حالا که سال‌ها از دوران مدرسه فاصله گرفتیم و کم کم با خودمون و ضعف‌هامون بیشتر آشنا میشیم، و یا سعی می‌کنیم از دوره‌ها و منابع آموزشی مختلف برای بهبود زندگی شخصی استفاده کنیم، این سوال رو ممکنه در خیلی از موضوعات از خودمون بپرسیم:
«چرا اینا رو تو مدرسه بهمون یاد ندادن؟»
شما تا حالا تو چه موقعیت هایی و در مورد چه جور مهارت یا دانشی این سوال رو از خودتون پرسیدین؟
دوست داشتین تو مدرسه چیا بهتون یاد میدادن که یاد ندادن؟
دنباله‌ی موضوع چه چیزهایی باید در مدرسه آموزش داده شود؟:
دوست داشتم در دوران ابتدایی و راهنمایی کتاب هایی تحت عنوان ؛ «اخلاق جمعی یا اخلاق انسانی یا اخلاق اجتماعی» که داخلش مفاهیم مهمی مثل رعایت حقوق دیگران و اصول زندگی اجتماعی و اخلاقی آموزش گفتاری و عملی داده میشد. و «هنر زندگی فردی» البته نه مثل مهارت های زندگی که جنبه روان شناسی داشت ؛بلکه یه چیزی از جنس زندگی در لحظه و مدیتیشن به فراخور سن و سالشون آموزش داده میشد . این دو تا کتاب سبک با تبصره هایی مثل سوق دادن به عمل یا نداشتن نمره در امتحان و… میتونست تشویق کننده و شادتر و ماندگار تر از زنگهایی مثل انشا و ورزش هم باشه.و میتونست کلی از هنجارهای اجتماعی خوب رو در بچه ها نهادینه کنه و هنر خوب زیستن فردی میتونست بچه ها رو در سال های نوجوانی از خودشون آگاه تر کنه تا زندگی بهتری رو تجربه کنن
آمار بود ولی تقریبا فقط در حد معرفی میانگین و انحراف معیار. اصلا به استنباط آماری اشاره نشده بود. متاسفانه در طول کارشناسی و کارشناسی ارشد فیزیک هم همین طور بود. به نظرم استنباط آماری یکی از پایه‌های علوم تجربی هست و در تفسیر نتایج آزمایش‌ها مهمه.
با توپولوژی میشه قضایایی خیلی کلی رو اثبات کرد بدون حل معادلات پیچیده و تجسم فضایی و استفاده از اشکال رو یاد میده.
البته وقت مدرسه هم محدوده و شاید همه اینا ممکن نباشه.
در دانشگاه هم مواردی بود که چیزایی که اساس مباحث تدریس شده بودن اصلا اشاره‌ای به آنها نمی‌شد.
سلام دوست داشتم شغل پر در آمد یاد میدادم که الان بی خانه و بی پول نمی‌شدم 
البته یاد میدادن،خ،
مدرسه ما رو برای دو هدف باید تربیت کنه از نظر من. یکی برای مهارت های مقدماتی و پیدا کردن علایق شغلیمون و دوم برای زندگی اجتماعی و ارتباط با آدما.
چیزی که من رو به عنوان یه معلم آزار میده تو مدرسه این هست که بچه ها تحت تاثیر کلیپ های اینستا و ایلان ماسک و موفق های دانشگاه نرفته هی میپرسن: خانم فیزیک چه به درد ما میخوره. خانم مثلثات چه بدرد ما میخوره. در حالی که یادگیری دروسی مثل ریاضی فیزیک داره مدار استدلال و پرسشگری اونها رو تقویت می کنه.
و خب این وظیفه معلم هست که استرس رو با نحوه رفتار و ارزش دهیش جوری تو بچه ها پایین بیاره که اون اهداف آموزشی تامین بشه.
تا طعم میوه ها رو نچشیم مگه میشه گفت کدوم رو بیشتر دوست داریم. پس حداقلی از آموزش تو گرایش های مختلف لازم هست تا دانش آموز خودش رو پیدا کنه و باز وظیفه معلم هست که نتیجه دانش آموز رو تو یه درس خاص، وسیله قضاوتش رو اون دانش آموز قرار نده.
اما برای خود من چیزایی که باید یاد میگرفتم و نگرفتم تو مدرسه مهارت های ارتباطی و یادگیری واکنش مناسب تو موقعیت های مختلف بود. و برای دیگرانی که اطرافم میبینم: مهارت بحث منطقی و عدم قبول نظریات دیگران بدون تحلیل شخصی هست و مهارت تشخیص خرافه و خزعبل از منطق.