همهمون در برهههای زمانی مختلف گذرمون به نوشتن برخورده، برا بیشتر و بهتر «نوشتن» به چه مشکلاتی برخوردی؟
چه جوری برطرفشون کردی؟
قسمتی از پرسش تجربهت رو درباره «نوشته جذاب» خودت برامون بگو!
همهمون در برهههای زمانی مختلف گذرمون به نوشتن برخورده، برا بیشتر و بهتر «نوشتن» به چه مشکلاتی برخوردی؟
چه جوری برطرفشون کردی؟
قسمتی از پرسش تجربهت رو درباره «نوشته جذاب» خودت برامون بگو!
من اصولا زیاد می نویسم و توی نوشتن های برای خودم هیچ مشکلی ندارم
ولی به تازگی متوجه شدم که یک مشکل بزرگم طبقه بندی نکردن نوشته هام و در واقع نداشتن طبقه بندی برای نوشتن است. برای این موضوع اول شروع کردم به طبقه بندی کلی موضوعاتی که درباره شون می نویسم و برای هر کدوم جای مشخصی در نظر گرفتم. یک دفتر هم همیشه همراهم دارم که هر زمان در هر جایی که باشم و چیزی یادم بیاد می نویسم. حتی شب ها موقع خواب کنار تختم می ذارم چون معمولا صبح ها به محض بیدار شدن خیلی مطلب به ذهنم می یاد که بنویسم.
یک نکته کلی که می دونم راجع به نوشتن های حرفه ای مثلا پایان نامه ها، مقاله ها، کتاب و …، اینه که زمانی که آدم می نشینه برای نوشتن، به هیچ وجه اصلاح و غلط گیری و ویرایش نکنه و فقط بنویسه چون این به طوفان فکری بیشتر کمک می کنه. یه راه ساده برای این کار هم استفاده از نرم افزارهایی که اجازه نمی دن شما نوشته های قبلی ات رو بخونی هست یا حتی ساده تر اینکه یک کاغذ بچسبونی روی مانیتور که نوشته های قبلی ات رو نبینی و فقط بنویسی. معمولا اولین چیزهایی که به ذهن آدم می رسن بهترین چیزها هستن برای نوشتن.
خسته شدن بعد از زمانی که مینویسم باعث نیشه نتونم خوب بنویسم
نمیدونستم از کجا شروع کنم
آشنایی ناکافی با زبان فارسی و با ساختار ها و واژگانش
یه موقع هایی نتونستم ادامه بدم به نوشتن،هیچ کلمه ای توی ذهنم نیومده اونوقت موزیک گوش دادم و کارهایی کردم که احساسم رو تحریک کنه.
تا الان جاهای زیادی نیاز به نوشتن داشتم، از گونههای مختلف و برای نیازهای مختلف:
اگه بخوام کوکی مانستر یا غول مشکلات رو به خوبی در این تجربهها پیدا کنم، بهتره به آخرین تجربهم مراجعه کنم:
دیروز تلاش کردم محتوای مطرح شده برای بهبود فرایند نوشتن رو در قالب یک موضوع جمع بندی آماده کنم، به دلیل نداشتن قالب مشخصی اولش خیلی سخت بود.
برای حل این مشکل، کاری که کردم این بود که میخوندم و یادداشت برداری میکردم از نوشته ها، در حد عبارات ۳-۵ کلمه ای.
بعد یه نوشتهی بلندبالای بی سر و ته از عبارات گلچین شده داشتم.
این نوشته رو قسمت بندی کردم، و بهش بخش اضافه کردم.
بخش ها رو بالا پایین کردم تا یه روندی درش حلول کنه.
و این شد درفت اولیه ای از جمع بندی تجربههایی که تا الان برای نوشتن مطرح شده بود.
این درفت رو به همراهام نشون دادم و ازشون ایده و فیدبک گرفتم که چه جوری میشه خوندنی ترش کرد؟
و بعد از نقد شدن، اون رو در قالب هفت-هشت پست در آوردم و گذاشتم تو سایت.
مشابه چنین روندی رو برای نوشتن مقاله و یا تز هم داشتم: