وقتی که ما یک محتوا تولید میکنیم، مقالهای روی سایتی مینویسیم یا یک پست در اینستاگرام میگذاریم، مطمئنا انتظار نداریم که همه آدمها در همه سنین محتوای ما را بخوانند. قطعا خود ما هم به عنوان نویسنده یک دایره فرضی در ذهن خودمان از خوانندگانمان داریم.
پرسونای مخاطبین پادپُرس
تجربه شخصی من از گشتن در پادپُرس یک دید کلی از مخاطبان فعال به من داد. در پادپُرس سوالاتی بیشتر پاسخ داده میشود که:
- افراد بتوانند تجربیات شخصی خودشان را به اشتراک بگذارند.
- تخصصی نباشند و یا مخاطب خاص نداشته باشند.
- احساسات افراد را درگیر کنند.
این یک نتیجه کلی از بررسی بازخوردهایی است که من در پادپُرس به دست آوردم.
همین بررسی و دریافت بازخوردها ما را به نتایج جالبی از مخاطبین یک سایت می رساند. مثلا در پادپُرس رده سنی تقریبا از 20 تا 45 تشکیل شده است. افراد اغلب تحصیل کردهاند و تجربیات مختلفی را در مشاغلشان داشتهاند. به این دستهبندی و شناسایی مخاطبها پرسونای مخاطب میگویند.
تعیین پرسونای مخاطب به چه دردی میخورد؟
تعیین پرسونای مخاطب به شما کمک زیادی در تعیین استراتژی محتوا و تعیین موضوعات مقالات و دسته بندی پستها در شبکههای اجتماعی میکند. مخاطبین سایتی که تورهای لوکس اروپا میفروشد، با سایتی که در زمینه هیچهایک فعالیت میکند بسیار متفاوتند. برای مثال با هم مخاطبین سایتی که مواد غذایی را به صورت روزانه میفروشد، بررسی میکنیم:
در درجه اول مخاطبین این سایت چه کسانی هستند؟ مطمئنا در ابتدا به ذهن همه ما خانمهای شاغل متاهل میرسد. هیچ وقت ما برای اکثریت مخاطبین این سایت کودکان زیر 12 سال و یا خانمهای خانه دار بالای 60 در نظر نمیگیریم. منظورمان این نیست که ممکن نیست این افراد از چنین سایتی خرید کنند، بلکه در بررسی پرسونای مخاطب، استراتژی محتوا بر پایه جامعه حداکثری مخاطبین یک سایت تعیین میشود. پس اکثریت مخاطبین این سایت خانمهای متاهل شاغل و یا افرادی هستند که به صورت مجردی زندگی میکنند.
وقتی قرار است یک کمپین تبلیغاتی برای سایت فروشگاهی سحرخیز بگذارید، مسلما جایزه ایکس باکس خیلی جذاب نیست.
استفاده از شناخت مخاطب در تولید محتوا
برخی سایتها دارای جامعه بزرگی از مخاطبها هستند. مثلا یک سایت آموزش آنلاین زبان انگلیسی، جامعه هدف بسیار بزرگی دارد. دانشجوها و دانش آموزها، خانمهای خانهدار، افراد شاغل و انسانهای مختلف دیگر میتوانند مخاطب این سایت باشند. این آدمها با انگیزههای مختلفی از جمله مهاجرت، پیشرفت شغلی، سفر و … شروع به یادگیری میکنند و هدف همه آنها در نهایت یادگیری زبان انگلیسی است. این آدمها با هر انگیزهای که آغاز کرده باشند، نیاز به تشویق و همراهی دارند. این مخاطب نیاز دارد تا اعتماد بنفس به دست آورد، بنابر این باید احساس کند که شما به بهبود زندگی او کمک میکنید، به او راهکار میدهید و کمک میکنید تا بهترین انتخاب را داشته باشد. از این راه مخاطب به شما اعتماد میکند و به راحتی میتوانید او را تبدیل به یک مشتری کنید.
خودتان را جای مخاطب بگذارید و مشکل او را مشکل خودتان بدانید. حالا ببینید با این مشکل ممکن است چه عباراتی را در اینترنت جست و جو کنید. بعد از این جست و جو دوست دارید به چه مقالاتی برسید، چه موضوعاتی را بخوانید و به چه چیزی برسید.
وقتی کسی درباره طریقه استفاده از ریمل جست و جو میکند، دنبال راههای استفاده از ریمل است و بهترین مقاله درباره خرید عطر به او کمکی نخواهد کرد. در متن پرش نداشته باشید و از ذهنیات مخاطب دور نشوید. وقتی اطلاعات مورد نیاز مخاطب را مطابق با سلیقه او به دستش میرسانید، او را به خود وفادار میکنید. او را به دیگر بخشهای سایت علاقهمند میکنید و در نهایت از او مشتری میسازید.
دست از شناسایی مخاطب ها برندارید. در پادپُرس اصلا شناسایی مخاطب ها کار سختی نیست. چون ردپای کامنتها و نظرات آنها به راحتی قابل بررسی است. هر فرد پروفایلی دارد و مشخصات او به راحتی قابل دستیابی است اما همه جا این طور نیست. باید سایتهای مشابه زیادی را ببینید. کامنتها و نظرات مخاطبان را بخوانید. از ابزارهای گوگل کمک بگیرید و بعد شروع به تولید محتوا کنید.