یک گفتگوی خوب دو طرفه در فضای نوشتاری مثل پادپرس چه طور شکل می‌گیره؟

کسی هست که ادعا کنه همیشه تونسته در گفتگوی حضوری یا تلفنی منظورش رو خوب و کامل بیان کنه یا منظور دیگران رو خوب و درست برداشت کنه؟
اگه فرصت گفتگو کوتاه باشه، خودمون می‌مونیم و داستان داوری خودمون‌:

چرا این رو گفتم یا نگفتم؟
کاش این رو هم می‌گفتم!
کاش اون جور می‌گفتم یا نمی‌گفتم!

. . .
و طرف مقابل:

چرا این رو گفت؟
منظورش دقیقا چی بود؟
نکنه می‌خواست . . . ؟
. . .

تازه در گفتگوی حضوری و تلفنی به ظاهر، ابزار و امکانات بیشتری داریم، مثل:
نوع نگاه
زبان بدن
لحن و نحوه ادای جمله‌ها

اما باز هم خطاها باقی است.
رو این حساب کلی مطالعه و آموزش برای گفتگو و مذاکره موثر شکل گرفته.

خود من به مرور زمان و با تجربه مهارت‌های گفتگو رو بهتر کردم و هنوز دوست دارم یاد بگیرم. حذف تنش‌ها و نشخوارهای ذهنی حین و بعد از بعضی گفتگوها راحت نیست، و چون دو طرفه است فقط با تلاش‌های یک طرف کار خوب پیش نمیره.

گاهی فکر میکنم با گفتگو در فضای نوشتاری راحت‌ترم، چون اغلب موقع نوشتن متمرکزتر هستم و امکان اصلاح وجود داره.

اما امکانات دیگری که به رسوندن مفهوم کمک میکنه نیست، و فکر میکنم احتمال برداشت اشتباه زیاد میشه، نظر شما چیه؟

چطور می‌تونیم در فضاهای نوشتاری، مثل پادپرس گفتگوهای بهتری داشته باشیم؟
چه موانعی رو باید حذف کنیم؟ چه ابزارها و مهارت‌هایی می‌تونن بهمون کمک کنند؟

3 پسندیده

والا دو تا نكته به نظرم ميرسه:

  • نبايد خيلى سخت بگيريم، قرار نيست با يه گفتگو اپولو هوا كنيم! اگه منظور درست منتقل نشه مگه چى ميشه؟

  • شخص شروع كننده يه گفتگو، بهتره هدف از گفتگو رو همون اول مشخص كنه. مثلا با يكى از دوستان بعد از چالشهاى بسيار به اين نتيجه رسيديم كه تو گفتگوى رودررو هشتگ بذاريم:

    • هشتگ+گوش: فقط ميخوام به حرفام گوش بدى تا ذهنم مرتب شه. پس لطفا اظهارنظر و قضاوت نكن. سوال هم نپرس. گوش كن!

    • هشتگ+نظر: ميخوام نظرت رو در اين باره بدونم.

    • هشتگ+بحث به قصد فهم بهتر موضوع: هر سوال و نظرى به ذهنت ميرسه مطرح كن و بحث رو واگرا كن.

در پادپرس بيشتر اوقات، فارغ از نياز پرسنده، هشتگ+بحث پيش مياد. اين خوبى هاى خودش رو داره، صرفا براى كسى كه دنبال نتيجه گرفتنه كمى حوصله سر بره. يعنى پروفايل هاى اكسپلورر، سوشالايزر و گريفر رو جذب ميكنه، ولى اچيورها رو نه.

4 پسندیده

سلام.راحت پرسیدن سوال و راحت جواب دادن یک کلیده ولی کمی تامل و ویرایش سوال و جواب هم چیز خوبیه. در مرحله بعد اگر نیاز بود به چیزی که میخواهیم اون رو بصورت سوال،اشتراک تجربه،توصیف و… بگیم کلمات کلیدی و مناسب تری به کار ببریم. به شخصه خیلی هم درگیر قضاوت نمیشم چون ما همه ابعاد اون زبان بدن فرد رو نمیدونیم مثلا شاید زبان بدن فرد نشون از عصبی بودن فرد باشه ولی شخص در اون لحظه فقط از چیز دیگه کلافه است. زیاد سخت نگیریم .
موانع گفتگو میتونه چند تا چیز باشه مثلا ؛ خجالت ، ترس ،حس اینکه حرف من حرف مهمی نیست یا این حرفم جدیدی نیست یا تکراری هست،حس نگرفتن بازخورد مناسب،حس عدم فایده در به اشتراک گذاشتن مطلب و…
:snowflake::snowflake::snowflake::snowflake::snowflake::snowflake::snowflake::snowflake::snowflake::snowflake::snowflake::snowflake::snowflake::snowflake::snowflake::snowflake::snowflake::snowflake::snowflake::snowflake::snowflake::snowflake::snowflake::snowflake::snowflake::snowflake::snowflake::snowflake::snowflake::snowflake::snowflake::snowflake::snowflake::snowflake::snowflake::snowflake:
Tomorrowseeds - Sunflower Seeds - 50+ Count Packet - For Planting Huge Tall Peredovik Black Oil Common Sun Flower USA Garden Vegetable Plant 2023 Season, Size_50+ Count Packet

این موانع رو برای خودم اینطوری برمی دارم؛ ترس رو با کم کم قرار گرفتن در موقعیت،خجالت رو با تمرینات مناسب (مثلا تمرین گفتاری،نوشتاری،هماهنگی اعضا،ورزش،مدیتیشن و…) حل میکنم.
مثلا من آدم تقریبا کلی گویی هستم و بسیار کمتر دنبال سند و لینک و آراستن نوشته میرم این شاید دافعه هم داشته باشه برای خوانندگان ولی خب من همینم و نقش بازی نمیکنم.
در مورد اینکه حرف مهمی نداشته باشیم باید توجه کنیم شاید همون حرف ساده گره ذهن یک نفر رو باز کنه پس “ساده” عبور نکنیم.شاید چیزی که به ذهن یک مهندس نرسیده یک بچه ده ساله پیدا کنه .بنابراین مشارکت و پختن نظرات در خلال گفتگو مهمه.
حرف تکراری هم کمترین فایده اش اینه متوجه میشیم که دیگران و خود ما چقدر به هم نزدیکیم!
و یک جامعه آماری در ذهن افراد دیگه پیش میاد پس این تکرار هم خوبه.
نگرفتن بازخورد مناسب قبل از تجربه کمی طبیعی هست و این که اشتراک گذاری مطلب فایده ای نداره هم یک توجیه ذهنی هست مگرنه هستند افرادی که فقط به گوش هایی شنوا نیاز دارند حتی اگر پاسخ نگیرند.

:deciduous_tree::deciduous_tree::deciduous_tree::deciduous_tree::deciduous_tree::deciduous_tree::deciduous_tree::deciduous_tree::deciduous_tree::deciduous_tree::deciduous_tree::deciduous_tree:
:deciduous_tree::deciduous_tree::deciduous_tree::deciduous_tree::deciduous_tree::deciduous_tree::deciduous_tree::deciduous_tree::deciduous_tree::deciduous_tree::deciduous_tree::deciduous_tree:
:deciduous_tree::deciduous_tree::deciduous_tree::deciduous_tree::deciduous_tree::deciduous_tree::deciduous_tree::deciduous_tree::deciduous_tree::deciduous_tree::deciduous_tree::deciduous_tree:

آهان یادم اومد یه مانع گفتگو هم لذت نبردن از گفتگو هست. مثلا من الان در این گفتگو دو بند رو درشت نویسی کردم و با استیکر های فوق از خستگی چشم بیننده کم کردم و با تصاویر جذابیت دادم.در گفتگوی واقعی هم یکنواخت نباید حرف زد . صدا باید گاهی بم و گاهی زیر و گاهی تاکید شه و گاهی با مکث کوتاهی ادا شه.
بعضی ها هم چون عاشق چیزهای دیگه هستند (مثلا عاشق تماشای فیلم و ورزش یا گوش دادن به موسیقی ) کمتر به تعامل نوشته محور و گفتگو محور تمایل دارند .این رو هم باید با تعدیل نیازها و حذف اطلاعات زاید و کم فایده متمرکز به گفتگو کنیم.