در این روزها شاهد قطعی های چند ساعته و گاها چند باره برق هستیم
علت این قطعی ها استخراج رمز ارزهاست؟ یا صادرات برق ؟ و یا شاید هم بالا رفتن مصرف برق و فرسودگی سیستم های برق رسانی؟
یوسف در بحث بحران انرژی در تابستان ۱۴۰۰ راجع به دلایل اطلاعاتی رو به اشتراک گذاشتن:
دو-سه روز که هوا خوب بود و نیازی به روشن شدن کولر نبود، برق نرفت.
یعنی علت برق رفتنها اینه که درصد محدودی از برق موجود رو به شهروندها میرسونن و حالا با اومدن فصل گرما و استفاده از وسایل سرمایشی در سازمانها، این برق محدود پاسخگو نیست.
عجیبش برای من اینه که مثلا فرضا اینا شیر برق رو به اندازه ۱۰۰۰ واحد باز کردن، مصرف برق کولر در سازمانها و خونهها نهایت تو رقم دوم این عدد تاثیر بذاره و ۱۰۰۰ تا مصرف روزانه رو بیاره روی ۱۰۵۰ تا. یعنی ۵۰ واحد بیشتر باز کردن شیر برق اینقدر دشواره که نمیکنن؟!
پ.ن. توجه کنین که تولید رمز-ارز چه در روز با هوای خوب و چه در روز با هوای بد حتما برقراره.
علی @Ali_Shakeri شما تو این تیپ بحثها نظرات منسجمتر و قابل استنادتری میدید. نظر شما چیه؟
دنبالهی موضوع برای تولید برق چه میزان آب مصرف میشود؟
من با حرفهای @yousef در موضوع بحران انرژی، علت؟ راهکار؟ موافقم و فقط چند نکته رو اضافه میکنم:
-
تولید برق آب نیاز دارد. نیروگاهها برای خنک کردن خودشان به آب زیادی نیاز دارند. در ایران این آب معمولا از رودخانهها و منابع زیرزمینی تهیه میشود. با توجه به خشکسالی و پایین رفتن همیشگی سطح آبهای زیرزمینی این کار مدام سختتر و سختتر میشود. علاوه بر این انرژي برق-آبی مستقیما به آب نیاز دارد. وقتی باران نبارد آب پشت سدها را نمیتوان رها کرد و در نتیجه انرژی نمیتواند تولید کرد.
-
جمعیت ایران طی ۱۰ سال گذشته در حدود ده میلیون نفر افزایش پیدا کرده. این یعنی حتی با فرض ثابت ماندن مصرف هر شخص، تقاضا برای انرژی در سال ۱۴۰۰ حداقل ۱۴ درصد رشد داشته است. اگر رشد شهرنشینی و صنایع را در این محاسبه وارد کنیم به عددهایی بزرگتر از این میرسیم.
-
در نتیجه مورد بالا، متوسط رشد مصرف سالانه انرژی در ایران طی ۱۰ سال گذشته ۳.۲ درصد بوده که دو برابر متوسط رشد مصرف جهانی است (منبع). اما آیا ظرفیت نیروگاهها با این رشد همگام است؟
به نظر نمیرسد برنامهی مشخصی برای تولید انرژی مناسب اکوسیستم خشک ایران (باد و خورشید) وجود داشته باشد. حتی در این روزها که نزدیک انتخابات ۱۴۰۰ هستیم، حتی در حد شعار به این موضوع پرداخته نمیشود. دلیلش هم این است که سیاستمداران ایرانی روز به روز از جهان اطرافشان فاصله بیشتری گرفتهاند. شاید به همین دلیل است که میبینیم از نظر آنها مسئله محیط زیست و بحران آب یک موضوع صرفا سیاسی و امنیتی است.
از دلایل اصلی این موضوع کاهش شدید بارندگی در تمام کشور و روند خشکسالی جهانی هست. در این گزارش به طور مثال میشود دید که اکثر مناطق کشور کاهش ۳۰ تا ۶۰ درصدی در بارندگی داشتند که در برخی مناطق به ۹۰ درصد هم میرسد:
http://wrs.wrm.ir/m3/gozaresh_print.asp
بخش بزرگی از برق کشور توسط سدها تامین میشود و تراز آب همه سدهای کشور نسبت به سال قبل کاهش شدید داشته است. برای مثال ورودی آب سد کرخه نسبت به سال قبل کاهش دو و نیم برابری داشته است و کمتر از نصف مخزن این سد پر هست در حالی که در سال قبل نزدیک به ۱۵ درصد مخزن این سد خالی بوده است. در حال حاضر دبی ورودی ۱۸ متر مکعب بر ثانیه و دبی خروجی ۶۶ متر مکعب بر ثانیه است!
https://www.isna.ir/news/1400041913040/ممکن-است-نیروگاه-های-سد-کرخه-را-از-دست-بدهیم-احتمال-توقف-تولید
با پایین آمدن تراز آب سد هم مقدار انرژی قابل استحصال از آب کم میشود و هم برای جلوگیری از تمام شدن آب مخزن سد و جلوگیری از قطعی آب در آینده نیروگاههای برق-آبی باید نرخ عبور آب و در نتیجه تولید برق را کاهش بدهند.
متاسفانه در این شرایط برخی اساتید درخواست از مردم برای صرفهجویی را تحقیر مردم میدانند. اگرچه تمام مصرف کشور به بخش خانگی مربوط نمیشود اما قابل اغماض هم نیست و صرفهجویی در تمام بخشها به عبور از بحران کمک میکند. در صورت عدم صرفهجویی هم مشکلات ناشی از آن به اشکال دیگر گریبان ما را خواهد گرفت به هر حال دود آن به چشم خود ما میرود. برای مثال برای کاهش مصرف برق بخش صنعتی اکثر کارخانجات سیمان تعطیل شدهاند و به همین دلیل قیمت سیمان به شدت افزایش یافته است. علاوه بر این کاهش تولید صنعت بر اقتصاد هم اثر خواهد گذاشت.
سرمایهگذاری در انرژیهای تجدیدپذیر خیلی خوب است اما باید به این نکته هم توجه کرد که ظرفیت تولید این منابع انرژی محدود هست و در عین حال پایداری تولید کمی هم دارند. برای مثال در طوفان شن و هوای ابری ظرفیت تولید برق خورشیدی بسیار کاهش پیدا میکند یا از بین میرود. توربینهای بادی هم فقط در بازه خاصی از سرعت باد کار میکنند و در باد شدید و طوفان باید متوقف شوند و نمیتوانند برق تولید کنند. تولید برق-آبی هم در شرایط خشکسالی کاهش پیدا میکند. تقریبا تمام کشورهای بزرگ و صنعتی جهان بخش بزرگی از برق مورد نیازشان را از انرژی هستهای تولید میکنند چون پس از فراهم کردن زیرساختها هم ظرفیت تولید بالایی دارد و هم پایداری بالایی دارد.
من فکر میکنم برق به جای دیگه ایی برای استفاده میره، یا حتی ممکنه مث گاز قاچاق بشه
وگرنه از نظر خشکسالی وضعیت پارسال ایران هم بهتر نبود
بدون منبع این فقط نظر شماست. اگر به آمار سدهای مختلف (یا خود آنها) نگاه کرده باشید متوجه کمتر شدن شدید بارشها میشوید و این در اظهارات مسئولان آب منطقهای استانهای مختلف هم دیده میشود. حتی مقالات علمی هست که نقشه افت بارش کمی در آن موجود است.
خیلی ممنون من تخصصی ندارم
تهران هم زندگی نمیکنم
در درست بودن این موارد که شکی نیست. اما مگر وظیفه یک مهندس و یک دانشمند غیر از این است که برای هر یک از این مشکلات راه حل پیدا کند؟ اگر فقط این موارد را بیان کنیم چه فرقی با یک سیاستمدار بهانهگیر داریم؟
ما از پس همین یک کار هم برنیامدیم. این همه تکنولوژی هستهای را در بوق کردیم، امروز چند نیروگاه هستهای داریم؟ چند نیروگاه هستهای در دست ساخت داریم که تا دو سال آینده بهرهبرداری میشوند؟
درسته. مدتهاست که برای این مشکلها راهحل پیدا شده. راهحل هم متنوع کردن سبد انرژی و اتصال تعداد زیادی تولیدکننده و مصرفکننده در یک شبکه سراسری به یکدیگر است. این طور اثر نوسانات تولید و مصرف هر یک از اینها کمتر میشود.
جزییات
یکی از دلایل آن هم همان قضیه حد مرکزی است. در واقع معمولا در شبکههای سراسری برق هم به اندازه نیاز هر منطقه واحد تولیدکننده در هر منطقه موجود است و فقط مقدار کمی انرژی مسافت بلندی را طی میکند. دلیل اصلی اتصال کل شبکه به یکدیگر افزایش پایداری است.
به نظر من هم افزایش سهم تولید انرژیهای تجدیدپذیر و هم هستهای باید با جدیت دنبال شوند. در یک شبکه مناسب (با تکنولوژی فعلی) برق هستهای مصرف ثابت و همیشگی را پوشش میدهد و واحدهای تجدیدپذیر که میتوانند سریعا مقدار تولید خود را تغییر دهند، تغییرات را پوشش میدهند.
برای مثال دانمارک که در زمینه تکنولوژی برق بادی پیشتاز است، ظرفیت تولید برق بادی آن حدود ۴۰ درصد است اما ظرفیت واردات برق حدود ۶۰ درصدی از کشورهای همسایه دارد. وقتی که به اندازه کافی برق بادی تولید نمیکند از برق آبی نروژ و برق هستهای آلمان استفاده میکند (و در شرایط مازاد تولید به نروژ و شاید هم آلمان صادر میکند). کاملا هم منطقی است که چون کشوری کوچک است پایداری شبکهاش را با اتصال به شبکه همسایگان افزایش دهد. بنابراین برای مقایسه آن که چه درصد تولید برق بادی در یک شبکه مطلوب است (از نظر پایداری) احتمالا باید به نسبت کل تولید برق بادی در هر سه کشور به کل تولید برق هر سه کشور نگاه کرد.
مسلما باید بیشتر تلاش شود البته کار سادهای هم نیست و در زمینه تکنولوژی هستهای تنها هستیم. باید نگاه متعادلی به این مساله داشت. بسیاری از زیرساختهای لازم و زنجیره تولید سوخت هستهای مهیا شده است.
پینوشت: میتوان به دنبال راهحلهای بهتر هم بود اما همزمان باید به دنبال پیادهسازی راهحل موجود بود.
من معتقدم یه مشکل همینه. اتکا به تولید برق آبی در کشوری خشک و کم بارش خیلی جالب نیست. خشکسالی بشود یا نشود در اکثریت پهنه این سرزمین میانگین بارشها پایینتر از نرمال جهانی و اندک است. من فکر نمیکنم سدها بتونه برای یک کشور ذاتا کم بارش و کم آب نقطه اتکا قابل اعتمادی باشه.
نیروگاههای برق با سوختهای فسیلی و نهایتا انرژی اتمی (مثل عربستان سعودی) میتونه مفیدتر باشه برای کشورهای خشک اما دارای منابع فسیلی.
- اتکا به برق آبی
- عدم افزایش تولید برق در 8 سال گذشته
- عدم سرمایه گذاری روی انرژی های نو
- استخراج مثلا مخفی بیت کوین
این حرف من را یاد مصاحبه استاندار خوزستان میاندازد که میگفت: «کارهای بزرگی در خوزستان انجام شده است.»
سوال اینجاست که آیا ما نباید نتیجه این کارهای بزرگ را ببینیم؟
به نظر من هیچ کاری نکردن بهتر از در بوق و کرنا کردن چیزی است که نداریم. وقتی سیاستمداران ده سال پیش به گونهای سخن میگفتند که انگار به تکنولوژي تولید تمام زنجیره نیروگاه هستهای رسیدهاند، باید فکر امروز را میکردند.
به علاوه پرسش کردن که ایرادی ندارد. مردم حق دارند بدانند چرا پس از این همه جنجال بر سر موضوع هستهای بعد از نزدیک به ۲۰ سال، هنوز بخش ناچیزی از برق کشور از انرژی هستهای تامین میشود؟
خب در این صورت میتوان یک سوال ساده مدیریتی پرسید: چرا اصلا چنین پروژه پیچیدهای را شروع کردهایم؟ چرا همزمان سراغ تکنولوژیهای سادهتر (زود بازده) برای تولید یا صرفهجویی در مصرف برق نرفتیم؟
علی وقتی کسی سعی میکنه نواختن یک ساز رو یاد بگیره احتمالا مدتها طول میکشه تا اولین موسیقی گوشنواز رو بنوازه. نرسیدن به نتیجه نهایی دلیل بر عدم پیشرفت نیست. همینطور وقتی کسی سعی میکنه یک برنامه بزرگ بنویسه تا مدتها خروجیهایی که میگیرد فقط به درد چک کردن برنامه خودش و روند پیشرفتش میخورد و نتیجه کاربردی ندارد. اگر برنامهنویسی هم بلد نباشد و بخواهد یاد بگیرد که زمان رسیدن به نتیجه کاربردی بیشتر هم میشود.
شاید همه جنجال و در بوق و کرنا کردن درست نبوده اما فکر میکنم اگر کشورهای غربی در مورد برنامه هستهای ایران جنجال به پا نمیکردند مسئولان داخلی هم کمتر از اینها در موردش صحبت میکردند.
چرا پروژههای پیچیده را شروع نکنیم؟ انرژی هستهای و تکنولوژی هستهای قطعا یکی از نیازهای کشور هست. همزمان تکنولوژیهای دیگری هم دنبال شده. راه ساده زودبازده و پربازدهی که ایران دنبال کرده ارتقا و ساخت نیروگاههای سوخت فسیلی بیشتر بوده و سعی کرده سهم گاز طبیعی رو بین نیروگاههای سوخت فسیلی بیشتر کنه و با سیکل ترکیبی کردن آنها بازدهیشان را افزایش دهد. البته موافقم که شاید انرژیهای تجدیدپذیر و صرفهجویی هم باید با جدیت بیشتری دنبال میشدند.
در شرکت قبلی که بودم یک بهار مسئولان تصمیم گرفتند کولر گازی نصب کنند. دو عدد کولر گازی بزرگ مخصوص گرمترین منطقه آب و هوایی برای یک واحد حدودا ۲۵۰ متری نصب کردند. مصرف این کولرها به حدی بود که وقتی ان را روشن میکردند بعد از چند دقیقه فیوز (البته کلید خودکار صحیحتر است) حدودا ۳۰ آمپری واحد قطع میشد. اگر به منحنی جریان بر حسب زمان قطع این فیوزها (نوع غیرسریع) نگاه کنید میبینید که حتی در جریانهای ۴۰ تا ۶۰ آمپری هم ممکن است یک تا چند دقیقه وصل باشند. در نهایت فکر میکنم یک فیوز حدود ۶۰ تا ۷۰ آمپری نصب کردند. با این که خروجی کولر در اتاق من نبود من بعضی روزها ژاکت میپوشیدم. فکر میکنم قشری از مردم هیچ تلاشی در زمینه صرفهجویی نمیکنند.
پینوشت: سهم برق آبی ایران زیاده (فکر میکنم حدود ۱۵ درصد) اما در حد اتکا نیست. بیشترین سهم مربوط به انرژی فسیلی و به خصوص گاز هست. سدها در کنار تولید برق کاربردهای دیگری داشتن به خصوص در مورد مدیریت آب و فقط برای تولید برق ساخته نشدن. ساخت آنها مسلما تصمیم درستی بوده و حتما جان افراد خیلی زیادی را در سیل ۹۸ نجات دادند (میتوانید با تلفات سیل اخیر اروپا مقایسه کنید) و به کشاورزی هم کمک بزرگی میکنند. اتفاقا در کشوری که بارش کمتری داره سدسازی به عنوان ابزار مدیریت آب و سیلاب اهمیت بیشتری دارد.