اگر به نحوی فرصت گفتوگو با 3 نفر از شخصیتهای درگذشتۀ موثر رو داشتی با کی گفتوگو میکردی؟ چی میپرسیدی و محور گفتوگوها حول و حوش چهچیزی میچرخید؟
باامیر کبیر:درمورد تربیت فرزندانی بزرگ وهدایت کشوروپیشرفت درعرصه های علمی صحبت میکردم.
باهیتلر:باهاش درمورد بانک داران سرمایه دارونظام های کاپیتال صحبت میکردم{ابراز عشق هم میکردم!اخه عاشقشم!}درمورد راه های قدرت نمایی وکم کردن روی رقیبان هم حرف میزدم.استراتژی های جنگی رو هم ازش میپرسیدم.راستی چون یه نابغه بوده شاید برای اختراع هام ازش کمک هم میگرفتم.
باپروفسور حسابی:ازمشکلات وردرورنج هام میگفتم وبعدش ازش راه حل برای پیشرفت میخواستم.
با پدربزرگ و مادربزرگم! راجع به تجربههاشون میپرسیدم. تاکیدی روی قسمت خاصی از تجربهها ندارم و بیشتر دلم میخواست قسمتهایی که براشون پررنگتر بوده رو بشناسم. و رویاهاشون در برهههای مختلف زندگی.
با فردوسی. از حس و حالش موقعی که شاهنامهسرایی میکرده، و کلا دوست داشتم توصیف یه روزش رو از اول تا آخر، «قبل-در حین-و بعد» از اینکه رو شاهنامه کار کنه، بشنوم. و رویاهاش.
با اون درویشی که عطار رو به عطار تبدیل کرده و یا حلاج هم بدم نمیومد صحبت میکردم. باز هم از رویاهاشون میپرسیدم و نهایتا توپ رو میدادم دستشون خودشون هر چی دلشون میخواد بگن.
شما چه کسی رو انتخاب میکردین؟
با مولوی و از درک و شهودی که از دنیای دور و برش داشته
خیلی سخته انتخاب ولی
با نیوتن، هرچند با اخلاق بدش سخته باهاش دمخور شد ولی دوس دارم بدونم چه جوری بنیان علم مدرن وارد دنیای ما شد. البته اگه نشد، اویلر هم بد نیست.
با یه نفر از شروع تمدن به شکل اولیه (پیدایش ابزار غیر طبیعی)
بعضی ها رو نمیشه به دلیل ملاحظات گفت
نیوتن چه اخلاقی داشته؟
من همیشه به خانواده انیشتین فکر می کنم: وقتی اینقدر سرش تو درس و کتاب بوده، آیا زندگی خانوادگی هم کلا براش دغدغه بوده یا نه! کلا دانشمندان چقدر خانواده و زندگی خانوادگی براش اولویت بوده؟
این خیلی سئوال جالبیه برای من!!! منم زیاد به خانوادهاش فکر میکنم.
اگر زندگینامهاش رو نخوندین، کتاب بیوگرافیاش به نام «انیشتن: زندگی و جهان او» رو پیشنهاد می کنم.
یه سریال ده قسمتی هم نشنالجئوگرافیک از روی همین کتاب ساخته که خیلی جالبه؛ به نام Genius.
ولی جواب کوتاه به سئوالت: نه! هیچوقت خانوادهاش براش در اولویت نبودن! حتی در اولویتهای دوم و سوم هم نبودن!
همسرش Mileva Maric، خودش یک نابغه بود!! در یهسری از مقالات ارزشمند انیشتن، به وضوح نقش عمدهای داشت ولی اسمی ازش برده نشد، و به نظر من خودش هم پتانسیل اینو داشت که جایزه نوبل بگیره.
بقیهاش رو تعریف نمیکنم که واسه اونایی که نخوندن داستان خراب نشه :–)
ممنون از منابع خوبی که معرفی کردی!
واقعا خانواده و علم همیشه باهم در درگیرند. چطور میشه تعادل ایجاد کرد؟
من با اینکه خیلی هم درگیر کتاب نیستم، اما همیشه اطرافیانم معترض بودند که بهشون توجه نمی کنم. ازم می خواستن که کمتر کتاب بخونم.
نه فکر نکنم بستگی به آدمش داره
باید سیاست مدار بود
خدا بیامرز اون مرحوم گفته شده درک دقیقی از خانواده نداشتن.
من دقیقن همیشه دونفر که دوست داشتم باهاشون حرف بزنم حکیم فردوسی بوده و خیلی دوست داشتم زمان حلاج رو درک میکردم و زندگی و مرگش رو هم.
من دوست داشتم از معاصر ها مهندس بازرگان، دکتر فاطمی و بولتزمن رو.
از قدیم تر ها، حکیم فردوسی, خیام و زرتشت رو
از مهندس بازرگان میپرسیدم برای اینکه بتونی توی کشور فرایند برگشتپذیری رو انجام بدی چکار میکنی که هم عملی باشه و هم مردم دوباره حوصلشون سر نره؟
از دکتر فاطمی می پرسم کجا حس تنهایی کردین، شمایی که خیلی خیلی تنها بودین که حتی یه میدون به نامتون نموند؟
از بولتزمن میپرسم وقتی می خواستی خودکشی کنی چه سوالی ذهنت رو درگیر کرده بود که جوابش اینور نبود؟
فردوسی: ناموسن این داستانا رو از کجا آوردی؟ چی باعث شد همتشو پیدا کنی که تبدیل به شعرشون کنی؟
از حکیم عمر خیام میپرسم چرا اینقدر سعی میشه به ما بگن اون چیزی که شما نوشتیم اونی نیست که منظور داشتین؟ اگه منظورتون این نبوده چرا اینو نوشتین؟
زرتشت: چرا چیزی که تو گفتی رو موبدای تو خراب کردن؟ اشکال از حرف تو بود، گوش شنونده و یا برداشت موبدانت؟
این چجور فرایندیه؟
فرایندی برگشتپذیره که بتونه بدون در مسیر برگشت هم اتفاق بیافته مثل تبخیر آب که میتونه دوباره به آب مایع تبدیل بشه. فرایند های برگشت ناپذیر فرایند هایی هستن که در مسیر برگشت رخ نمیدن مثل سوختن. البته هر فرایندی که برگشت پذیر باشه نیاز به این داره که جوری انجام بشه که تغییرات آروم باشه نسبت به سیستمی که انتخاب میکنی و…
به نظرم تصمیمات کشوری هم باید برگشتپذیر باشن که اگه نیاز شد بشه ادامه نداد و برگشت.
عشق و پرستش رو از مهندس بازرگان بخونید خیلی خوبه.
مادربزرگم: اون سه سالی که تو بستر بودن و تقریبا زندگی نباتی داشتن، رنج می کشیدن؟ چه حسی داشته؟
دکتر شریعتی: نظرتون راجع به تفکرات و نظریاتتون و اثرات چهل ساله اونها بر وضعیت فعلی ایران چیه؟ چه کنیم؟
داریوش فروهر: چطور خسته و نامید نشدین؟ چطور خسته نشم؟
سهراب سپهری: خانه دوست کجاست؟ چقدر حال و هوای روستاهای کاشان شاعرتون کرد؟ آیا صلحی که در شعر شما موج میزنه در درونتون هم به همین شکل بود؟
اولی شو نمیگم (با اجازه تون).
مدیر پروژه هرم های فرعون: از صفر تا صد مراحل کار و رمز و رازای پروژه رو ازش می پرسیدم. همه شو.
و از اینکه زبانشو متوجه میشم بسی شاد میشدم.
اخوان ثالث: ازش خواهش میکردم شعر خوان هشتم شو خودش برام (چند بار) بخونه.
اگر میشه یه گزینه دیگه هم خودم اضافه کنم، تخیل که عیبی نداره.
میخواستم یکی از شخصیت های درگذشته موثر این امکان رو داشت که با من حرف بزنه. خیلی برام هیجان انگیزه که کی حاضره این کارو بکنه و برای چی؟!
اگر اشتباه نکنم ابزار قبل از زبان به وجود اومدن، یعنی نمیشه این! اگر هم بشه گفت و گوتون خیلی طول میکشه، شاید چند سال! اول باید بهشون حرف زدن یاد بدی!
من از اوریانا فالاچی میپرسیدم به نظرش اگه یه زن اروپایی نبود هم باز این همه آسیایی و جهان سومی و جهان اولی و رهبران و فلان حاضر بودن باهاش مصاحبه کنن؟ احتمالن تو یه مقاله جوابم رو میداد.
خودش چالش جالبیه. با ایما و اشاره میشه کار رو راه انداخت. الان هم خیلی زبان موثر نیست
نفر اول شیگلی هست، بهش میگم نونت کم بود آبت کم بود چیت کم بود که برداشتی کتاب به این کلفتی نوشتی چهارترمه پاس نمیشم، ممکن هم هست کلکش رو بکنم خیلی عصبانی ام از دستش.
دومی دکتر چمرانه،
سومی رو هم از چمران میپرسم اون انتخاب کنه باهم بریم پیشش