به عنوان یک فرد توجیه شده برای خرید کالاهای “ساخت ایران” این سوال رو میپرسم:
چه راه هایی رو برای معرفی و جلوی چشم بودن کالاهای ایرانی پیشنهاد می کنید.
ببنید اصلا موضوع مورد بحث، محدود کردن مشتری برای خرید نیست میخوام طرح هایی رو پیشنهاد کنیم که کالاهای ایرانی با همون کیفیتی که هستن دیده بشن، شناخته بشن.
یکی از موارد جالبی که شنیده بودم این بود که میشه در هایپر مارکت ها کالاهای ساخت ایران رو در قفسه های خاص در یک جا قرار داد و پرچم ایران رو بالای این قفسه ها بذارن. برای خودم که این صحنه جذابیت ایجاد میکنه.
در سوپرمارکتها، بعضی اقلام معمولا بیشتر در دیدرس هستن، این ها از شانس بیشتری برای خریده شدن برخوردارن؛ نه لزوم به دلیل خوب بودن محصول بلکه برای بیشتر دیده شدن آن. مثلا پفک و چیبس در مغازههای کوچیک همیشه این شانس رو داشتن که در معرض دید بچه ها باشن!
میشه چنین جاهایی رو برای کالاهای ساخت ایران در نظر داشت. جاهایی که دم در ورودی هستن و در ابتدای خرید دیده میشن، و یا قفسههایی که در نزدیکی گیت خروجی هستن و وقتی فرد در صف ایستاده بیشتر میبینتشان.
قرار دادن کالاهای ایرانی در کنار همتاهای غیرایرانیشون در حین خرید، خیلی به نظرم میتونه موثر باشه. با این کار، فرد میتونه به راحتی کیفیت، قیمت، ریخت، و سایر اجزا رو دونه به دونه مقایسه کنه و با خرد خودش (و مستقل از نکتههای بازاریابی که هر لحظه در معرضش هستیم) تصمیم بگیره کدوم رو بخره!
یعنی اجازه بدیم کالای ایرانی خودش صحبتهای لازم رو با کالاهای غیرایرانی انجام بده!
در این صورت کالاهای ایرانی در فاکتورهای جذابیت بسته بندی و یا شهرت برند کم میارن.
بیشتر دنبال راهی هستم که به نفع کالای ایرانی باشه.
نوع چیدمان در فروشگاه ها و خلاقیت زدن در این مورد مهم هست.
دیگه چه مواردی میتونه کمک کننده باشه؟
اتفاقا بعضی از کالاهای ایرانی که کیفیتشون خوبه، کم نمیارن. من تجربهی خرید کفش ملی رو داشتم و اگه با همون قیمت و کیفیت کنار کفش برند خارجی مثلا هایتک قرار میگرفت که قیمتش ۶-۷ برابره و فقط در بعضی ظریفکاریها و جزئیات متفاوته، حتما کفش ملی رو میخریدم.
البته در این روش فقط کیفیت دووم میاره و رقابت واقعی هست. یعنی با این کار، برندهای ایرانی الکی اجازهی رشد پیدا نمیکنن.
یه راه دیگه استفاده برندهای ایرانی از افراد تاثیرگذار هست (influencer marketing). البته شاید در تم سوال نگنجه، ولی فرض کنین همین کفش ملی رو یکی از فوتبالیستا استفاده کنه! با توجه به اینکه زندگی سلبریتیها برای اکثر افراد مهمه، احتمالا خوب جواب بده. ولی این روش خیلی بدیهی برای تبلیغ یه برند هست و احتمالا برندها خودشون امتحان کردن!
با نظر بقیه قطعن موافقم ولی یه چیزی هم به نظرم میاد اون هم قیمت!!!
من تجربه استفاده از خیلی از کالا های ایرانی رو داشتم که با نمونه های خارجی برابری داشته و زمانی که برابری توی نمونه خارجی با ایرانی هست به نظرم باید کالای ایرانی ارزون تر باشه. دلیلش هم اینه که خیلی ساده داخل ایران داره تولید می شه. همین الان که دارم این متن رو می نویسم جای همه ی پادپرسی ها خالی دارم شکلات اسمارت شیرین عسل با مغز پسته رو می خورم که به نظرم از نظر مزه با خیلی از شکلات های خارجی که خوردم نه تنها برابری می کنه که یه سر و گردن هم بالا تره و قیمتش هم فکر کنم 2500 تومن هست در صورتی که نمونه خارجیش تا به دست من برسه حدود 5000 تونم فکر کنم در بیاد از نظر بسته بندی هم که خیلی اکیه به نظر من.
پسسسسسسسسس اگه برندی بخواد داخل ایران دوام بیاره باید از الگوی شیرین عسل پیروی کنه (البته همین الان می تونم دو تا ایراد بهش بگیرم یکی این که سایتش چنگی به دل نمی زنه و دیگه این که بعضی از تولیداتش یا فقط داخل نمایندگی هاش هست که تعدادشون کمه و یا اصلن پیدا نمی شه برای مثال تاینی براونی).
.
.
.
.
چند خط پایین یکم درد و دل هست:
مثال کفش ملی چیزی هست که هر بار از جلو نمایندگی هاشون رد میشم افسوسش رو می خورم و فکر می کنم محمدرحیم متقی ایروانی که بنای این شرکت رو بهش مدیون هستیم اگر الان زنده بود خودکشی میکرد!!!
یعنی دوستانی که دکور این مغازه رو می چینن چی فکر می کنن؟
دوستانی که R&D این شرکت رو اداره می کنن چی فکر میکنن؟
آخه دمپایی جلو بسته که سال 58 یکی از محصول های خوب این شرکت بود هنوز باید تولید بشه آقا اکی بشه اینقدر داغون پشت ویترین گذاشته بشه؟ یا این کیف هایی که جنسشون از پلاستیک هست و قیافه زنبیل داره باید بوسیله این شرکت به این بزرگی تولید بشه؟
به نظرم نه!!!
کفش ملی شاید کیفیت خوبی داشته باشه و خیلی از محصولاتش به روز باشه ولی تبلیغ نداره هیچ نام این این برند رو که زمانی برند جهانی بوده له کرده. ویترین و تبلیغ بزرگترین موهبت یک کسب و کار هست مثل السی وایکیکی که بعضی از جنساش از بنجل هم رد کرده ولی خیلی از دوستان همون اجناس رو می خرن و فخر می فروشن که برای السی هستش…
شاید راه حلش این باشه که بعضی مدیران شرکت هایی امثال کفش ملی رو ببریم جلوی نمایندگی برند هایی مثل ecco و Geox ببندیم با طناب به مدت دو روز به درخت (اگه نبود نیسان آبی) تا کمی قوه تخیلشون راه بی افته.
به نظرم موافقیم که یکی از نقاط قوت کالای ایرانی قیمتش هست. بگردیم ببینیم این کالاها دیگه چه نقاط قوتی دارن نسبت به همتاهای خارجیشون و از اون نقاط قوت کمک بگیریم. کسی چیزی به ذهنش میرسه؟
من ایدهی خاصی به ذهنم نرسید و برای این موضوع جستجویی کردم که به اشتراک میذارم. امیدوارم به درد بخوره
تحقیق
مستقل از کیفیت تولید، یه اثر روانشناسی وجود داره نسبت به مکان تولید محصولات، که به «اثر کشور مبدا» معروفه.
مثلا این اثر روی افراد با سن بالا، پدربزرگها و مادربزرگهامون، و همین طور روی کسانی که کمترین اطلاعاتی رو از محصول و نحوه تولیدش دارن تاثیرش بیشتره. و برعکس کمترین تاثیر رو بر روی کسانی داره که آگاهی کافی راجع به محصول، و یا نحوهی تولیدش دارن.
و یا تاثیر کشور مبدا، بر روی خرید بعضی دسته بندی های محصول بیشتر از بعضی دیگه س: برای محصولات ماندگار یا لاکچری تاثیرش بیشتر و برای محصولاتی که زود مصرف میشن مثل شکلات و شیرینی، شامپو و یا حتی کفش ورزشی، کمتر هست.
برای یه کار بازاریابی خوب، دستهبندی مشتریها و یا خود کالا خیلی مهمه. برای ادامهی بحث پیشنهاد میکنم یه دسته محصول و یه مخاطب رو انتخاب کنیم و در این باره ایده پردازی کنیم. مثلا شکلات های ایرانی نسبت به نمونههای خارجی اون ها، یا کفش، یا … .
همیشه با مادرم این بحث را میکردم که «اتو، یا کتری برقی که تکنولوژی پیچیدهای ندارند (در مقابل ماشین لباسشویی یا ظرفشویی که پیچیدهتر هستند). چرا پارسخزر نمیخری؟ چرا میخواهی چند برابر پول بدهی؟». اما مادر من هیچ وقت به کالای ایرانی اعتماد نکرد. برعکس من همیشه در یک مبارزه دائم با دیگران بودم تا نشان دهم که کالای ایرانی آنقدرها هم بد نیست.
یک چایساز کامل را از پارسخزر با قیمت ۸۰ هزار تومان خریدم. بعد از گذشت ۶ سال هنوز کار میکند.
کفش ملی خیلی راحت و ارزان است و حداقل یک سال دوام میآورد. در عوض یک کفش برند (۶ برابر قیمت) خریدم که دو هفتهای پاره شد.
خیلی از دوستان فکر میکنند مشکل کالای ایرانی در بستهبندی است. شاید تا حدی درست باشد اما من دیدهام که کالاهایی با بستهبندیهای خیلی معمولیتر در اروپا فروخته میشوند و اتفاقا بازار در دست آنهاست. برای مثال خمیردندانهایی دیدم که اصلا بستهبندی مقوایی ندارند و تیوبها را خیلی ساده درون قفسههای فروشگاهها قرار دادهاند (این کار محصول نهایی را ارزانتر میکند).
یک سری از محصولات خوب شرکت های کوچیک ایرانی، ب دلیل کمبود منابع مالی نمیتونن خودشونو معرفی کنن. (مثل کالاها یا محصولات شرکتهای دانش بنیان)
یکی از دوستان «تیزر سازی از کالاهای ایرانی گم نام» رو پیشنهاد داده که تقریبا یه ایده خام هست که در ابتدا به نظر میرسه باید یک کار تخصصی و فی سبیل اللهی باشه.
شما برای پخته شدن این ایده پیشنهادی دارین؟
همین طوری از عبارت «تیزرسازی از کالاهای ایرانی گم نام» یاد هفتهنامهها و مجلههای استارتاپی میفتم که اصولا همین کار رو میکنن، فقط به جای تیزرسازی مصاحبه میکنن و خبر متنی تهیه میکنن. و معمولا چون استارتاپ ها در ابتدای کار گمنام هستن، بهشون کمک میشه در جامعه مخاطبهایی شناخته بشن بدون اینکه هزینه ی چندانی کنن.
اگه اشتباه نکنم این جور هفته نامه ها بودجه یا کمک هایی هم از دولت میگیرن برای این کارشون تا در ابتدا بتونن پوشش کافی رو بدن. شاید بتونن با بررسی بعضی از این هفته نامه ها الهام بگیرن.
شنبه، وبنا، نوپانا، و تکرسا چهارتایی هستن که بیشتر اسمشون در دنیای استارتاپی شنیده میشه. دوتای اول به شکل مشخص به معرفی کارهای مختلف میپردازن و بخش قابل توجهی از موضوعاتشون رو به این مورد اختصاص دادن، و دوتای دومی بیشتر اخبار رو دنبال میکنن و در بین اخبار گاهی به معرفی محصولات و خدمات استارتاپی هم میپردازن.
یه تجربه شخصی از کالای ایرانی برای خانواده ما ماشین لباسشویی آبسال و گاز تهران سبحان هست که هر دو حدود ۲۰ سال هست که به خوبی دارن کار می کنن و لباسشویی رو فقط به دلیل مصرفش گاهی به فکر عوض کردنش هستن خونواده که به دلیل گرونی بی خیال شدن.
ولی مادر بزرگم یه گاز و یه یخچال از اسنوا دارن و راضی نیستن
کیفیت
قیمت
بسته بندی
طراحی
قابل دسترسی
و …
ویژگی هایی هستند که یک محصول رو برای حضور در رتبه بهتری از نظر مشتریان و موقعیت بهتری برای گرفتن بازار قرار میدن
ولی در نهایت بهترین محصولات دنیا هم برای فروخته شدن نیاز به برنامه های مدون و منظم در زمینه بازاریابی ، بازارسازی و تبلیغات دارند .
در طول دوره پیدایش صنعت تا الان همیشه لزوما محصولات خوب بازار ها رو در اختیار خودشون نگرفتن
با کیفیت ترین محصولات لزوما پر فروش ترین ها نیستند
ارزان ترین ها هم لزوما پر فروش ترین ها نیستند
زیبا ترین ها هم لزوما پر فروش ترین ها نیستند
تنها الزامی که برای یک فروش خوب مطرح میشه بازاریابی مناسب محصولات هست
بازاریابی شامل برنامه ها و نگرش های کوتاه مدت و بلند مدت برای فروش آنی ، فروش آتی و برند سازیست
با تولید بهترین ،ارزان ترین ، زیبا ترین محصول دنیا بازهم نمیتوانید بفروشید از کسی محصول شما را درک نکند
کوکاکولا
صد درصد مضر و مخرب از هر جهت برای زندگی انسان و محیط زیست
با وجود ضد تبلیغات فراوان ( البته این شرکت از این بستر استفاده بسیار مفیدی میکنه )
اما با برنامه بازاریابی ، تبلیغات ، برندینگ مناسب فروش فوق العاده ای فراهم کرده
صرف هزینه برای بازاریابی و تبلیغات محصول بسیار مهم هست و حداقل به اندازه طراحی و تولید محصول نیاز مند زمان برای تدوین یک برنامه مناسب است
دقت کنید که یک برنامه تبلیغاتی صرفا ارائه یک تبلیغات تلویزیونی ، تبلیغات محیطی در سطح شهر ، تراکت یا هر عامل دیگه ای به تنهای نیست
برنامه تبلیغاتی شروع میشه از شناخت دقیق بازار مشتریان و سلسه مراتب موجود در جامعه ای که باهاش طرف هستیم
تدوین یک مجموعه فعالیت که برای جذب افرادی با مشخصاتی مشابه جامعه آماری شما به شناخت محصول یا خدمات
این در طول مدت فعالیت شرکت شما باید بصورت مداوم در جریان باشه و شامل بازبینی و بهبود بشه
من یک کار جالب در بعضی شعبه های LCWAKIKI دیدم! یعنی یکی از فروشگاه های شعبه دار در ایران و ترکیه که تقریبا شناخت خوبی بین مردم دارند. یکی دو رگال لباس در بین لباس هاشون بود که همه لباس های تولید ایران بود. بالای همه شون نوشته بود با افتخار تولید ایران و با کیفیت ال سی واکی! مطمعنا خیلی ها کنجکاو میشن که در همچین فروشگاه هایی چطور این رگال وجود داره و چطور جنس ایرانی رو ریسک کردند و وارد اجناس ترک که در بین جامعه ایرانی مقبولیت داره آوردن!