به عنوان معلم و یا مدیر مدرسه، چه تجربههایی از دو مورد زیر داشتین:
چه جاهایی انگیزههای بیرونی، مشتاقتون کردن کاری رو با هیجان بیشتری در مدرسه انجام بدین؟
عامل مشوق چی بوده؟
چه جاهایی چیزی شما رو از انجام کاری که میخواستین بازداشته؟
مانع حرکت چی بوده؟
منظورم از انگیزههای بیرونی چیزهایی هست مثل تشویق مدیر مدرسه، انتخاب شدن به عنوان معلم نمونه، انتخاب شدن به عنوان مسئول یه فعالیت، افزایش حقوق و دسترسیها و … هست.
یکی از انگیزه های بیرونی گرفتن بازخوردهای مثبت روانی و کلامی از محیطه، وقتی که واقعی باشه.
مثلاً شوق بچه ها، معلمو به شوق میاره و بالعکس.
وقتی تکالیفشون رو انجام میدن، وقتی تو برگه ها خوب مینویسن یا در کل موفقن، سوال خوب میپرسن، مشارکت میکنن، لذت میبرن، منضبط هستن.
همکارایی که تعامل دارن، نقدت میکنن، تشویقت میکنن هم خوبن، تجربه در اختیارت میذارن،
معاون و مدیری که درکت میکنن، در حد توانشون باهات همکاری میکنن، و شفاف و روراست هستن و قدردان و پاسخگو و پیگیر.
امکانات خوب و مناسب، رسیدگی به فضای فیزیکی (نور و تهویه و نظافت و نبود صداهای مزاحم) اینا هم حس خوشایندی میده برای کار.
یه سری کارها هم هست که بنظرم فقط کاغذ بازی و تکرار مکررات و صحنه سازیه، به اسم مستندسازی و هیچوقت هم نگاه بهش نمیندازن، اینها رو اگه اجباری باشه سرسری انجام میدم تا بگذره.
تو یه سری آزمون ها یا کلاس های ضمن خدمت که امتیاز دارن اما محتوای جذاب یا کاربردی ندارن یا شکل برگزاریشون رو نمیپسندم، شرکت نمیکنم.
فرایند انتخاب معلم نمونه، اغلب از خود معلم شروع میشه، باید اعلام علاقمندی کنه، بعد امتیازش بررسی بشه، گاهی هم مدیر پیشنهاد میده، بالاخره همه میرن تو نوبت، انگار باید به همه یکی پس از دیگری برسه، همکاری که قبلاً بهش رسیده بهتره بکشه کنار، من روند رو نمیپسندم و برام فرقی نمیکنه و همیشه همون اول میکشم کنار، خودمم نمونه نمیدونم، ولی بقیه انقدر سختگیر نیستن، از طرف دیگه از نحوه قدردانی هم که سال به سال بدتر میشه شکایت دارن!
بله البته. کلاس های تخصصی (تبادل تجربه یا آزمایشگاه یا آموزش نرم افزار یا تکنیک) مربوط به هر رشته، اغلب بهترین ها هستند.
کلاس های عمومی (با نام های ظاهراً مناسب و محتوا یا اجرای ناکارآمد ) که معمولاً در جمعیت بالا و تو سالن برگزار میشه، معمولاً مفید نیستند.
مشاهده من نشون داده که دوره های غیرحضوری و آزمون های آنلاین که شاید دنبال صرفه جویی در هزینه یا وقته، یادگیری در برنداره، گاهی یک شخص مهربانی مشخصات بقیه رو میگیره و براشون انجام میده، گاهی دور هم در مدرسه انجام میشه، بدون مطالعه منابع یا در حالت بهتر تقسیم صفحات بین چند نفر. خلاصه اینجاست که نشاط و کار تیمی در آ.پ. به خوبی به چشم میاد.
جلسات آزمون حضوری بعضی طرح های مطالعاتی (ایدئولوژیک) که هرساله برگزار میشه، داستانیه از همدلی و همکاری. خوب یکیش مثلاً ساعت کلاسی محسوب نمیشه، و فقط به اصطلاح گواهی حضور داره، که دو تا از این گواهی های حضور (سالانه چنتا با موضوعات مختلف برگزار میشه) در ارزشیابی لازم و کافیه. تازه نداشته باشی هم معاونین عزیز از افرادی که زیاد دارن برات جور میکنن که به حد نصاب برسه امتیازت .
البته اگه امتیازت از یه حدی بالاتر بشه، تقدیرنامه با امضای رئیس منطقه داره که اونم تو امتیاز ارزشیابی سالانه وزنه متوسطیه
خلاصه من دو بار نیت کردم بخونم و برم و چون بعد چندماه نخوندم، نرفتم، اینم شده جزء افتخاراتم. تو اوج و شکوه تلگرام روز آزمون خونه بودم و میدیدم که اعضای گروه تلگرامی همکاران حاضر در جلسه چه تلاشی میکنن برای رسوندن جوابا به هم .
اینم پیش اومده که یه سری از مدیرا یا مسؤولایی که میخوان انگیزه حضور در فعالیتا رو ایجاد کنن، اولش حرف از امتیاز و تقدیرنامه و اختصاص ساعت ضمن خدمت میزنن، اما بعد که به اصطلاح خرشون از پل گذشت، عمل نمیکنن. یعنی با این انگیزه معلما بازی هم میشه. و گاهی بعد یه مدت البته تلافیش درمیاد و باید التماس کنن برای حضور یا گاهی هم اجبار. همین بدقولی ها دو جنبه داره یا انگیزه ها رو کاملاً میکشه یا ممکنه کمی از بیرونی به درونی تبدیلشون کنه، واقعاً ممکنه؟!
حیفم میاد کشف تازه امروزم رو ننویسم؛ همکاری گفت: همکاری هست، که به ازای دریافت مبلغی با استفاده از مشخصات فرد وارد سایت شده و به جای او در آزمون ها شرکت می کند. واقعاً چه تحلیلی میشه ارائه داد؟
دیده بودم افرادی خارج از سیستم برای انجام درس پژوهی و اقدام پژوهی تبلیغ می کنند، مانند انجام پایان نامه یا مقاله، از درون سیستم برام عجیب و جالب بود. این شکل کسب درآمد با تشخیص نیاز، این تغییر شکل اهداف و انگیزه ها از شروع طرح تا آخرین رده های اجرا.
نمیشه مطمئن بود که اهداف واقعاً و صددرصد کارایی و اثربخشی دوره ها بوده، ولی حتی اگر ادعا نیز این باشد، بعد ازین همه خطا به شکل واضح و در سطح وسیع، نباید کل طرح را زیر سوال برد، یا متوقف کرد؟
بنظرم بازی های و امتیاز دادن های آ.پ. واقعاً نیاز به بازبینی دارد، اما چگونه؟
باید از همکاران با تجربه مدیر و معاون کمک بگیرم. ای کاش کمی با من همراهی می کردند، اغلب تمایلی به حضور و تبادل نظر به این شکل ندارند، شاید بتونم سوالامو شفاهی بپرسم و خودم اینجا بنویسم. یکی از مشکلات اینه که انقدر همه تو مدرسه کار داریم و سرمون گرمه، که وقت برای بحثای اساسی و ریشه ای کمه.
یه نکته دیگه اینکه این بازی ها انقدر انواع روش های دور زدن دارن، و ازونطرف کار اصولی انقدر سخته (هم در اجرا و هم ارزشیابی) یا ناآزموده یا دیربازده که به طور طبیعی مسوولین و عموم، تمایلی به تغییرش نشون نمیدن.
سوال بسیار خوبیه. این چالش رو همیشه در زمان اجرای یک استارت اپ داشتیم. اینکه چجوری با بهره گیری از گیمیفیکشن ها، کاربران را برای برگشت به سامانه ترغیب کنیم.
در طراحی نرم افزار سامانه با استفاده از ورک فلو ها و طراحی ux مناسب میتونیم به اهداف پروژه برسیم. چند تا مثال مرتبط میزنم تا بهتر بتونی به درک برسی:
تقریبا اکثر بازیهای امروزی به گیمسنتر وصل هستند. گیم سنترها کمک میکنن تا اینکه افراد برای هر بازی جداگانه rate بگیرن. شما میتونید با طراحی یک سیستم rate بندی، دانش آموزان را برای پیشرفت بیشتر تشویق کنی. حالا اگر این این RATE قابل اشتراک گذاری باشه و اولیا هم از رتبه دانش اموز شون با خبر بشن، برای ارتقا رتبه بچه هاشون ممکنه انگیزه بیشتری برای همکاری داشته باشن. چیزی که مهمه این سیستم rate بندی باید چند پارامتره باشه. نه فقط بر اساس نمره کلاسی و یا انضباط و … میتونه شامل فعالیت های اجتماعی، تفکیک زباله، مهارت های عملی و آزمایشگاهی باشه.
همون سیستم سطح دسترسی بر اساس رتبه ای که اشاره کردین. عالیه. افراد با rate بالاتر، صاحب امتیازات خاص مدیریت بشن. مثلا در تصحیح اوراق امتحان مشارکت کنند. سرگروه های آموزشی باشن. یا اگر برای شرکت در اردوهای دانش اموزی محدودیت جمعیت دارین، افرادی که رتبه های بالاتری دارن، اولویت داشته باشند.
رقابت های گروهی را فعال تر کنید. اینکه گروه های کوچیک خودآموزشی راه بندازید و هر گروه برای نتیجه کلی گروه تشویق بشه.