چند سالته؟ از اول زندگی تا الان چند تا بازی انجام دادی؟ چیزی که من شنیدم بچه ها تو کشور های اروپایی در همون سنین کم 250 بازی مختلف بازی می کنند(بازی فیزیکی و برد گیم). من در سن 26 سالگی بازی هایی که انجام دادم به 30 عدد نمی رسه. شما وضعتون چطوره؟ این بازی ها چقدر در روند زندگی ما تاثیرگذاره؟
اگر بازی کامپیوتری هم به حساب بیاد، فکر کنم به مدت چهار سال حداقل هفتهای یک بازی جدید بازی میکردم که میشه حداقل ۲۰۰ بازی کامپیوتری.
بازیهای فیزیکی و جمعی هم در همان محدوده ۲۰-۳۰ بازی بوده.
بازیهای جمعی در کوچه و محلهمان، روابط اجتماعیام را شکل داد. فقیر و ثروتمند را همزمان دیدم و سعی کردم با هر دو ارتباط برقرار کنم. چیزهای زیادی از روابط بین آدمها فهمیدم از جمله این که روی چه کسانی به هیچ وجه حساب باز نکنم. تحقیر شدن آدمها را دیدم و یاد گرفتم که کسی را تحقیر نکنم. دوستان خوبی پیدا کردم که هنوز هم با هم در ارتباط هستیم.
بازیهای کامپیوتری مهارتهای دیگرم را رشد داد. زبان انگلیسی را از این بازیها یاد گرفتم، از فعالیتهای جمعی فاصله گرفتم و کمی درونگراتر شدم. به برنامهنویسی بازیها علاقهمند شدم و سعی کردم از آن سر در بیاورم. فکر کنم دور شدن از بقیه هم سن و سالانم من را به فیزیک نزدیکتر کرد.
منم مثل علی اگه بازی های کامپیوتری به حساب بیاد بیشتر از 150 تا بازی انجام دادم . ولی بازی های جمعی کمتر شاید در حد 10 تا چون از همون اولش من درون گرا بودم و اهل تو کوچه بازی کردن نبودم .
برای من بازی کردن فقط حکم سرگرمی داشته و داره . نمیتونم هیچ خروجی ملموسی که نتیجش بازی کردن بوده رو بگم بهتون . شاید تا حدودی قوی شدن زبانم .
همیشه به این فکر میکنم اگه زمانی که صرف بازی کردن شد توی دوران نوجوونی و جوونی من اگه صرف چیزای مفید تر میشد الان کجا بودم
بازی دیجیتال و گروهی هر جفتش زیاد اما خب دیجیتال زیاد تر و همچنان ادامه داره البته نه به شدت قبل روی کامپیوتر و بیشتر روی موبایل شده الان
فوایدی چند از بازی های کامپیوتری که خودم به شخصه تجربه کردم و تایید می کنم
اگر دوست داشتید چند تا بازی رو معرفی میکنم و نکاتش رو بررسی می کنم
بازی های کامپیوتری زیاد مد نظر من نیست. چیزی که من کمبودش را داخل ایران حس میکنم بازی های رومیزی و دورهمی است. داخل جمع خانواده که واقعاً میزان این بازی ها به شدت کم شده. بازی های ساده ای مثل منچ یا مار و پله که حداقل برای یک ساعت کاری می کرد خانواده کنار هم باشه.
دقیقاً چون برات بحث سرگرمی بوده نتونستی نتیجه اش رو درک کنی. هر چند اگر بازی های رومیزی و دورهمی را حساب کنی به نظر من منبع فوق العاده عالی برای یادگیری هستند. یکم بهش فکر کن و بهمون بگو از اونا چیا یاد گرفتی؟ بازی های فیزیکی چند تا بلدی و یادت میاد؟
بازی هایی که من یادم میاد انجام دادم؛
وسطی، لی لی، الاکلنگ، استپ هوایی، والیبال، خاله بازی ، اسم فامیل، نقطه بازی، گل پوچ، نون بیار کباب ببر، منچ، مارپله، کبدی، تور ماهیگیری، جمانجی…
دیگ یادم نمیاد
بازی اول زندگی من فوتبال بود. از همه بيشتر دوسش داشتم. گوشوار طلا هم عالی برد، هفت سنگ و استپ هوا و قايم موشك و بالا بلندی، هم كلی حال ميداد.
قدرت دستام هميشه كم بود واسه همين واليبال و وسطو رو خيلی دوست نداشتم.
از بازیهای دخترونه هم، عاشق كشبازی، لی لی و شيش خونه و خاله بازی خوب بودم. البته خاله بازی خيلی كسل كننده بود، فقط سرگرمی ظهرهایی بود كه بهمون دستور ميدادن بی سر و صدا بازی كنيد.
يه بازی هم بود كه اسمش رو يادم نيست ولی خيلی مسخره بود فكر كنم شعرش اين بود كه: ما ما مجسمانه همه استوپ
خيلي هم اهل بازی های كامپيوتری نبودم و شايد در كل بيشتر از ٢٠ تا بازی رايانهای بازی نكردم، البته بيست مدل وگرنه بعضی هاش رو ميليون ها بار امتحان ميكردم
گل يا پوچ، كی كجا، اسم فاميل، راز جنگل، حكم و شلم و اين اواخر بازی های جالب مثل مافيا رو هم دوست داشتم.
ما بهش میگفتیم تامی تامی اسکلت
این چیه میشه توضیح بدی؟ یا شیش خونه
و این یکی؟
آره عالیه اگه بگی…فقط اگر اسم بازیهای گروهی که کردی و چیزایی که یادگرفتی هم بگی عالی میشه.
گشوار طلا اسم يه بازي بود هر كس يه اسم داشت مثل گرگم به هوا
ولي نميدونم واقعا چرا اسمش هيچ ربطي به بازي نداشت، بچه ها يه مادر داشتن كه گرگ ميومد بايد اسم بچه ها رو حدس ميزد
اسم هر كس رو كه صدا ميزد اون بايد فرار ميكرد و ميومد بغل مادرش
واقعا اسمش هيچ ارتباطي به بازي نداشت ولي بازي خيلي خوبي بود.
شيش خونه هم تركيبي از لي لي و هشت خونه بود، يكم راحت تر و شايد شيرازي تر، اخه به جاي اون شكل هندسي معروف، يه مستطيل با ٦ تا مربع داخلش بود كه بايد رو خط نرفت، من دوسش داشتم چون راحت بود و خيلي توش برنده ميشدم.
من به این لیست چندتا بازی دیگ هم اضافه کنم: کش بازی و قایم باشک و بالا بلندی ها که آرزو اشاره کرد و خاطرات خوبی را در من زنده کرد، بعلاوه یک قل و دو قل ،( این بازی برای تقویت عضلات ظریف انگشتان عالیه) راز جنگل، تاب بازی ( همیشه مادرم وسط چارچوب در طناب می انداخت و برامون تاب درست می کرد، عااالی بود)، عمو زنجیرباف ، ی بازی هم بود اسمشو یادم نمیاد، ی نفر وسط مینشست و بقیه دورش حلقه می زدند و شعری رو میخوندند: این دختره، اینجا نشسته گریه می کنه، زاری می کنه، از بین ماها یکی و بزن… ی چیزایی شبیه این بود.جالب بود
هفت سنگ بازی ای بود که خیلی دوستش داشتیم. وسطی ( نسخه ایرانی بازی داج بال) فوتبال ، بازی با ورقهایی که بعد از انقلاب جای ورق بازی را گرفت و کلی اطلاعات عمومی توش بود واسه بچه ها، ریگ بازی( یا همون یه قل دو قل) اشطی طی طی( یا همان کبدی) گرگم به هوا و دزد و پلیس بازی، اون موقع بازی های کامپیوتری نبود و بچه ها بیشتر باهم بازی می کردند ، کوچه ها امن تر بود و این بازی ها روحیه رقابت رو توی همه ما تقویت می کرد. من حتی یادمه مدتی مجبور بودم با خواهرم هایم تکه بازی کنم ( روی زمین خانه می کشیدند و باید توی اونها لی لی می کردی و از این چیزها) اما بعد بوردگیم هایی مثل عمو پولدار، یروپولی، سرنخ، بوردگیم جنگ ستارگان، پرواز تجارت، همه مارا به خود جذب کردند… چه حالی داشتند…
خاله بازی و گرگم به هوا و آلیسا آلیسا، آسیا بشین میشینم، عمو زنجیرباف، منچ و مارپله، با آخر اسمی که طرف میگه تو یه اسم دیگه بگو، اسم فامیل، خط و نقطه، دووز، گل یا پوچ، لی لی، فوتبال، هرکی بیشتر جلوی خندشو بگیر اون برنده ست، یه بازی ای میکردیم به تعداد حروف یه اسم خط میکشیدیم بعد اون طرف باید حرف حرف حدس میزد، شطرنج و بازی های کامپیوتری بزن بزن مثل Taken که چندبار تا آخرشو رفتم. ماریو قارچ خور ،و یه دایناسور سبزی بود تابالوگا یا اسپیرو همچین چیزی بود عاشقش بودم، مورتال کمبت، رابین هود، لاکپشت های نینجا، شورش در شهر، کُنترا ، یه بازی ایم بود مال آتاری که با تفنگش تیر میزدیم به مرغابیا اونم خیلی دوست داشتم.
اخیرا هم Shofer بازی کردم، و یخورده هم GTA و Need for Speed.
سایت رو نمیتونید تایپ کنید؟ میتونید لینک رو کپی کنید و توی نوشته وارد کنید.
همه اینایی که ایشون میگن منم بازی کردم + هفت سنگ و تیله بازی و دست دیواری و شاه وزیر و انواع مسابقات دو که اختراع خودمون بود مثلا تو یکیش باید یه لنگه پا میرفتیم و گل کوچیک و دمپایی بازی و فوتبال دستی و بازیهای تخته ای مثل دوز و تخته نرد و… فکر کنم نزدیک صد تا فقط بازی گروهی داشتیم بازیهای رایانه ای و گوشی بماند
منم همین بازی ها + راز جنگل، جرات حقیقت، هفت سنگ، پاستور بازی، حکم االبته پاستور همون پاستورای معمولی، یادمه همرو میذاشتیم رو هم، از دورتر با لنگ کفش میزدیم ببینیم چندتاش میافته گل بازی، پول بازی( پولامون رو هم میذاشتیم رو هم با کفش میزدیم). گل پوچ، جالب بود منو بردین به خاطرات بچگی.
همه اینایی که گفتید منم اره با لاستیک بازی و الک دولک و خونه سازی و پرتاب توپ تو سبد و بزن بزن و زو بازی و افتاب مهتاب و کش بازی …بازم بگم
بازی های خیلی قشنگی هستند یادمه تقریبا 7 سال پیش راز جنگل رو بازی میکردم و خیلی خوشم اومده بود
در اون سبک (راز جنگل) خیلی دوست دارم بازم تجربه کنم.
لی لی رو تو خونه ما بازی میکردند و خیلی جالب بود ولی تو ذهنم این بود که خواهرام و دخترای کوچه که بازی میکردند چرا تغییرش نمیدادن که جذاب تر شه. وسطی که خیلی قشنگ بود و هم در خانه و هم حیاط و هم کوچه بازی میکردیم.کبدی یا همون «زو» هم یادمه تو مدرسه و کوچه بازی میکردیم و چون ما لاغر بودیم یدفعه یکی از دوستان چاق که زو میکشید به زور گیرش مینداختیم و اون هم موتور زو گفتنش خاموش و حذف میشد و خیلی میخندیدم. جمانجی رو نمیدونم چیه.
همون کارت اطلاعات عمومی مثل حیوانات و گیاهان و فوتبالیست ها و ماشین ها و… منظورتونه؟
یه قل و دو قل رو یادمه مادرم اولین بار یادمون داد و خیلی هم قشنگ بود چون میتونستیم یه گوشه خونه جام حذفی راه بندازیم😅.
کوچه ها هم همونطور که گفتی پر از بازی بود حتی گاهی از جاهای دیگه کوچه یا کوچه های اطراف بچه های دیگه میومدن درخواست بازی یا رقابت میدادن.
خیلی کم، وقت ادمو میگیره مانع پیشرفت میشه