کلیدر آبروی ادبیات ایران است و من از استاد دولت آبادی برای این گنجینه ی بزرگ بسیار سپاسگزارم. سپاسگزار ایشان هستم که میراثی به بزرگی کلیدر را برای ایرانیان به یادگار گذاشتند. زمستان گذشته در ملاقاتی با ایشان خواستم از طرف خودم و همه ی مردم ایران تشکر کنم اما نشد اما اکنون که صحبت کلیدر شد هم سپاس خود را می گویم و هم به همه دوستان خواندن این کتاب را پیشنهاد می کنم چراکه کلیدر شاهنامه ای دیگر است به زبان رمان امروزی.
قدیر شخصیتی عجیب است در کلیدر. او که زمانی جزو بزرگان بوده به دلیل ورشکستگی پدر به گروه مردم عادی نزول کرده است. او با رذالت تمام گندم ها را آتش می زند و سپس نوکر اربابان می شود. در وجود او ذره ای انسانیت دیده نمی شود. این که قدیر که بود و چه کرد را تا همیشه در کلیدر می توانیم پیدا کنیم. نکته ی مهم چگونگی شخصیت پردازی و چگونگی بیان احوال شخصیت ها در لحظه های مختلف است که بحق استاد از این مهم به خوبی برآمده اند.
شاید ما از کلید بزرگتر هم داشته باشم از نوع کوتاه و نه بلند و بخاطر اینکه کمتر همسو و به میزان افت و خیز جامعه پیش نرفته و صرفا همسو با حکومت نبوده نتونستن موفق بشن.برای همین دور شدن از شناخته شدن.
کتاب پی دی افی خوندم جوی و دیوار تشنه از ابراهیم گلستان…خیلی خوب بود …دارای چند داستان بود که بنظرم همون داستان که پسرک یاد عشق دوران نوجوانی افتاده زیباترین بودکه اسمش عشق سالهای سبز بود.بغیر از این داستان نه داستان دیگه هم داشت که خیلی چیزها و وقایع اون روزها در داستان موج میزنه.
این دو کتاب هم که خریده بودم :
کتاب سوگ مادر از شاهرخ مسکوب خوندم.نامه ها و نوشته هایی که مسکوب در حین بیماری مادر و بعداز مرگ مادر یادداشت کردن .(بینظیر بود)
گفتگو در باغ از شاهرخ مسکوب …نمیدونم بگم بد بود ولی به دلچسبی اون کتابه نبود …اما خوب بود .
طریق بسمل شدن | دولت آبادی
جای خالی سلوچ | دولتآبادی
سمفونی مردگان | عباس معروفی
یک عاشقانه آرام | نادر ابراهیمی
راهنمای مردن با گیاهان دارویی | عطیه عطارزاده
نگران نباش | مهسا محب علی