یه زمانهایی شغل نون خشکی کار پر درامدی بود ولی امروز مثل اینکه این رویه فرق کرده و اگه شاهد باشید اتلاف نون تو خانواده های ایرانی بر اثر گرون شدنش خیلی خیلی کم شده. البته اما این موضوع یه جنبه دیگه هم داره و اونم مثلا گرون شدن شیره. که گرون شدنش باعث شد که مردم کمتر سمتش برن و در نتیجه کشور ما در اینده ممکنه از بابت مشکلات بی شمار استخوانی اسیب ببینه. این جنبه ها یه ساختار دیگه هم داره که اونم اینکه هیچکدوم از دامپرورهای ما از درامدشون راضی نیستن و خیلی هاشون میخوان تولید شیر رو کنار بذارن و همین موضوع در مورد خیلی از کشاورزها هم صادقه و مثلا شاهدیم که برای بسیاری از کشاورزها هزینه برداشت محصول کشاورزی از قیمتی که ازشون میخرن بیشتر و در نتیجه محصول کشاورزی رو تو زمینشون رها میکنند.
توی این وضعیت پارادوکسی باید چیکار کرد؟
همیشه که نمیشه غر زد؛ بد نیست مثلا برای این موضوع یه راه حل ارائه داد که مثلا نظام توزیع مواد غذایی ما چطوریه؟ و یا اصلا برنامه مدون و مناسبی برای این نظام وجود داره یا نه؟
پی نوشت: بیشتر مشکلاتی که ما برای اسراف مواد غذایی و اتلاف اب داریم همین موضوعه و مثلا اگه من بدونم مثلا هندوانه تو رده بندی نظام توزیع مواد غذایی من جایگاه یه محصول تفریحی رو داره و نه یه محصول اصلی اون وقت میشه از کشتش تو همه جا جلوگیری کرد و کاری کرد که فقط تو نقاط ابخیز اونم با مقیاس کم تولید بشه.
یه سوال برای مطرح ساختن ایده ؟
میتونید مواد غذایی مورد نیازتون رو از لحاظ میزان استفاده رده بندی کنید تا یه امار از نمره هر محصول و قیمتش داشته باشیم؟ (مهم نیست تو خونه یا تو رستوران و یا هرجا دیگه این رو میخورید)
مثلا برنج اگه قوت غالبتونه رو ارزش یک بهش بدید و مثلا هندوانه رو ده یا شیش یا هر عددی که میدونید بین یک تا ده بهش بدید. چون اینطوری میشه با یه حساب سرانگشتی فهمید که منابع ما چقدر به فراخور نیازها و اولویتهای ما مورد استفاده قرار میگیره.