من از دنیا مگه چی میخوام؟! یک باغ ژاپنی! با اون معماری منحصربهفردش. با اون سکوت خاصش. با اون ترکیبی که با عناصر طبیعت داره. ترجیحا واقع شده در خود کشور ژاپن باشه مثلا حومه توکیو خوبه.
همین!
که …
مالک این باغ (اینجانب) به زبانهای ژاپنی ، آلمانی ، فرانسوی ، انگلیسی و لاتین مسلط باشه.
که بتونه با ویولن سل و پیانو بزرگترین و زیباترین آهنگهای تاریخ رو بنوازه.
که در این باغ یک کتابخانه بزرگ داشته باشه تا بتونه تاریخ جهان رو در حوزههای مختلف مطالعه کنه. ادبیات ، سیاست ، هنر ، مشاهیر ، اساطیر و ادیان و … . (تاریخ ژاپن به صورت خیلی خاصتر)
که بتونه از زیباترین و خاصترین مکانهای تاریخی ، فرهنگی _ هنری ، سیاسی و طبیعی جهان که مدنظرش هست دیدن کنه.
که یک هواپیما شخصی داشته باشه که هروقت خواست بتونه یک کشور ، یک شهر ، یک اجتماع و یک فرهنگ جدید رو ببینه و به اونجا سفر کنه.
اگه ممکن بود یک خودرو فورد موستانگ مدل شلبی GT500 هم داشته باشه!
و نهایتا حین قدم زدن در آرامش این باغ ، که مثلا یک کتابی هم دستم هست ، از دنیا برم! روی ماسههای یکی از حیاطهای باغ بیفتم و با لبخند از این جهان کوچ کنم