تیتری خوندم تحت عنوان «دروغ چطور جز الزامات زندگیمون شد؟» و یاد بعضی خاطرات کودکی افتادم.
یه خاطره از کودکی
یادمه بچه که بودیم، وقتی میرفتیم خونه بابابزرگم، دوست داشتم پیششون بمونم. یه خالهی همسن و سال خودم داشتم و همتیپ بودیم و با هم بازی میکردیم. از اون ور بابابزرگم بود و تنقلاتی که میخریدن برام و جاهای باحالی که میبردنم و … . تازه یه تاب هم داشتن تو خونهشون و حیاطشون بزرگتر از حیاط خونهی خودمون بود … .
خلاصه یه بچه ۴-۵ ساله سختش بود از چنین بهشتی دل بکنه و بره خونهای که توجهها درش قسمت میشه و دیگه لزوما پادشاهی نمیکنه.
ولی خب از نظر مامان بابام بهتر بود ملاحظه کردن رو یاد میگرفتم و اصطلاحا همهش پلاس نمیبودم اینور و اونور. بهشون حق میدم در این مورد.
وقتی بابابزرگم بهم میگفت «تو بمون»، من میگفتم «ماماانم نمیذاره!» مامانم همیشه تو خونه راهنماییم میکردن که
زرنگ باش! ببین وقتی از فلانی میخوایم خونهمون بمونه، فقط میگه «نه ممنون. خونهی خودمون بهتره.» تو هم همین طوری بگو.
از نظر من خونهی خودمون بهتر نبود! یه خواهر بزرگتر داشتم که همهش باید بهش جواب پس میدادم، توجه خیلی کمتری دریافت میکردم و تازه هیچ کی هم نبود باهاش بازی کنم و … .
متوجهم که چرا مادرم ازم این رو میخواستن؛ و احتمالا اگه خودم هم جای ایشون بودم از بچهم این رو میخواستم، یه جور آبروداری بود. ولی بعید میدونم مامانم اون لحظه حواسشون به تاثیرهای احتمالی چنین خواستهای تو بلندمدت بوده باشه: «گاهی میشه دروغ گفت» یا «زرنگی = دروغ گفتن»
پرسش
به عنوان یه والد کجاها از بچهتون خواستین دروغ مصلحتی بگه؟
بچه که بودین، مامان باباتون برای چه کارهایی ازتون میخواستن دروغ مصلحتی بگین؟
بعضی اوقات که کسی برایمان پول میداد، زمان های که کودک بودیم بعد پدر و مادر مان میگفتند که اگر کسی برای شما پول میدهد به جز دایی، عمو، عمه و خاله … اگر پول هم ندارید شما بگویید ممنونم نمیخواهم پول دارم، و یا اگر چیزی دیگری برایمان میدادند اگر دوست هم داشتیم باید به گفته والدین مان میگفتم ممنوناً دوست ندارم، چون نمیتوانستیم بگوییم که والدین مان گفته نگیرید، ولی به نظر من این ها درس های زندگی هستند که والدین مان برایمان میدهند و ما آنزمان نمیدانیم در حقیقت هدف حفظ فرزندان شان است و یا اگر میگویند با کسی تنها جایی نروید اگر دوست هم داشته باشیم که برویم باید بگوییم دوست ندارم فلان جا بروم و غیره مسایل.
خود دروغ با توجه به شرایط و موقعیت حالت خوب یا بد بودن پیدا میکنه. به هرحال نمیشه همیشه حقیقت رو گفت. نصف تعارفات روزمره ما تقریبا دروغ هستند! اما برای اینکه مخاطب ما رنجیده نشود حقیقت رو نمیگیم. گاهی اوقات برای جلوگیری از ضرر باید دروغ گفت.
اما برای قسمت مثبت دروغ ، یعنی جایی که قواعد حکم میکند برای کاهش شر دروغ بگویم ، باید اسم مجزایی انتخاب کرد. به همین دلیل شاید یه زمانی به فرزند خودم اینجوری بگم که گاهی اوقات نمیتوان حقیقت رو گفت و بهتره حقیقت رو نگیم تا این مفهوم با مفهوم دروغگویی در جایی که زشت است دچار اشتباه نشه.
نیچه از زبان زرتشت میگه با آدمیان زیستن دشوار است ، زیرا خاموش ماندن بسی دشوارتر است
من چند باری صادق بودم برای هفت پشتم بس بود ، به وفور شاید تو فک و فامیل دروغ بگم (انقدر هم من و دوست دارند ، البته به جز اون چندباری که راستش و گفتم) ولی پیش دوستان همیشه صداقت و رعایت می کنم.
والد نشدم ولی همیشه به دوستام میگم اطرافیان شما لیاقت صداقت شمارو ندارند تا میشه راست ماجرا و نگید که امکان داره شرایط بدتر بشه.
خیلی زیاد ، چون بچه ها صداقت دارند ازشون به عنوان طعمه استفاده میشد تا اخبار درست و جابه جا کنند و پدر مادرها این و می دونستند و میگفتد رفتی اونجا اگر در مورد فلان چیز ازت سوال پرسیدن بگو بلد نیستم و حرفی نزن ، وای که چه ایران کشور نازیه حیف اون بمب ها که تو ناکازاکی و هیروشیما افتاد
کار ما جزو مشاغل خیلی سخته که هیچ جا ثبت نمیشه روزی 16 الی 18 ساعت کار مدام وقتی امکان استراحت پیش میاد و تازه مواجه با توقع بیجا میشویم معمولا با دروغ رفع میشود
خدا نکنه اونطوری که حرام میشود
نه آنها از موقعیت سواستفاده میکنن و ما با دروغ کار خدا پسندانه انجام میدیم
راستش رو بخوای من دروغ نمیگم. خیییییییییلی ام سخته ها ولی خودم رو مجاب کردم که دروغ نگم حتی به مصلحت.
البته مواقعی پیش اومده که برای دیگران مجبور شدم دروغ بگم ولی در مورد خودم هرگز.
مثلا معلمایی که زیردست من هستن همیشه خراب کاریهاشون رو با دروغ مصلحتی گاهی می پوشونم جلوی مدیر که آبروشون نره یا امتیازی ازشون کم نشه. اما بعد خودم پیگیر موضوع میشم.
بچه ام ندارم. ولی دوتا خواهرزاده کوچیک دارم که مثل بچه هام هستن. به اونها هم تا بتونم یاد میدم که دروغ هرگز، حتی به مصلحت.
مامان و بابام هنوزم که هنوزه ازم میخوان موبایلشون رو جواب بدم و بگم نیستن، و منم هیچ وقت اینکارو نمیکنم و همیشه ازم عصبانی میشن