کمپانیهایی مثل HBO و Netflix تو تولید سریال قوی عمل میکنن. به نظرم الگوهای داستان پردازی و جذب بیننده توی یه دههی اخیر تغییرات اساسی کرده. میلیونها انسان یه سال یا بیشتر منتظر میمونن تا سریالی تهیه بشه، دور هم جمع میشن، غیرقانونی (!) دانلود میکنن، تو تلفن همراه یا تلویزیون سریالها رو میبینن، تا مدتها دربارهش با هم صحبت میکنن، دربارهش پیشبینی میکنن، تحلیل میکنن، مینویسن، میخونن… چرا این اتفاقها توی مدرسه نیفتاده؟! چرا توی دانشگاه نمیفته؟ چرا محیطهای آموزشی برای جذابتر کردن خودشون و جذب مخاطب تلاشی نمیکنن؟! چرا هیچ انقلاب آموزشییی اتفاق نیفتاده؟ چرا اکثر مکانهای آموزشی هیچ هیجان یا لذتی برای ما به وجود نمیارن؟ برای من مدرسه تا حدودی این حس رو داشت، ولی دانشگاه خیلی بد بود! بدترین تجربهی آموزشیم دانشگاه بود. فضای خسته و دلمرده و بیرمق…
وستورلد فیلمیه که از تکنولوژیهای آینده صحبت میکنه، از علوم شناختی، از فلسفه و از دغدغههای انسان. با دیدن فیلم دلتون میخاد دربارهی پرینترهای 3بُعدی و آیندهشون بیشتر بدونید. دلتون میخاد برین بگردین و بگین “به نظرم در مورد این قسمت از آیندهی تکنولوژی اشتباه میکنن!” یا سعی کنید نکات غیرمنطقی از توش دربیارید.
چرا کلاسهای درس ما از داستان پردازی استفاده نمیکنن؟ ما داریم تو وستورلد زندگی میکنیم، چرا یاد گرفتن از فیلمش برامون جذابتر از یادگرفتن تو خودشه؟!
سرمایه گذاری دولتی و سرمایه گذاری شخصی تفاوت این موضوعه و میبینید مدارس و دانشگاه های بزرگ غیر انتفاعی در سطح دنیا این کار رو می کنند چون هم سازمان کوچک تری هست هم برای بقا به بدنه دولت وصل نیست که خیالش راحت باشه
برخلاف @Jalal_Razavi من فکر میکنم اصلا ربطی به هزینه نداره. حتی در خیلی از موارد استفاده از این روشها هزینههای مادی و معنوی رو بسیار کاهش میده. چون بسیاری از منابع مجانی هستن و لزومی نداره سیستم آموزشی برای هدفهای خودش هزینه اضافی انجام بده.
داستان بیشتر به سیستم عظیم آموزشی در سطح یه کشور برمیگرده که مانع تغییرات اساسی میشه. خصوصیت سیستمهای بزرگ، تلاش برای ایجاد نظم در زیرمجموعهها به دلیل ترس از فراگیری بینظمی و از دست رفتن کنترله. به همین خاطر جنبههای منفی تغییرات خیلی بیشتر مورد توجه قرار میگیره. در واقع خیلی از سیستمهای بزرگ، صرفا زمانی تغییر میکنن که روشهای قدیمی باعث بحرانی عظیم بشن.
نکته مهمتر در این سیستمها، ارزیابی تغییرات از طریق یه ساختار بوروکراتیکه، یعنی هر تغییری باید از مراحل متعددی رد بشه تا بتونه به صورت فراگیر اعمال بشه. عبور از این مراحل معمولا زمان زیادی رو میطلبه چون ساختار نظارتی باید به مسائل روزمره زیادی رسیدگی کنه.
به همین خاطر هر نوع خلاقیتی در سیستم بزرگمقیاس آموزشی (یا هر سیستم بزرگمقیاس دیگهای)، یا در فرآیند طولانی ارزیابی به دلیل ترس از تغییر متوقف میشه، یا زمانی به مرحله فراگیری میرسه که دیگه فلسفه وجودی خودش رو از دست داده! بخصوص در دنیای مدرن که تغییرات در همه زمینهها بسیار سریعه، سیستمهای بوروکراتیک بسیار کند و غیرموثر عمل میکنن.
هیچ چیزی مجانی نیست شاید برای مردم رایگان باشه اما قطعا پشتش هزینه های بسیاری هست. بازگشت سرمایه از اون نکاتیه که توی کشور ما چه در سطح دولتی چه خصوصی حرف اول رو میزنه و نمیتونید این رو انکار کنید