خب امروز یه دورهمی داشتیم و با دوستان عزیز پادپرسی از نزدیک آشنا شدیم و خیلی خوش گذشت جای همه خالی بود.
من چند تا آزمایش انجام دادم که دوست دارم راجع بهشون چالش کنم و نظر افراد مورد آزمایش رو بدونم
۱. @Fatemeh-law اولین سوژه آزمایشم بود در مورد دزدیدن نگاه موضوع مرتبط
داستان به این صورت بود که من به ایشان نگاه میکردم و منتظر میشدم تا ایشان در گردش نگاهش، نگاهش با نگاه من برخورد کنه و بعد بلافاصله نگاهم رو میدزدیدم. میخوام از ایشون دعوت کنم و ازشون بخوام تا حسی که از این اتفاق برداشت کردن رو باهامون در میون بزارن اگر دوست داشتن. (ببخشید که سوژه آزمایش شدید )
۲. موضوع دوم چالش حقیقت و دروغ بود که با ایجاد یک چالش و مشخص نکردن دروغ حقیقی، ذهن افراد رو از موضوع اصلی دور کردم و بعد از اون افراد شروع کردن به چالشی تر کردن موضوع و امکان حدس زدن رو برای بقیه فراهم کردن و خیلی زود به دروغشون اعتراف نکردن. ممنون میشم دوستان نظرشون رو در این مورد بگن.
۳. چالش x و y به شدت برام جالب بود. اتفاقی که افتاد من با @lolmol و سهیل (نام کاربریشو پیدا نکردم) و دوستم احسان که در پادپرس نیست تیم شدیم و قانون بازی رو رعایت کردیم و در مرحله ای که میشد باهم همفکری کنیم همگی به این جمع بندی رسیدیم که اختلاف امتیازات رو تا حد ممکن کم کنیم و بعد از اون همگی با هم رشد کردیم. نکته جالب این بود که من و احسان ۲ ساله هم تیمی هستیم و با هم هماهنگیم کاملا و از اون طرف لاله و سهیل هم همینطور. نتیجه گیری خودم این بود که یه نفر وقتی هم تیمی خوبی باشه توی هر تیم و گروهی خوب خواهد بود و به نفع همه حرکت خواهد کرد و برام ارزشمند بود. دوست دارم حس بقیه هم تیمی هام و حتی بقیه افراد در گروه های دیگه رو بدونم و نظراتتون رو بخونم.
۴. در بازی آخر که اوریگامی بود (عالی بود) با یه سوال توجه چندین نفر رو جلب کردم و خلاف جوابی که گرفتم عمل کردم و خنگ بازی دراوردم جمع خیلی خودمونی بود و دوستان بهم خندیدن و واقعا ناراحت نشدم چون خنده دیگران برام ارزشمند و لذت بخشه اما نکته این بود که دوستانی که با سوال من توجهشون جلب شده بود سریع این موضوع رو به من گفتن که هم پرسیدی هم اشتباه کردی که باز این سطح از توجه به اطراف و راحت بودنشون با خودم رو تحسين میکنم در نهایت نتیجه این شد که اولین تیمی که اوریگامی رو ساخت من و احسان بودیم ولی آزمایشی که من کردم باعث شد چشم و گوش تیز ها رو خوب شناسایی کنم و برام با اهمیته
خلاصه که ببخشید اگر خیلی هدفگرا بودم توی این دورهمی ساده!
خیلی خوش گذشت و عالی بود.
منتظر نظرات همه دوستان هستم.
فضای خوبی بوده پس ولی اگر من بودم با بچه ها گفتگویی انجام میدادم درباره موضوعات مورد علاقه م و البته چیزی که منو رنج میده فضای بسیار بسته و عدم بیان حرفها بصورت خودمانی و راحته و احتمال میدم اونجا هم اون طور بوده باشه و فضای گفتگویی که من علاقه دارم دوست دارم شخص برداشت خودش با چاشنی رسیدن به حقیقت رو بگه نه این که موضع گیری کنه و یا روی یک سری چیزها پافشاری کنه و متن سوال رو منحرف کنه. و این که گفتگو لحنی از جنس صمیمیت داشته باشه و نه جدل و اجبار
میخوای با یه آزمایش ثابت کنم اینطور نیست من سوالی رو می پرسم و بازخورد رو ببین معمولا عوض جواب دادن به سوال و رسیدن به حقیقت جواب از خود سوال عیب میگیرن و رو یک سری اعتقادات جزمی تکیه میکنن و منعطف نمیشن
اگر محیط آزمایشگاهت دورهمی بود قبول میکردم ازت آدما توی دنیای مجازی ترسناک تر از دنیای واقعی هستن. حداقل من که ترسناک تر بودم در این حد که لاله انتظار داشت آب بپاچم به بچه ها تاحالا توی طول عمرم اینکارو نکردم
هرکسی از دیدگاه خودش و موضوعات خودش آدم پُر و دانایی بود و درک متقابل هم دیده میشد و هم حس میشد. البته ممکنه بعضی جاها شوخی های دوستان رو بشه به عنوان عدم درک متقابل هم دید اما من میدونم که هدف فقط دورهمی و شوخی و خنده و خوشحالی بود
من فکر میکنم خیلی از علمای حاضر در پادپرس غیر منعطف هستن و فقط رو علم تجربی تکیه میکنن و چشم از ماورای علوم برداشتن اصولا علم فقط میتونه یه پدیده رو توصیف کنه ولی از اونجایی که انسان ربات نیست و بعضی چیزا رو نمیشه با منطق تفهیم کرد تکیه در همه چیز به علم و نصب العین قرار دادنش رو نمیپسندم.
اتفاقا چیزی که من امروز دیدم خلاف این چیزیه که شما مطرح میکنی انگار یه کلاس بود پر از بچه های ۱۰ ساله ی شیطون و البته باهوش و پویا. خبری از جبر و خط فکری و حریم و این موضوعات نبود اینکه هرکسی روی نظر خودش پایبند باشه اصلا چیز بدی نیست چون با تجربه و کسب علم و دانش بهش رسیده اما قضیه به اون شکلی هم که شما ثابت و بدون تغییر میبینیش نیست. این تغییرات بازه های زمانی طولانی مدت تری رو میطلبه و شاید یکم عجله داری براش
اولین تجربه میتینگ مربوط به یک فضای مجازی برای من بود… که دوستم جلال منو دعوت کرد وشرایط جور شد و شرکت کردم . و احتمالا با همتون یه تفاوت اساسی دارم اونم اینکه احتمالا همتون اول عضو سایت بودین بعد هرروز لحظه شماری کردین توی میتینگ شرکت کنین اما من برعکس… (کلا آدددددم خاصی ام ) میتینگ انقدر جذاب بود که لحظه شماری میکردم برسم خونه و عضو سایت شم. که شدم فضای بشدت دوستانه ای رو دیدم…امیدوارم بیشتر بتونم فعال باشم. در کل روز خوبی بود…به امید آینده
شایدم من در اشتباهم ممکنه در واقعیت برخورداشون فرق کنه ولی برخورد دوستانه رو متعصب ترین آدمها در حوزه فکریشون هم دارند کما اینکه من در شهری زندگی میکنم که مردمش به تعصب مذهبی مشهورن ولی از نزدیک و برخورد بصورت ملاقات و مهمانی برخورد خوبی دارند
شادی و صمیمیت رو همه دوست داریم بخصوص در شرایط جدید خیلی مواظبیم که کسی از دست ما ناراحت نشه . خب این از اصول انسانی هست که در همه جهات رشد کنه فرض کن شخصی عاشق کتاب خوندن به طریق فقط تجربی هست ولی حاضر نیست با هیچکس حرف بزنه خب اگر با هیچ کس حرف نزنه معمولا آدم غیر منعطف و بی احساسی میشه و یا یک شاعری که به علم پشت میکنه هم از یه جهت رشد نمی کنه رشدی که ما میکنیم باید از همه جهات باشه و البته این طبیعیه که رو یه موضوع علاقه خاصی پیدا میکنیم و به شکل یه عقیده بروز میدیم .
موضوع صحبتت کاملا صحیحه اما قضاوتت در مورد دوستان صحیح نیست به نظرم.
هر برخورد تشکیل شده از کنش و واکنش
در دنیای فیزیکی و برخوردهای مستقیم این کنش و واکنش خیلی بهتر و کامل تر اتفاق میوفته و در اون شرایط بهتر میشه نتیجه گیری کرد که چه اتفاقی داره میوفته اما توی دنیای مجازی ممکنه کنشی که شما ایجاد میکنی هزاران مفهوم متفاوت از اونچه شما منظورت بوده رو برسونه و قطعا هزاران واکنش متفاوت رو ممکنه دریافت کنی. نکته اینجاس که قضاوتی نباید اتفاق بیوفته و این نقص از کاربران فضاهای مجازی نیست بلکه از بستر فضای مجازیه که ارتباطات به کاملی ارتباطات فیزیکی اتفاق نمیوفتن
منظور از تعصب، بیشتر تک‌بعدی بودنه؟ یکم با هم متفاوتن ولی تک بعدی بودن میتونه به تعصب منجر بشه و بالعکس ولی لزوما یکسان نیستن. البته تلاشی که داریم اینه که تعامل رو رشد بدیم تا همین جنبه‌های تک بعدی رشد کنه و همین اینکه از نظر جمعی اساسا چندبعدی به حساب بیایم!
من فکر میکنم برای دیدن تغییرات بارز هم اینکه فعالیت کنیم و هم اینکه صبور باشیم! ذهن ما از سالها آموزش نامناسب و قرنها جهت‌گیری به یک سمت خاص پر شده و با زمان کوتاهی قابل تغییر نیست. البته برای خود من، تغییراتی نسبی در خودم می‌بینم، وقتی به نوشته‌هایی که در طول زمان داشتم نگاه میکنم.
در نهایت نتیجه این شد که اولین تیمی که اوریگامی رو ساخت من و احسان بودیم ولی آزمایشی که من کردم باعث شد چشم و گوش تیز ها رو خوب شناسایی کنم و برام با اهمیته 
دلم مبخواست باشم ولی نشد 
امیدوارم بتونیم در آینده هم مکان رو تنوع بدیم و هم جذابیت بالاتری به این برنامه بدیم.
من سوالی رو می پرسم و بازخورد رو ببین معمولا عوض جواب دادن به سوال و رسیدن به حقیقت جواب از خود سوال عیب میگیرن و رو یک سری اعتقادات جزمی تکیه میکنن و منعطف نمیشن
و احتمالا با همتون یه تفاوت اساسی دارم اونم اینکه احتمالا همتون اول عضو سایت بودین بعد هرروز لحظه شماری کردین توی میتینگ شرکت کنین اما من برعکس… (کلا آدددددم خاصی ام 
یه جوری که دوست داشتی زودتر تموم شه بری خونه.