تغییرات کلان به کمک دولتمردان می آیند تا بتوانند یک رشد پایدار برای آینده یک کشور رقم بزنند. بعلاوه تغییرات کلان میتوانند منبع فرصت های عظیم کارآفرینی باشند. دهه های آینده ایران چه تغییرات عظیم تکنولوژیکی، اقتصادی، اقلیمی، جمعیتی، فرهنگی و سیاسی را تجربه خواهد کرد؟ میدانیم تغییرات جمعیتی، خشکسالی و فساد اداری احتمالا بخشی از این سناریو باشند ولی چه تغییرات دیگری وجود دارند؟
تغییرات عظیم با سیگنال های ضعیف شروع میشود. آیا ما میتوانیم تعدادی از این سیگنال های ضعیف را ببینیم و تغییرات کلان پس از آن را پیش بینی کنیم؟
مهمترین چالش داخلی ایران در بیست سال آینده وضع قوانینی است که توسعه محور و در حمایت از صنعت کاران باشند قوانینی که مافیاهای اقتصادی را هدف خود قرار دهند یک مثال ساده شاید مسئله را بیشتر باز کند. به عنوان نمونه اگر در صنعت خودرو نیازی به شماره گذاری نبود الان خودروهایی در حد بنز تولید میکردیم اینرا از روی تجربه و انسان های مستعدی که تاکنون دیده ام می گویم تا وقتی که قوانین حمایتی از تولیدکنندگان و صادرکنندگان توسعه نیابد، اقتصاد مقاومتی تحقق نخواهد یافت
این جزو تغییراتیه که تا حدی قابل پیش بینیه. منم صحبت شما رو قبول دارم.
تغییرات دیگه چطور بخصوص در حوزه های کمتر واضح مثل تکنولوژی و اقتصاد؟ البته میدونم خیلی سوال سختیه و شاید یه هم اندیشی آن لاین لازم داشته باشه با حضور صاحب نظران.
ایران با توجه به روند رشد کنونی در طول بیست سال آینده دچار ضعف شدید در صنایع استراتژیک مثل هوا و فضا ، نیرو و … خواهد بود
با توجه به اینکه زیر ساخت های مناسب برای محققین و تولید کنندگان علم درحال درجا زدن است از دست دادن استعداد های کشور که با سرعت در حال مهاجرت از کشور هستند پتانسیل پیشرفت و چابکی کشور را در همه جهات شامل افت های شدیدی میکند
یکی از توانمندی های بالقوه منطقه ایران و گستره فراوانی در بهش غربی و جنوبی صنعت نظامیست
مجموعه فراوانی از کشور های ضعیف که همگی از قوای نظامی نامنظم و ناتوان رنج میبرند و ایران با رشد مناسب در زمینه صنایع نظامی ، تولیدات ارزان قیمت و کارامد ، تولید دفاعی و بازدارنده ، تولید بر اساس علوم و دانش داخلی این امکان را دارد که تا بیست سال آینده پیشنهاد های بسیار مناسب و وسوسه بر انگیزی برای این کشور ها روی میز داشته باشد و با فرآوری موارد اولیه در قالب تسلیحات نظامی به کسب درآمد قابل توجهی دست یابد .
از طرف دیگر کاملا ملموس است که خط حرکتی از شرق به غرب که از آسمان و زمین ایران میگذرد با ثبات ترین و یکی از ارزان ترین مسیر های حمل و نقلی که است هم شرق و هم غرب خواستار بهرهمندی و استفاده از آن هستند که میتواند یک فرصت فوقالعاده برای گسترش اقتصاد ایران با کمک سرمایه های خارجی باشد که در حال حاضر بدلیل نامناسبات سیاسی با برخی کشور ها این پتانسیل تا حدود زیادی بلا استفاده مانده
منطقه ایران!
به اطراف ایران که نگاه کنیم کشور های بسیاری را میبینیم که در طرح و آماده سازی زیر ساخت های عمده بسیار مستعد تر از ایران برای عقب ماندن از رشد جهانی هستند
افغانستان ، عراق ، پاکستان ، سوریه ، قطر ، کویت ، بحرین ، لبنان و … که هر کدام از این کشور ها محدودیت های فراوانی برای تهیه نیرو ، آب ، علم ، آموزش ، گردشگری و … دارند که بمراتب بسیار بیشتر از ایران است و در صورت برنامه ریزی درست در ایران میتوان علاوه بر کسب درآمد قابل توجه از این کشور ها منطقه را تا حدود فراوانی به ایران وابسته و وفادار نگهداشت
مثال : آیا اگر ایران به آب شیرین کن ها صنعتی دستیابد و امکان شیرین سازی آب از دریای عمان یا خلیج فارس را داشته باشد آیا افغانستان خریدار آب ایران و وابسته به آب ایران نخواهد بود؟؟
بحث بسیار زیبایی رو مطرح کردین امیدوارم بازهم زمان باشد که پس از انجام برخی تحقیقات و بررسی ها بتوان پاسخ های جامع تر ، با دید بازتر و دقیقتری به این پرسش داد
گرچه دیدن این مسیر نیاز به قدرت بسیاری در زمینه شناسایی و تشخیص تاثیرات سیگنال های منتشر شده دارد و شاید از عهده بنده خارج
در مجموع زمینه های افت و رشد هردو به وفور در ایران قابل مشاهده هستند و از نظر بنده چگونگی مقصد بعدی ایران بصورت کامل به نوع مدیریت ، برنامه ریزی و اجرای امور در کشور وابسته خواهد بود که در حال حاضر فکر میکنم این کشور توسط تیمی کنترل و مدیریت میشود که در هرسه مورد افتضاح است
دوست عزیز، اینکه به چه سمتی باید حرکت بکند با اینکه به چه سمتی حرکت خواهد کرد متفاوت است. نیت از طرح این سوال بیشتر “مشاهده” و “تحلیل” است تا “تجویز”.
به عنوان مثال و به طور قطع ما با قطع یا کمبود جدی بسیار از منابع مانند فضای سبز روبرو خواهیم شد که شرایط اقلیمی ایران را به صورت جدی تحت تاثیر گسترده قرار خواهد داد.
با وجود عدم تجربه و دانش کافی بنده صرفا به دلیل مطرح شدن این پرسش در بستر پادپرس قصد بیان درک ناقص و دیدگاه ضعیف خودم را داشتم تا شاید به گسترش موضوع و یافتن مسیر صحیح کمکی کرده باشم
آنچه بیان کردم از دیدگاه من فرصت های بالقوه ای بود که در آینده امکان استفاده از آنها برای گسترش درآمد ها ملی و افزایش قدرت پرداخت دولت برای گسترش زیر ساخت های لازم بود
سیگنال ها بخوبی دریافت میشوند ، اما دریافت این علائم هشداری ، تحقیق و شناخت کامل آنها مشکلی پیش رو را حل میکند؟
فکر نمیکنم
قطعا آنچه دیده میشود باید طی برنامه ای چاره اندیشی شده تا از یک تهدید به یک فرصت تبدیل شود و اگر یک فرصت پیش روست راهکار های استفاده از آن مطرح شود تا به یک فرصت سوخته بدل نشود
به نظرم با توجه به بستر های کشور باید از طریق انرژی هسته ای تامین انرژی کنیم و با استفاده از آب شیرین کن ها آب را شیرین کنیم مانند کشور های حوزه خلیج فارس
به نظر من شاهد جایگزین شدن نهادهای دولتی با خصوصی خواهیم بود.
احتمالاً اقتصاد از حالت دولتی خارج بشه و دستهای دولت در زمینههای خصوصی بخشکه.
و سیستمهای دولتی کمکم جاشون رو به سیستمهای خصوصی بدن.
نرخ رشد منفی جمعیت.
تغییر کلان فرهنگ و عرف اجتماعی و ظهور خرده فرهنگهای جدید ،چیزی مانند خیزش هپیها در دهه 1960.
کاهش ضریب هوشی.
و احتمالا افزایش مهاجرتهای درون کشوری و برون کشوری.
اما ممکنه هر اتفاق یا تغییری رخ بده و مسیر تحولات به شکل و سمت دیگری باشه.