در هر نُوآ با هم به جمعآوری تجربیات و دانش بیشتری راجع به یک مسئله میپردازیم، تا به راه حلهایی برای آن مسئله نزدیکتر شویم. موضوع مورد نظر هر نُوآ، از بین بحثهایی که پیش از این در پادپُرس پیگیریهای منسجم تر داشته و بازخورد بیشتری از افراد گرفته، انتخاب میشود.
برای نوآ۰۰۷، که در شهریور-مهر ۱۳۹۶ برگزار خواهد شد، دو موضوع با پیگیری مناسب در پادپرس در دسترس داریم:
عادات رفتاری ما در مصرف آب و وضعیت عجیبِ آب ایران
مدل آموزش در سطح دبیرستان و نیازهای یک دانش آموز قبل از ورود به دانشگاه
هر دو موضوع از اهمیت خاص خودشون برخوردارن،در عین حال برای فصل پیش ِ رو فقط یک موضوع را در قالب نُوآ پیگیری خواهیم کرد. در انتخاب آن بهمون کمک کنین:
طریقه مصرف آب توسط خانوار در ایران
آموزش در سطح متوسطه و نیازهای دانش آموزان دبیرستان
چرا این مساله با قید “سطح دبیرستان” مطرح شده؟ یعنی آموزش دوره ابتدایی شامل موضوع نمیشه؟
یه پیشنهادی که دارم اینه که فکر کنم خوب باشه افرادی که رای میدن، دلیل انتخابشون بین این دو گزینه رو به طور تقریبی بیان کنند.
خودم شخصا قصد دارم موضوع دوم یعنی بحث آموزش پیش از دانشگاه رو انتخاب کنم چون فکر می کنم هر موضوع و چالشی رو مطرح می کنیم یکی از راه حل های ریشه ای در مورد اون موضوع به آموزش دوران ابتدایی تا دبیرستان برمیگرده. از این جهت فکر می کنم بحث ظریقه ی مصرف آب هم بعد از بحث آموزش دوران مدرسه باز بشه بهتره. اما دوست دارم استدلال کسایی که طریقه ی مصرف آب رو به عنوان موضوع اول انتخاب کردند هم بشنوم.
طبق تجربه هر چی یه موضوع مشخص تر باشه، بحث های منسجم تری پاش شکل میگیره. هر چند همین الان هم عنوان خیلی گسترده انتخاب شده (به این امید که بحث خیلی بسته و محدود نشه).
بحث راجع به آموزش و نیازهای آموزشی در سطح دبستان، ظرافت های متفاوتی رو می طلبه، مخصوصا از لحاظ شناخت رفتار کودک و نوجوان این سن و سالی. ولی دانش آموز دبیرستان رو میشه تقریبا یک فرد بالغ در نظر گرفت.
احتمالا اکثرمون تجربیات دوران دبیرستان رو راحت تر به خاطر میاریم (یه حدسه صرفا).
افرادی اینجا هستن که تجربیات خوبی در زمینه ی آموزش به دانش آموز دبیرستانی و یا دانشجو داشتن (تفاوت بین دانش آموز دبیرستان و دانشجو کمتر از تفاوت دانش آموز ابتدایی و دانشجو هست).
کاملا موافق هستم باهات علی جان برای همین من به موضوع آموزش رای دادم !! چون با یه آموزش خوب نه تنها میشه مشکل آب رو اساسی حل کرد بلکه خیلی از موارد دیگه ای که تو کشور به شکل بحران در اومده رو میشه با آگاهی دادن و تدریس بهبود داد .
پیشنهادت مرا گرفت
دلایلم از انتخاب موضوع آموزش:
تو بحث آموزش تجربه های واقعی تری داریم. فارغ از تبلیغات و اخبار و شنیده ها. هممون حداقل یه زمانی دانش آموز و دانشجو بودیم. جدای از اینکه همینجا هم افرادی هستن که به تدریس مشغولن.
اون زمانی که دانش آموز بودم عجیب بود برام که معلما چرا نمی تونن بچه ها رو درک کنن مگه خودشون یه زمانی پشت میز کلاس نمیشستن. این موضوع فرصت خوبیه که برگردونمون به اون دوران و تجربه هایی که اگه همون موقع نوشته میشدن شاید خیلی بدرد بخور میبودن.
بحث آموزش همیشه لابه لای مسائل مهمتر و به روزتر گم شده. در حالی که همونجور که @hesam_fardad گفت شاید آموزش پیش نیاز حل خیلی از مشکلای دیگه باشه.
آموزش، دلیل شخصی-حسی: چون فکر کردن به موضوعش برام ملموسه و احساس تسلط-نزدیکی میکنم به موضوع.
پ.ن.: تعداد بارهایی که آب هدر دادم بدون اینکه متوجه باشم بیشتر از تعداد بارهایی بوده که زندگیم رو هدر دادم بدون اینکه متوجه باشم (فرضم اینه که نشستن سر کلاس های کم فایده از جنس هدر رفتن زندگیم بوده). و فکر میکنم اگه بخوایم به کاهش هدررفت چیزی فکر کنیم، راحت تره اول به اونی فکر کنیم که شخصیه و توسط خود افراد لمس میشه.
دلیل اینکه من به آموزش رای دادم، نظر منفی به مسئله مصرف آب هست. چون احساس میکنم این مسائل که در مورد آب هست ربطی به مصرف خانوار نداره و مسئله بیشتر در سطح مدیریت غلط در جاهای دیگه هست. چون در اون زمینه کاری نمیتونه انجام بشه، لبه تیغ انتقاد برگشته به سمت مصرف خانگی. اینجا آمار رسمی هست که مهمترین معضل در بخش کشاورزیه. در بخش آب شرب حدود 6 درصد مصرف داریم ولی مصرف کشاورزی (92 درصد) حدودا 22 درصد از متوسط جهانی بالاتره. یعنی یه سیاست درست در قسمت کشاورزی 4 برابر قطع کامل مصرف خانگی در مصرف آب اثر داره! هرچند مصرف خانگی به طور متوسط سه برابر متوسط جهانیه ولی تلاش برای کاهش اون به نظرم خیلی سختتر از قسمت کشاورزیه.
نمیدونم با این وضعیت چند وقت دیگه دوام میآوریم که بخواهیم برای آموزش سرمایهگذاری کنیم. لیست دریاچهها و تالابهای ایران که کاملا خشک شدهاند:
۱. دریاچه هامون
مساحت: ۵۶۶۰ کیلومتر مربع (بعد از خزر و ارومیه سومین دریاچه ایران)
۲. دریاچه بختگان
مساحت: ۳۵۰۰ کیلومترمربع (چهارمین دریاچه بزرگ ایران)
۳. دریاچه طشک
مساحت: ۸۰۰ کیلومتر مربع
۴. دریاچه مهارلو
مساحت: ۶۰۰ کیلومتر مربع
۵. تالاب گاوخونی
مساحت: ۴۷۶ کیلومتر مربع
۶. تالاب میقان
مساحت ۲۵۰ کیلومتر مربع
۷. دریاچه کافتر
مساحت: ۷۰ کیلومتر مربع
۸. تالاب ارژن
مساحت: ۲۰ کیلومتر مربع
در ضمن ما هیچ آماری از آبهای زیرزمینیمان (تجدید ناپذیر) نداریم. فقط مشاهدات نشان میده که چاههای چند متری الان به چاههای چند صد متری تبدیل شدهاند.
خوب اگه بتونیم کشت برنج، هندوانه و محصولات پر آب را با اعتراض متوقف کنیم چه طور؟ موافقم که سیاستهای کلان تعیین کننده هستند. اما فشار جامعه مدنی برای تغییر سیاستهای کلان لازم است.
در ضمن ما در جامعه ایران به اندازه کافی افراد آموزش دیده داریم. فکر می کنید آموزش مسئلهای را حل میکند؟ در چه بازه زمانی؟ آیا در دیگر کشورها که آموزش پیشرفتهتری دارند، مردم مصرفگرا نشدهاند؟
چون یه مدتیه دارم به طور مستقیم روی اثرات گرمایش در ایران تحقیق میکنم (و اگر تحقیق کامل شد شاید به صورتی خلاصه ای از اون رو اینجا بیارم) باید چندتا نکته رو اینجا بگم. خشکی تالابها و مسائل از این قبیل بیشتر به تبخیر رو به افزایش و مصرف غلط کشاورزی مربوط میشه. جالبه بدونید که روند افزایش دما توی ایران و کشورهای با این نوع اقلیم دو برابر متوسط جهانیه. همین برای افزایش شدید تبخیر سطحی کافیه.
در همین چن سال گذشته سیاست عامه گرایانه در مورد دریاچه ارومیه باعث شده سطح آب چن رودخانه در نزدیکی زنجان و طارم کاهش پیدا کنه و به بهای نجات دریاچه ارومیه چن جای دیگه رو به ویرانی بکشن (به عنوان جوابی برای درخواست مدنی). چاههای عمیق برای کشاورزی که خودش داستانیه که با رانت دولتی و به بهای سنگین محیط زیستی کنده میشن.
این درسته قطعا. اساسا از دیدگاهی توصیه میشه که کشورهای خاورمیانه باید قید خودکفائی کامل از نظر کشاورزی رو بزنن. ولی هنوز هم سیستم علمی کشاورزی میتونه تعادل خوبی رو به ذخیره های آب برگردونه.
باید در مورد جامعه مدنی هم واقع بین باشیم. جامعه مدنی ایران رشد کافی برای درخواست معقول رو نداره و به راحتی قابلیت انحراف (manipulate) رو داره.
من اصلا فکر نمیکنم باید به آموزش برای این مسئله تکیه کرد. طرز تفکر اجتماعی ما به مملکت ایران به عنوان “زیستگاه” نگاه نمیکنه که بخواد به دنبال راه حلی برای نجاتش باشه.
به موضوع آب رای دادم چون مشخصا راجع به روش مصرف آب توسط خانوار ایرانیه. راجع به نقش الانه منه. نه گذشته و یا آینده. بحثیه کاملاً مربوط به خود فرد. میخوای قبول کن و انجام بده و میخوای هم نقشتو نپذیر و بیخیال باش. موضوع آموزش خیلی مهمه. شاید از بحث آب مهمتر هم باشه. ولی اونقدر بزرگه که ادم میترسه بره سراغش. پیشنهاد من اینه که اگه میخواهیم با تحقیق و بحث و گفتگو مشکلی رو حل کنیم وزنه سبکتره رو برداریم.
موضوع فرهنگ مصرف آب میتونه زیر مجموعه ای از آموزش دبیرستان (و به طور کلی آموزش) باشه.
تمرکز کردن روی یکایک مسائلی که مصداقی از مصرف گرایی یا همه جانبه نگر نبودنه مثل این می مونه که فردی از یک بیماری رنج ببره و به جای درمان بیماری به تسکین دردهای ثانویه بپردازیم.
تا وقتی که آموزش در کشور ما به نحوی هست که افراد فقط تا نوک بینی شونو می بینن و دیدی نسبت به جامعه و آینده ندارن نتیجه ای جز فرهنگ مصرف آب و تولید زباله و … که الان باهاش روبرو هستیم نمیشه انتظار داشت.
نظرات این پستو میخونم و از خودم می پرسم چرا اینقدر آموزش مهجور و دور از دسترس و هدف طولانی مدت به حساب میاد! اونم در ذهن افرادی که واقعا مطلع و دغدغه مند هستند؟
یه کم برداشت من از معنای طولانیمدت متفاوته، انتخاب بین آب و آموزش همون طور که خودتون گفتین انتخاب بین درمان یا تسکین هست:
فرض کنین من در اثر شیطنت دستم رو گذاشتم تو چرخ گوشت و دارم رندهش میکنم، در ضمن خودم به هر دلیلی درد رو حس نمیکنم. شما دو تا گزینه دارین: بیاین و باقیموندهی دست من رو دربیارین و روش مرهم بذارین [تسکین]، یا شروع کنین به من از معایب این کار گفتن و من رو آموزش بدین تا روز دیگری چنین کاری نکنم [درمان].
فکر میکنم موافق باشین که در چنین موقعیتهایی تسکین لازمه اول رخ بده، وگرنه دیگه دستی نمیمونه که درمان براش موثر باشه.