در جامعه ما ارزشهای معنوی زیادی وجود دارند که معمولا برای سنجش افراد از آنها استفاده میکنیم. البته معنویت به هیچ وجه بد نیست اما میتوان با تظاهر و صحنهسازی از آن سو استفاده کرد. در تاریخ معاصر کشورمان افراد زیادی را میشناسیم که با تظاهر (در پوشش و رفتارهای ریاکارانه) به جایگاههای بالایی رسیدهاند. معنویت بسیار قابل احترام است اما زمانی که معیاری برای انتخاب افراد شود، بسیار مشکلآفرین خواهد شد.
شهاب حسینی در فیلم دل شکسته با یک تسبیح، ته ریش، یقه دیپلمات و مدل موی ساده نقش یک جوان متدین و با ایمان را بازی میکند:
در طرف مقابل، ارزشهای قابل اندازهگیری هستند، از جمله تحصیلات و تواناییها و مهارتهای مختلف که با سنجشی ساده میتوان از آنها برای یافتن افراد شایسته استفاده کرد.
تجربه
شخصی تعریف میکرد که معمولا برای خواندن نماز در اتاق کارش میمانده است و به سالن جماعت نمیرفته است به طوری که هیچ همکاری نماز خواندناش را ندیده بوده است. خیلیها به همین دلیل طردش میکنند. بعد از مدتی رئیساش از او میپرسد: «تو که آدم خوبی هستی، پس چرا نماز نمیخوانی؟». در ادامه تعریف میکرد که بیشترین پیشنهاد رشوه را او دریافت میکرده است، شاید به این دلیل که رشوهدهندگان او را آدم بدی میدانستهاند.
پرسش
چگونه میتوانیم از ارزشهای معنوی دورتر شویم و به ارزشهای قابل سنجش نزدیک شویم؟
ارزش معنوی به نظر من یعنی معنای زندگی. درسته که توصیفتون رفع ابهام میکنه اما خود پرسش غلط اندازه. سوال شما اینه که ملاک قضاوت ما نمودهای بیرونی اعمال مذهبی نباشه، اسمش رو ارزش معنوی گذاشتید. ملاکهای قابل سنجش بسیاری در ارزشهای معنوی، چه اونایی که مذهب در اختیار ما قرار میده چه اخلاق و انسانیت، وجود داره؛ مثلاً شنیدهایم که برای سنجش مسلمانی فرد به اعمال عبادی او نگاه نکن، راستگویی و امانتداری و وفاداری به عهدش را بسنج، در آیینهای معنوی دیگر نیز امثال این کم نیست. میدونم ادامه داره ولی فعلن اینقدر به ذهنم میرسه، نظرتون چیه؟ اگه بد متوجه شدم یا بد مثال آوردم نقدم کنید لطفاً.
متاسفانه راستگویی، امانتداری و وفای به عهد هم به راحتی قابل سنجش نیستند.
توجه کنید که جامعه ما ارزشها را در جای درستش استفاده نمیکند. برای این که منظورم روشنتر شود، شرایط استخدام وزارت دفاع را ببینید:
اعتقاد به مبانی اسلام ناب محمدی(ص) و التزام عملی به احکام اسلامی و نظام جمهوری اسلامی ایران.
اعتقاد و التزام عملی به ولایت مطلقه فقیه.
اعتقاد و التزام عملی به قانون اساسی و قوانین جمهوری اسلامی.
داشتن ایمان و برخورداری از روحیه فداکاری در راه تحقق اهداف نظام جمهوری اسلامی ایران.
داشتن تابعیت جمهوری اسلامی ایران.
عدم سابقه عضویت و یا هواداری از احزاب و گروهها ، فرق ، تشکلهای سیاسی و سازمانهای غیر اسلامی ، التقاطی ، الحادی و غیر قانونی.
عدم اعتیاد به مواد مخدر ، افیونی و قرص های روان گردان.
عدم سوءسابقه و محکومیت به محرومیت از خدمات دولتی.
داشتن حسن شهرت اجتماعی و اخلاقی و رعایت موازین و شئونات اسلامی.
داشتن سلامت و توانایی جسمی و روانی لازم
دارا بودن شرایط سنی (برابرضوابط وزارت دفاع)
دارا بودن حداقل معدل 14 برای تمامی فارغ التحصیلان
چهار مورد اول به هیچ شکلی قابل اندازهگیری نیستند. تصور کنید که چه میزان از افراد توانمند در کشور به خاطر همین فیلترها حذف میشوند و چه افراد ریاکاری میتوانند به مدارج بالا برسند. وزارت دفاع برای ساخت موشک و هواپیما به دانشمندان متعهد و توانمند نیاز دارد یا افراد متدین؟
مثال شرایط گزینش نیروی کار بسیار خوب و بجا بود. وقتی اهداف معین است، افراد هم، همسو انتخاب میشوند، مثلاً ساده نگاه کنیم متخصص موشک نباید معتقد به ایدٸولوژی مخالف باشد، چون ممکن است بعداً دردسرساز شود، البته اینها فیلتر ورودی است، نظارتهای بعدی هم مهم است. با همین روند در ردههای پایین برای رفع نیاز، متخصص هم سو هم تربیت میشود. مثلاً دانشآموزانی در مدارس خاص تربیت میشوند، با معلمین خاص، سپس دانشگاههای خاص.
با اینکه با شما موافقم، میخوام از دید دیگری به قضیه نگاه کنم، حتی اگر نظامهای ایدٸولوژیک را هم در نظر نگیریم، معیارهای انسانی که به ظاهر قابل اندازهگیری نیست باز هم در عملکرد یک سازمان تأثیر دارد، اما مسأله اینجاست که برای اندازهگیری آنها نیاز به دادههای تجربی بیشتری داریم، مثلاً جالب بود که در کتاب سه بازیکن تیمی ایدهآل فرهنگ کار تیمی را مطرح کرده و سعی در این داشت که راههایی برای افزایش قابلیت تشخیص و اندازهگیری و تقویت و ترویج صفات انسانی مناسب کار گروهی اراٸه دهد.