حتمن شنیدین که میگن “جامعه فقط به دکتر و مهندس نیاز نداره، کارگر و کارمند هم میخواد”.
یه سوالی که مطرح میشه اینه که وقتی جامعه از طبقات مختلف ایجاد شده و هر چی جزو طبقه ی بالاتر باشی از رفاه بیشتری برخورداری، چرا افراد نباید بخوان که جزو طبقه های بالاتر باشن؟ آیا همه با هم برابرن؟
احتمالا هرکدوم از افراد یک جامعه تعریفی ایده آل از مفهوم عدالت اجتماعی داشته باشه. ولی در بهترین حالت هم نقصهای زیادی گریبانگیر عدالت خواهد بود.
مسئله اصلی اینه: عدالت اجتماعی یعنی چی؟ از چه کسانی انتظار میره برای بوجود آوردن عدالت اجتماعی انرژی و وقت بذارن؟
پ.ن: سوال ممکنه خیلی کامل نباشه. احتمالاً هستن کسایی که تو این زمینه مطالعه و شناخت بهتری دارن.
این سوال ذهن منو از این لحاظ درگیر کرده بود چون میدیدم در مواجهه با افراد طبقات پایینتر دچار این شک میشم که وظیفه من در قبال شون چیه؟ آیا حمایت ازشون درسته یا بیشتر فضای سواستفاده بوجود میاد؟
معنی عدالت اجتماعی این میشه که ﺗﺨﺼﯿﺺ «ﻣﻨﺼﻔﺎﻧﻪ ﯼ» ﻣﻨﺎﺑﻊ ﺩﺭ ﯾﮏ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺍﺳﺖ.ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﻣﻌﻨﺎ ﻗﺎﻧﻮﻥ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﻪ ﺳﻄﺢ ﻗﺎﺑﻞ ﻗﺒﻮﻟﯽ ﺍﺯ ﻋﺪﺍﻟﺖ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﻭ ﺭﺳﻤﯽ ﺩﺳﺖ ﯾﺎﺑﺪ ﻭ ﺑﺎﯾﺪ ﺗﻮﺯﯾﻊ ﻣﻨﺼﻔﺎﻧﻪٔ ﻣﻨﺎﺑﻊ ﻭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﻓﺮﺻﺖﻫﺎ ﺭﺍ ﺗﻀﻤﯿﻦ ﮐﻨﺪ.
این فقط یک تعریف که نه تنها در کشور ما،بلکه در هیچ کجااجرا نمیشود حتی اگر اون کشور پیشرفته و مردمانش تحصیل کرده باشند.
اما این فقط ظاهر قضیه س،در واقع ما میگم که دولت وظیفه دارد بر طبق عدالت اجتماعی رفتار کند،ولی دو مشکل داریم:
۱-خواه ناخواه دانش،عدالت اجتماعی رو افزایش می دهد.
۲-و نوع تفکر و تعاملات و ارتباطات ما، تاثیر مستقیمی بر این روند دارد.
ما به رفتگران نیاز داریم اما رفتار ما درقبال کارِ این فرد ممکن عدالت رو در اون کمتر کنه.
در حالیکه رفتگر در کشور دیگر درمهندسی مکانیسم بازیافت باشد و عدالت برای این فرد بیشتر باشه
نهایتا میتوونیم بگیم مادامی که تفکرات بالاتر از یک گوسفند (خوراک و خوابیدن) نشده و دانش رو در راه عدالت به کار ببندیم و عدالت با قدردانی،احترام در جلمعه اجرا خواهد شد
بارها به این سئوال نگاه کردم و هر بار میگفتم سرحوصله و وقت میام و مطالب زیادی که دارم رو مینویسم تا اون موقع کمی هم آدمهای دیگه بحث میکنن. ولی نمیدونم فصل پاییز یا ناامیدی از اجتماع و بیکاری یا شاید هم پیری باعث شده که هر بار کمتر رغبت نوشتن داشته باشم. این بار ته مانده ی ذهنیات رو میارم تا اینها هم از دست نرفته.
به نظرم و با توجه به شناختی که از تاریخ جوامع مختلف دارم، این مبحث مرحله ای از نیاز اجتماعیه و نه بودنش نشانه تکامله و نه نبودنش نماد عقب ماندگی. حداقل دو شرط لازم برای اینکه عدالت اجتماعی معنی داشته باشه و در طولانی مدت پایدار باشه، باید توی جامعه باشه. اول اینکه جامعه منابع کافی برای افرادش در سطح زندگی نرمال داشته باشه. این باعث میشه که تمایل برای رودرروئی افراد جامعه به هر بهانه ای پایئن بیاد. دوم اینکه پایداری اجتماعی لازمه ی تولید رفاه در جامعه باشه. یعنی جامعه برمبنای کارکرد مفیدش ثروت به دست بیاره و نه از منابعی دیگه مثل نفت یا مواد خام طبیعی. این مورد باعث میشه که ارزشهائی مثل عدالت اجتماعی نمود خودش در رفاه رو نشون بده. بدون این شرایط، یا با مردمی که گرسنه هستن سروکار داریم، یا جامعه احساس نیاز نداره به ارزشی مثل عدالت اجتماعی برای بقا. انتظار توجه به این مسائل در این جوامع، بیشتر شکل ایدئولوژیک پیدا میکنه تا براساس منطق عملی.
برخلاف @farhadiansara35، فکر میکنم از این نظر حیوانات میتونن الگوی ما باشن. به این معنی که اگر گرسنه نیستیم برای سهم بیشتر همدیگه رو پاره نکنیم.
این اتفاق در حال رخ دادن است. هر سال که میگذرد نسبت افرادی که به تحصیلات بالاتر فکر میکنند بیشتر میشود. آماری در این باره پیدا نکردم اما تعداد دانشجویان کارشناسی ارشد و دکترا در حال افزایش است. این نشان دهنده این است که افراد جامعه میخواهند خود را به طبقات بالاتر اجتماع برسانند. این اتفاق در همه جای دنیا دارد اتفاق میافتد. نمیدانم این روند تا کجا ادامه پیدا میکند اما امیدوارم روزی شاهد این نباشیم که نیمی از جامعه مدرک دکترا داشته باشند
سیاستهای کلی در شکلگیری چنین فضایی (بی عدالتی و در نتیجه عدم تعادل) خیلی موثر است. اگر نسبت حقوق کارگر به مدیر چندان زیاد نباشد، آنگاه افراد کمتری برای رسیدن به درجات بالاتر تلاش خواهند کرد و فکر میکنم در این صورت تعادل بیشتری در جامعه خواهیم داشت. اما نمیدانم که این سیاستها به دلیل کمبود منابع است که تغییر نمیکنند یا دلیل دیگری دارد.
در تعریف عدالت گفته شده عدالت یعنی هر چیز در جای خودش حالا کی باید تشخیص بده که آیا هر چیزدر جای خودش هست یانه ذکر نشده بخاطر همین موضوع هر کس تعریف خاص خودش رو داره و صد البته کسانی که زود تر پست های مربوطه را تصرف کردند به نفع خود مصادره به مطلوب میکنند
من شخصا طبقه بندی اجتماعی را قبول ندارم پس عدالت اجتماعی را هم به این شکل قبول ندارم عدالت اجتماعی واژه زیباییست که مثل آزادی و حقوق بشر ومردم و…بیشتر مورد سواستفاده قرار میگیردتا اجرا.در جایی خواندم داریوش کبیر از سیستم حکومتیش دفاع کرده بود و آنرا موجب نظم در جامعه و آرامش مردم خوانده بود . او آنقدر شجاعت داشت که از نظامی که بر آن حکومت میکرد و به آن اعتقاد داشت دفاع کند ولی از وقتی که جوامع مدرن شدن و مردم در مورد همه چیز نظر میدن تمام نظام ها با شعار فقط مردم را دست به سر میکنن چون اصلا خودشان به آن اعتقادی ندارن ولی هر کس میتواند در باطن خود به عدالت اعتقاد داشته باشد تا بتواند بر خود خواهی غلبه کند