کوییز و امتحان یه راه خوب برای سنجش دانشجوها و دانش آموزاس. یه جور رقابته که بدون اون ها فرایند یادگیری خیلی کند و گاهی هم حوصله-سر-بر میشه!
الان که دنیا داره دیجیتالی پیش میره شاید راه بهتری هم برای سنجیدن دانشجوها وجود داشته باشه، ابزار یا روشی سراغ دارین که از طریقش بشه بدون مصرف کاغذ توانمندی های دانشجوها رو سنجید؟
از اون جایی که ظرفیت کلاسها رو به کاهشه (با توجه به کم شدن دانشجوها) من فکر میکنم پرسشهای کوتاه شفاهی روش خوبیه البته نه برای همه کلاسها. اگه بشه با این پرسشها بحث به وجود آورد که خیلی هم بهتره.
مثلا چنین سوالهایی رو من خیلی دوست دارم:
کلاس مکانیک کلاسیک: نیوتون میگفت اگه به جسمی نیرویی وارد نشه، تا ابد به حرکتش ادامه میده. اما نیوتون که امکان انجام آزمایش در شرایط خلا رو نداشت. پس چه طور چنین نتیجه گیری کرد؟
این سوال هیچ جواب مشخصی نداره اما شاید ذهن دانشجو رو به این سمت هدایت کنه که فیزیک یه علم کاملا تجربی نیست و به نوعی فلسفه فیزیکدان رو هم با خودش حمل میکنه.
کلاس نسبیت: اصل موضوعه اول نسبیت میگه که قوانین فیزیک در همه چارچوبهای لخت ناوردا میمانند. قوانین ماکسول که از اون سرعت نور به دست میاد به اضافه این اصل به این نتیجه منجر میشن که سرعت نور در تمام چارچوبهای لخت یکسانه. پس چرا آینشتاین دو اصل موضوعه برای نسبیت فرض کرد؟
این سوال هم جواب مشخصی نداره اما ممکنه چند دانشجو رو به این فکر بیندازه که هنوز هم سوال های زیادی در مورد نظریه نسبیت وجود داره.
کلاس کوانتوم: چرا ما معادله شرودینگر رو فقط برای الکترونها استفاده میکنیم؟ آیا میشه این معادله رو برای تمام ذرات جهان به کار برد؟ یا مثلا چرا اسپین الکترون با میدان مغناطیسی خارجی برهمکنش داره اما اسپین فوتون نداره؟
این سوالها شاید به دانشجو بفهمونه که خیلی ابهامها در مورد نظریه کوانتوم وجود داره.
کلاس اپتیک هندسی: چه طور میشه عدسیهای کروی رو جوری با هم ترکیب کرد که ابیراهی رنگ از بین بره؟
خیلی محتمله که هیچ دانشحویی به این سوال جواب نده اما حداقل ذهنش درگیر این میشه که هدف اپتیک هندسی در نهایت چیه.
کلاس اپتیک موجی: اصل هویگنس چیه و چه طوری میشه با این اصل پراش رو توجیه کرد؟
این سوالها کیفیه اما سوالهای کمی خوبی هم میشه پرسید که دانشجو رو به فکر واداره بدون این که وارد جزییات ریاضی بشه و لازم باشه چیزی رو حفظ کنه.
فکر میکنم که استاد نباید نگران این باشه که کوییز ممکنه حتی نصف وقت کلاس رو بگیره چون حتی نصف وقت کلاس برای تدریس کافیه. اگه استاد کتاب رو روی تخته کپی نکنه و وارد جزییات محاسبه نشه هرگز وقت کم نمیاره. وظیفه استاد به نظرم ساختن فضای درسه و این که سعی کنه روحیه پرسشگری و انگیزه در دانشجو ایجاد کنه.
تعریف
دانشجو - شخصی که دانش میجوید. شخصی که به دنبال دانش است بدون آن که چیزی آن را محدود کند. دانشگاه - بستر مناسبی است که دانشجو میتواند به دور از فضای محدود جامعه در آن دانش بجوید.
یه استاد باید اول از همه تکلیفش رو با تعریف بالا مشخص کنه. اگه هدف دانشجو بودن پاش کردن درسه و هدف دانشگاه تحویل دادن مدرک به دانشجو اونوقت به حال علم باید گریست.
همه اینها رو گفتم که بگم کوییز شفاهی روش خوبیه و دلیلی نداره که استاد نگران تلف شدن وقت کلاس باشه.
شاید بد نباشه که مشخص کنید در عوض از چه وسایلی میخواید استفاده کنید؟ یه ایده خام استفاده از اینترنت میتونه باشه تا مسیر سئوال و جواب و امکان ارزیابی فراهم بشه ولی نیار به امکانات پیشرفته داره!
من منظورتون رو کامل متوجه نشدم. یعنی می خواین تو مصرف کاغذ صرفه جویی کنین یا اینکه کلا یه راه دیگه ای جزآزمون کتبی؟
برای برداشت اول این به ذهنم رسید:
تو هر کلاسی یه سری تب لت مانندهایی موجود باشه که معلم اینطور موقع ها ازش استفاده کنه. مدیریت محتواش هم دست معلم. مختص کلاس.
کوییز شفاهی خوبه، ولی برای همه دانشجوها جواب نمیده!
من چند سری از امتحانام رو از بچه ها شفاهی گرفتم، با اینکه بچه ها ازم نمیترسیدن (به نظرم البته!) باز هم تو سوال های شفاهی چون فرصت کافی به خودشون نمیدادن برا فکر کردن و سریع میخواستن یه چی بگن، کم میاوردن.
یه مسئله ی دیگه ی کوییز شفاهی اینه که استاد هم باس پرسشگر خوبی باشه. یعنی بتونه با پرسش ذهن دانشجو رو روشن کنه، و به نوعی دنبال جواب مشخص نباشه. یعنی تیپ سوال های شفاهی بهتره از جنس همین سوالایی باشه که مطرح کردی.
و نکته ی خیلی مهم کوییز شفاهی: سنجش دانشجو در چنین مدل سوال هایی واقعا سخته! یعنی برا سوال با جواب مشخص میشه ارزیابی گذاشت. ولی برا سوال های با جواب باز، به قصد ساخت یک مفهوم بیشتر از اینکه مهارت فیزیک افراد (در این مدل سوال ها) سنجیده بشه ، مهارت مذاکره ی افراد سنجیده میشه.
استفاده از دنیای وب باشه و گوشی/تبلت/کامپیوتر.
یا استفاده از روش های خلاقانه و خارج از عرف
با یه مثال شاید بهتر بتونم نظرم رو بگم. توی مرکز که بودیم قبلا امتحانهای take home زیاد برگزار میشد ولی یه مشکلی که بود اساتید همیشه به جوابها مشکوک بودن و میگفتن که شما ممکنه از کسی کمک گرفتید یا چیزای دیگه. در حالی که روش امتحان فرق کرده بود دیدگاه ارزیابی فرق نکرده بود. وقتی از یه روشی استفاده میکنید باید بدونید که چه ازادیهای به افراد میدید و چه جور با توجه به اون ازادیها میتونید ارزیابیشون کنید. یعنی وقتی برای مثال take home امتحان میگیرید باید جوری سئوال بدید که مهم نباشه مشورت با بقیه یا سئوالهای بدید که ارزیابیش از این نظر راحت باشه. من خودم اینجور موقعها سئوالهای بسیار سخت میدم که دانشجو فقط بتونه ایده بده.
از این نظر که کنترل روی وب خیلی سخته قابل درکه ولی اگه ادم فکر کنه و روش مناسب طرح سئوال و ارزیابی رو پید کنه این روش خیلی مفیده. یه نکته ای که توی اموزش هیچ وقت لحاظ نمیشه اینه که ما به عنوان استاد در نظر نمیگیریم که دانشجوهای ما قراره در اینده در چه دنیائی تحقیق انجام بدن. الان به نظرم اینکه بخوایم دانشجو یه سری فرمول حفظ کنه کارائی نداره چون همیشه این فرمولها در دسترسش هستن. روش حل مسئله یا حتی بعضی وقتا روش استفاده از ابزار نوین برای پیدا کردن اطلاعات میتونه خیلی بیشتر مفید باشه.
و به نظرم به خاطر همین سختیه که استاد روش سنتی رو بیشتر میپسنده و تلاشی برای بهبود وضعیت نمیکنه.
پرسش
آیا سنجش دانشجو واقعا لازمه؟
آیا خروجی سیستمی که دانشجوها رو رتبهبندی (با نمره یا هر روش دیگهای) میکنه بهتره؟
تجربه
یه استاد ریاضی داشتم که حقیقتا ازش یه چیزهایی یاد گرفتم. میگفت از نظر من نمره بی معنیه، دانشجو یا پاس میشه یا میافته. پیش زمینه ذهنیاش هم این بود که کسی رو نندازه مگه این که دانشجو آنچنان بی میل به موضوع درس باشه یا در امتحان شرکت نکنه که بیافته. اگر هم کسی رو میانداخت با بالاترین نمره ممکن این کار رو میکرد.
با همین استاد هم درس ریاضی ۲ داشتم و هم معادلات. هرگز سر کلاس یک معادله حل نکرد بلکه فقط درباره کلیت نظریه معادلات دیفرانسیل صحبت میکرد و اهمیت اثبات وجود جواب یکتا. مثالهای زیادی میزد از این که چه طور فیزیکدانها با روش نادرست به جواب درست میرسن. بحث همیشه دو طرفه بود و دانشجوها با اعتماد به نفس زیادی در بحثها شرکت میکردن. یادمه یکی از این بحثها این بود که چرا اعداد مختلط سه بعدی نداریم ولی چهار بعدی داریم.
به نظرم هر جا بخوایم حرکت و دینامیکی داشته باشیم سنجش لازمه، نشون میده کجای کار هستیم و اگه بخوایم به فلان جا برسیم، چه کار باس بکنیم.
اینکه ایا نمره ی یه امتحان میتونه معیار مناسبی برای سنجش دانشجو باشه، یه بحث دیگه س. در کسب و کارها معمولا پیدا کردن سنجه های کلیدی که بشه نمایشدهنده ی موفقیت اون کسب و کار باشه خیلی مهمه:
برا اینکه بحث این سوال سر روش های برگزاری کوییز بمونه ، در باره سنجه ها پرسش جدیدی باز میکنم.