه چی میشه و با کدوم مطلب ارتباط بیشتری داره و اگر به مشکل برخوردیم میتونیم با کدوم مطلب راهکار رو پیش بگیریم.
بنظرم درک فلسفه سن رو نمیشناسه گاهی در بین کودکان هم هستند کسانی که اید از افراد بزرگتر خودشون بیشتر و بهتر متوجه مطالب و خصوصیات ذهنی باشند اما نمیدونن اسمش فلسفه هست…اما ما میتونیم با بکار گیری بهتر ذهنشون ،اونا رو در موارد علمی و بحث و تحقیق کمک کنیم تا بهتر و بیشتر مطلب ها رو دنبال کنند و رها نشه.
فلسفه برای کودکان نام یک برنامۀ آموزش تفکر و مهارتهای آن است. نه به معنای مطالعۀ دیدگاههای فلاسفه. فلسفه برای کودکان در واقع آموزش فلسفهورزی و مهارت اندیشیدن است. در این برنامه کودکان در یک اجتماع پژهشی یا حلقۀ کندوکاو به فکر کردن و بررسی دیدگاه یکدیگر میپردازند. با نظرات بکدیگر مخالفت و موافقت میکنند. استدلال میکنند و از این رهگذر یاد میگیرند متفاوت بیندیشند. استدلال قلب فلسفه برای کودکان (فبک) است.
من احساس میکنم این برنامه بیشتر به منطق نزدیکتره (ممکنه استدلال کنین که منطق عموما جزئی از فلسفه به حساب بیاد). درسته؟
شايد بهتر باشه ابتدا بدونيم فلسفه چيه ، و چه هدفي رو يك فيلسوف دنبال ميكنه.
فلسفه به عنوان علم پايه با جمع آوري تفكرات با مبناي منطقي كمك ميكند تا بتونيم تا تفكر رو پرورش بدهيم ، براي همين فلسفه علمي نيست كه ابتدا و انتها داشته باشه
فلسفه رو ميشه به رشته ورزشي دو ميداني تشبيه كرد كه مادر همه ورزش هاست .
در واقع تفكر ما مثل يك آچار همه كاره هست كه ما رو قدرتمند ميكنه و نيرو هايي كه با اون آشنا نيستيم رو در خودمون شناسايي و قابل استفاده ميكنه ،
تفكر سطحي ما رو به انتهاي خودمون ميرسونه، اما همين تفكر ما رو بي انتها ميكنه و ميتونيم ادامه بديم و با عظمت خودمون رو به رو بشيم .
فلسفه چيزي بيشتر از تفكر هايدگر و هگل به ما ميده.
در مورد فلسفه براي كودكان هم در واقع نياز انسان هاست از وقتي كه ميتونن حرف بزنن شروع به شناخت و پرسش ميكنن
بچه ها فكر تحليلي ندارند اما ذهن پرسشگر دارند ، و ما از همون بدو تولد شروع به تربيت كودكانمون ميكنيم ، و همونجور كه نسبت به نيازها و آموزش هاي رفتاري و جسميشون دقت داريم بايد نسبت به ابعاد مختلف انساني اون ها هم حساس باشيم ،
و بچه ها با بازي و داستان و انيميشن ، تعامل با همديگه ، احترام به افكار متفاوت ، و نحوه پرسش درست رو آموزش ميبينن ، ياد ميگيرن چه چيزي خطاهاي ذهنيه و در واقع وقتي يه كودك ياد بگيره اين احترام متقابل رو يك جامعه نجات پيدا ميكنه ،
فرد بجاي اينكه انرژي خودش رو صرف اينكه همه رو يك شكل كنه و از تفاوت وحشت داشته باشه، ميتونه بپذيره و فقط انتخاب گر باشه و چون ياد گرفته چطور از تفكرش استفاده كنه انتخابي كه ميكنه كمترين آسيب رو بخودش ميرسونه
الان خيلي از كشورها از مدارس شروع كردند و اتفاقي كه براشون افتاده داشتن جامعه شاد ، رسيدن جرايم به حداقل ها تا جايي كه دادگاه ها و زندان ها هيچ مراجعه كننده اي ندارند
وقتي شما احساس ارزشمندي داشته باشيد هرگز خيلي كار ها رو انجام نميديد
من به عنوان كسي كه فلسفه خوندم ، در حال تلاش هستم تا فاصله فلسفه رو با جامعه كم كنم
چون انسان ها جهان نامحدودي رو در جسمي محدود حمل مي كنند و عدم شناخت درست و مواجهه با اون ، انسان ها رو دچار سردر گمي و وحشت ميكنه
در پاسخ پست قبلي اشاره كردم كه درست سوال پرسيدن ما رو به جواب درست ميرسونه، يك از علت هاي مهم شكست هامون ، نرسيدنامون سوال درست رو نپرسيدنه، سوالات بي ربط ما رو به جواباي بي ربط با اهدافمون ميرسونه و كلا مسير بي ربطي به هدفمون رو طي ميكنيم.
يكي از علت هاي مهمي كه از كودكان شروع ميشه آموزش تفكر اينه كه بچه ها خيلي راحت ميتونن تفاوت ها رو بپذيرند و موضع خاصي ندارند و ميتونن راحت فكرشون رو رها كنند، خلاق باشند ، بپرسند.
اما آموزش فلسفه براي سن بالاي ١٨ سال بسيار دشواره، چون خارج از ساختار فكري خودشون كه با تجربيات، خانواده، جامعه، فرهنگ ، دوستان و… غيره اي كه جمع كردند، سخته تا فاصله بگيرند و جور ديگه اي نگاه كنند و رنج تغيير و قبول اشتباه رو نميپذيرند ، چون چنين مهارت و آموزشي رو نديدند ، و ترجيح ميدند بگن من درست ميگم و براش مبارزه كنن ولي خودشون رو از درد تفكر و تحمل رها كنند .
همونطور كه در تعريف فلسفه گفته شد ، در واقع ما تفكر خودمون رو پرورش ميديم و قدرتمندش ميكنيم، و منطق دستاورد فلسفه هستش كه با كمك افكار مختلف ، تئوري هاي فلاسفه و قوانين طبيعي و… و با در كنار هم قرار دادن هر آنچه باعث ايجاد فكر ميشود. به يكسري اصول رسيديم به نام منطق و تلاش اينه كه بتونيم در قالب اين اصول منطقي حركت كنيم تا در تعادل باقي بمونيم . از خطاهاي فكري دور بمونيم .
يك مثال از تعادل در منطق قديم اومده اينه افراط در شجاعت ميشه حماقت ، تفريط در شجاعت ميشه ترس ، و در بين حماقت و ترس ، ما يك كار شجاعانه انجام ميديم
كه اين براي همه رفتارها تعميم پيدا ميكنه
فلسفه برای بچه ها ضرر داره ، شما میگید نحوه درست فکر کردن ، خب این فلسفه نیست که. فلسفه یعنی بحث در مورد چیزی که علم جوابی براش نداره مثلا انسان چیه؟ حقیقت زندگی چیه ؟
این بحث ها هم بدرد بچه ها نمی خوره.
شما نمیگید چه فلسفه ای ، مثلا فلسفه نیچه ؟روسو ؟ راسل ؟ ویتگنشتاین؟
راسل میگه تو ازدواج ادم باید بتونه خارج از ازدواج هم رابطه جنسی داشته باشه.
روسو میگه چون تو طبیعت نابرابری بسیار کمی وجود داره و تمام نابرابری های موجود بخاطر پیشرفت ذهن انسانه ، امتیازی که به عده ای داده میشه که تو کاخ ها شکم چرانی کنند به قیمت رنج میلیون ها نفر تمام میشه. اینجا میگه مشکل منطق انسانه
این حرف های فلسفی ذهن یک بزرگسال و مخدوش میکنه چه برسه به کودک.
یک مثال میتونه کمک کنه تا بحث شفافتر بشه. فرض کنین به پادپُرسیها میخواین چیزی که در ذهن دارین رو با یه مثال بگین.
منظورم من اینه که فلسفه معمولا در ذهن جامعه به معنی سئوالهای بغرنج هست و این اسمگذاری ممکنه باعث بشه که افراد واکنش منفی نسبت به طرح نشون بدن!
فلسفه يعني تفكر، تفكر جزء جدايي ناپذير انسانه، تجربيات ساير كشورها نشون داده كه هيچ آشفتگي ذهني براي بچه ها نداره، بلكه جلوي آشفتگي ذهنيشون رو ميگيره ، چون ميدونن كه چطور با يك نظر متفاوت برخورد كنن
در واقع خيلي از حكايات بوستان و گلستان و مولانا و شاهنامه ، هدف فلسفه رو دنبال ميكنه
هيچ بچه اي از داستاناي كليله و دمنه گيج نميشه ،
فلسفه اي كه به بچه ها آموزش داده ميشه ، بشكل مطرح كردن نظريات فلاسفه نيست
در قالب بازي داستان و انيميشن
فقط ياد ميگيرن كه وقتي يه داستان رو ميشنون ، در موردش چطور فكر كنن، چطور سوال كنن
گفتگو و تعامل رو بدون تنش پيش ببرن و به طرف مقابل به اندازه خودشون حق بدن و احترام بزارن
در فلسفه هيچ نظري رد نميشه ، چون هر نظري از يك فكر مياد
اما نظر بايد منطقي باشه ، مثلا نظر يكي بر سفيد بودن ماسته نظر ديگري در سياه بودن، اگر بتونن دلايل درست بيارن هر دو رو ميشه پذيرفت
ولي اينكه دليلش اين باشه چون من ميگم ، يا چون سياه رو دوس دارم ، يا خيلي دلايل اين شكلي ، كه دليل درستي نيست و باعث از دست رفتن رابطه و گفتگو ميشه رو كمك ميكنيم تا تغيير بده
البته تدريس فلسفي به كودكان يك كار كاملا بررسي شدست كه متناسب با روحيه و سوالات كودكان تنظيم شده و دقيقا مشخصه تا هر رنج سني چه سوالاتي ميكنن و مسائل مهمشون چيه
اما در مورد نظريات فلاسفه ، فلسفه هم مثل هر علم ديگه نياز به استاد و راهنما داره ، كه شما رو آشنا ميكنه چجوري با ملاصدرا قدم بزنيد و با انكار خداي راسلي مواجه بشيد ، و هويت خودتون رو حفظ كنيد و يك انتخاب گر باشيد ، نه يك پيرو . فلسفه براي آرامش و استقرار آدميه نه براي آشفتگي
رشته هاي زيادي هستن كه واقعا سخت هستن ، مثل پزشكي ، فيزيك هسته اي و… ولي اينقدر موضع گيري در مقابلشون وجود نداره
پس مشكل فلسفه سختيش نيست
مشكل فلسفه مهجور بودن و ناشناخته بودنشه ، اينكه دقيقا جايگاهش ، مشخص نيست
هر چيزي كه شناخت نداشته باشيم ، ازش ميترسيم
مثل يك مكان تاريك ، كه هزار جور وهم دچار ميشيم و ميترسيم ولي وقتي چراغ رو روشن ميكنيم ، و همه اجزاي اون مكان رو ميبينيم متوجه ميشيم چيزي براي ترسيدن نبود
متاسفانه حقیقت تلخ این است که فلسفه مرده است و جایگاهی در دنیای امروز ندارد. آخرین اثر ارزشمندی که در دنیای فلسفه چاپ شد به عقیدهی من هستی و زمان اثر مارتین هایدگر بود.
ترجیح میدم کودکم بیشتر با علم و فناوری آشنا باشد تا فلسفه.
اين نگاه هم حاصل عدم شناخت فلسفه هست ، فلسفه خودش رو با تئوري هاي فلسفه تغذيه نميكنه، فلسفه خودش مولد خودش هست، و هر فردي درونش متولد ميشه، ما منتظر نيچه و كانت و دكارت و هايدگر نيستيم براي شروع و ادامه تفكر، ما متفكر بدنيا مياييم، ابزاري رو داريم و مسئوليم تا اون رو قدرتمند كنيم تا به خودمون و اطرافيان آسيب نزنيم.
فلسفه در حال حاضر حكم همون واكسن در دوران اميركبير رو داره، كه خيليا معتقد بودند كه با سرنگ اجنه وارد بدن بچه هاشون ميشه ، ولي بالاخره اهميتش شناخته شد و الان خودمون رو موظف ميدونيم تا بچه هامون رو واكسينه كنيم.
اينكه بچه ها بتونن انتخاب گر بزرگ بشن كمك ميكنه تا معضلات فردي و اجتماعي زيادي اتفاق نيوفته.
منظورتون رو از ما نمیفهمم… اگه منظورتون انسانه که خوب مثلا دونالد ترامپ هم انسانه و تمامی قاتلان و مجرمان هم انسان هستن… آیا این انسانها تفکر فلسفی دارن؟ فلسفه نوعی تفکر عمیق میخواد که عمدتا بر اساس نظریه و فرضیه هست و متاسفانه با حضور قدرتمند و پررنگ علم و تکنولوژی دیگه جایگاه گذشته رو نداره و کمرنگتر و کمرنگتر خواهد شد…
بايد بگم حتي هيتلرم انسانه ، اتفاقا نظرياتش به نيچه و خيلي از فلاسفه نزديكه، ولي ما در مورد يك فرد صحبت نميكنيم، اگر قرار بود همه قاتل و رواني باشن الان بشر وجود نداشت ، ما ميخواييم هر كسي رو كه ميتونيم نجات بديم . كه براي عملكرد مثبت دلايل محكمي داشته باشه . مثلا سيگار رو خيلي از نوجوانان ميكشن چون نميتونن دوستشون رو قانع كنن و دليلي بيارن كه بده . فقط اگر قدرت تحليل و درك و استدلال اون ها پرورش داده ميشد خيلي راحت تسليم نميشدن وقتي جوابي براي گفتن نداشتن
دیدگاهتون نسبت به موضوع خیلی سطحیه… اول این که لطفا یه منبع برای ادعاتون در مورد هیتلر بدین دوم این که فلسفه راه نجات دادن آدمها نیست…
زندگي با انتخاباي سطحي عمق پيدا ميكنه، نظريه ابر انسان نيچه و فرضيه هيتلر در مورد اينكه افراد ناتوان و معلول رو بايد از بين برد از جمله اين نظراته .
البته من دنبال قانع كردن و اثبات چيزي به كسي نيستم. چون هر كسي در مقام انتخابه.
فقط يسري كشورهايي كه مثل فنلاند ازين الگو استفاده ميكنن و در حال رشد جامعه خودشون و پايين اومدن جرايم هستن اشاره ميكنم
بنظرم با دليل صحبت بشه ميشه پذيرفت يك چيز سطحيه يا عميق اما بدون دليل ميشه همه چيز رو زير سوال برد
هیچ وقت نیچه چنین چیزی نگفته
نازی ها از صحبت های نیچه سواستفاده کردند. نیچه هم با سیاست کاری نداشت. تقریبا به این صورت بود که نازی ها خودشون و چسبوندند به صحبت های نیچه.
نیچه میگه باید به سمت ابر انسان حرکت کرد نه اینکه بزنیم بکشیم.