به دنباله موضوع آیا حذف تنوین، تشدید و همزه آسیبی به زبان فارسی وارد میکنند؟ پرسشی برام ایجاد شد. که چه واژههایی رو استفاده میکنیم که عربی هستند اما در اصل ریشه پارسی دارند؟
کلمههای عربی به خاطر داشتن الگو، به نظر کاملاً بومی عربی میان، در صورتی که واقعاً اینطور نیست. ما گاهی فکر میکنیم بیشتر واژههای ما عربی هستند که البته همین طور هست. اما تعداد واژههای تبدیل شده به عربی هم کم نیست. نمونههایی از اونها واژه کهربا است. در زبان عربی به برق میگویند کهربا، یعنی کاهربا که واژه پارسی هست. خوب برعکس ما به میگیم برق که احتمال داره عربی باشه.
واژه جالب دیگه مسجد هست که از کلمه مزگت پارسی گرفته شده.
یا کعبه، که باز از واژههای هند و اروپایی cube که پارسی باستان هم جزئی از اونهاست گرفته شده.
اما اینها چون تبدیل میشن به الگوی زبان عربی به نظر کاملاً عربی میان.
به نظر شما چه واژههایی در زبان عربی از زبان پارسی دریافت شده؟
دو تا لینک خوب از ویکیپدیای فارسی پیدا کردم که به همین موضوع پرداختن.
اولی فهرست واژههای عربی با ریشه فارسیه که از چیزی که فکر میکردم پر و پیمونتره. یکی از کلمات عجیبش «بوسیدن» هست که جالبه ازش فعل هم گرفتن. اگه اشتباه نکنم برای «جوراب» هم چنین اتفاقی افتاده.
جالبه که مثلا «برقع» هم از «پرده» تو فارسی رفته. سوال من اینه که مثلا برای پرده خونه هم استفاده میشه؟ یا فقط به اون پارچهای که خانمها صورتشون رو باهاش میپوشونن گفته میشه؟ اصلا از چه زمانی وارد شده؟ چه ارتباطی بین شکلگیری برقع به عنوان پوشش و وارد شدن این کلمه به عربی وجود داره؟
صفحه دومی که گفتم مختصرا تاثیر زبان فارسی بر عربی رو شرح میده.
کلمه مسجد یه کلمه کاملا عربی است به دلیل اینکه از ریشه و کلمه سَجَد گرفته شده، سَجَد یعنی سجده کردن و مسجد اسم مکان برای سَجَد بر وزن مَفعِل هستش، که البته در زبان عربی برای اسم مکان از چند وزن استفاده میشه که یکیش بر وزن مفعِل میاد و مسجد یعنی محل سجده و جایی که اونجا سجده و عبادت میشه. مثل کلمه مغرب که بر وزن مفعِل هست یعنی مکان و جایی که خورشید غروب میکنه و یا مثل کلمه منزل یعنی جایی که انسان نزول میکنه و میشینه برای استراحت.