یکی از نیازهای مبرم جوامع کنونی توسعه پایدار هست. یعنی در کنار درنظرگرفتن بعد اقتصادی پروژه ها، لازمه ابعاد محیط زیستی و اجتماعی اون هم در نظر گرفته بشه.
برای دیدن ابعاد محیط زیستی هر پروژه، لازمه روش و مبنایی وجود داشته باشه تا همه ورودی و خروجی های اقتصادی، مواد، انرژی، نیروی انسانی و … به یک مبنا تبدیل بشه تا با هم قابل مقایسه باشند و همچنین به نوعی خدمات اکوسیستم های طبیعی هم کمی بشن.
یکی از این روش ها، «اِمِرژی» (Emergy) نام داره. این واژه کوتاه شده Embodied Energy هست.
در این روش شناسی، انرژی ای که در زنجیره های اکوسیستم صرف شده است تا یک جریان انرژی یا ماده یا خدمات اکوسیستم را به وجود آورد، محاسبه می شود. واحد اندازه گیری این کمیت Solar Emjoule است.
یعنی به عنوان مثال در مورد منابع طبیعی مثل مخازن آب زیرزمینی، نفت و … می توان از طریق این روش شناسی، کار محیط زیستی (اکوسیستمی) انجام شده توسط طبیعت برای فراهم کردن آن منبع را محاسبه کرد. این کار محیط زیستی بر حسب انرژی معادل خورشیدی (Solar Emjoule) محاسبه می شود.
به نوعی از این طریق می توان منابع طبیعی را ارزش گذاری کرد.
ممنون که این روش ها رو معرفی و یکی ش رو توضیح دادین . خوبه سواد پایهی افراد در این زمینهها بره بالا.
چون کمی تخصصی بود مطمئن نیستم درست متوجهش شده باشم و پس میپرسم
ایا این روشهای ارزیابی شامل ارزیابی اثر فعالیتهای انسان رو محیط زیست هم میشه؟ مثلا اینکه برای تولید برق چقدر آب مصرف میشه؟ آیا تو ارزیابیهای محیط زیستی میگنجه؟ یا فقط تولید منابع زیست محیطی رو اندازه گیری میکنه؟
و آیا نیاز به اندازهگیری های دقیق هست و یا تخمینهای معقول برای ارزیابی محیط زیستی کافیه؟ مثلا همون تخمین بالا یه جور ارزیابی فعالیت انسانی هست.
بله میشه انتشارات آلاینده های حاصل از فعالیت های انسانی رو به روش هایی به شاخص های کار اکوسیستمی تبدیل کرد.
در واقع انتشارات اصطلاحا down-stream impact هستند و روشی مثل امرژی اونها رو به یک سری up-stream indicator تبدیل می کنه.
مثلا برای تامین هوا، آب و خاک هم معادل امرژی در نظر گرفته میشه.
در مورد مثال انتشار آلاینده ها، میشه هوای تازه مورد نیاز برای رقیق کردن اون آلاینده ها تا سطح استانداردهای محیط زیستی رو محاسبه کرد و از این طریق آلایندگی ها رو به هزینه اکوسیستمی تبدیل کرد.
این بخش رو از متن پایان نامه ام میارم شاید براتون جالب باشه…
یکی از مفاهیم مرکزی در نظریه امرژی در مدت تکاملش »کیفیت انرژی« بوده است. بر اساس تعریفی فیزیکی، از انرژی با عنوان توانایی انجام کار یاد میشود. زیرا برای انجام کار نیاز به انرژی است. از زوایه علم فیزیک، انرژی در صورت های مختلفی همچون حرارت یا جنبش مولکولی قابل اندازه گیری است و بر حسب واحدهایی چون ژول و کالری قابل بیان است. انرژی حرارتی بر اساس توانایی افزایش دمای آب قابل انداز گیری است. اما لزوما در همه فرآیندها انرژی به شکل انرژی حرارتی ظهور نمی یابد و لازم است معیارهای دیگری برای تعریف جریان انرژی وجود داشته باشد. فرآیندهایی که خارج از مفهوم موتورهای حرارتی قرار میگیرند، از انرژی هایی استفاده میکنند که در چارچوب مفاهیم ترمودینامیکی نمی گنجند. در نتیجه تبدیل انرژی های موجود در زیست کره به معادل انرژی حرارتی شان، فرآیندهای کاری موجود در زیست کره را به موتورهای حرارتی می کاهد.
اشکال مختلف انرژی، توانایی های مختلفی برای انجام کار دارند و برای اینکه انواع انرژی ها درست ارزیابی شوند لازم است که این تفاوت ها دیده شوند. یک ژول انرژی خورشیدی معادل یک ژول انرژی حاصل از سوخت های فسیلی یا یک ژول انرژی حاصل از چوب نیست، مگر اینکه همه این انرژی ها برای به کار انداختن یک موتور بخار به کار روند.
سیستمی که برای استفاده از انرژی های متمرکزی چون سوخت های فسیلی طراحی شده است نمیتواند از انواع رقیق تر انرژی مثل انرژی خورشید استفاده کند. ارزیابی منابع انرژی، موضوعی سیستمی است. فرآیندهای موجود در زیست کره بسیار متنوع اند و چیزی فراتر از مکانیسم
موتورهای حرارتی هستند. در نتیجه در نظر گرفتن محتوای حرارتی انرژی، صرفا به یک جنبه از آن میپردازد و بخشی از توانایی انرژی را بیان میکندکه میتواند دمای اجسام را بالا ببرد و نمیتواند توانایی انجام کار را در فرآیندهای پیچیده تر حاضر در زیست کره شرح دهد. همچنان که در مفهوم ترمودینامیکی، ارزش انرژی انواع سوخت ها، در قالب انرژی حرارتی آنها بیان میشود، در زیست کره نیز بهعنوان یک کل لازم است انرژی ها به واحد یکتایی تبدیل شوند. در صورت داشتن چنین معیاری، سطوح مختلفی از فرآیندها را علاوه بر فرآیند موتورهای حرارتی، از کوچکترین مقیاس تا بزرگترین مقیاس که در زیست کره اتفاق میافتند، میتوان ارزیابی کرد.
بسیار جالب موضوع پایان نامه به صورت کلی چی بوده ؟ اگه باز هم اطلاعات بیشتری دارید برامون به اشتراک بگذارید و توضیحات و راهنمایی های بیشتری برای پرداختن به این موصوع معرفی نمایید
پایان نامه من در زمینه بهینه سازی سیستم مدیریت پسماند در سطح فناوری های تبدیل پسماند در شهر تهران بوده که از تلفیق دو روش چرخه عمر و امرژی استفاده کردم.